سیده هانیه مومن؛ زهرا قاسم نژاد
چکیده
یکی از آیات چالش برانگیز قرآن که در مورد آن آرای گوناگونی از سوی متقدمین و متاخرین مطرح شده است، آیهی «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها» (نازعات:30) است. این پژوهش با تاکید بر این آیه به تبیین آراء تفسیری علامه طباطبایی، مراغی و بانو امیناصفهانی میپردازد و هدف از آن مقایسه و ارزیابی نظرات سه مفسر معاصر در مورد آیهی شریفه ...
بیشتر
یکی از آیات چالش برانگیز قرآن که در مورد آن آرای گوناگونی از سوی متقدمین و متاخرین مطرح شده است، آیهی «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها» (نازعات:30) است. این پژوهش با تاکید بر این آیه به تبیین آراء تفسیری علامه طباطبایی، مراغی و بانو امیناصفهانی میپردازد و هدف از آن مقایسه و ارزیابی نظرات سه مفسر معاصر در مورد آیهی شریفه میباشد. یافتهها حاکی از آنست که علامه طباطبایی و بانو امیناصفهانی که معتقد به تقدم خلقت آسمان بر زمین میباشند، «دحوالارض» در آیهی شریفه را ناظر بر خلقت و گسترش همزمان زمین میدانند، ضمن این که علامه در دیدگاه دوم خود آن را به حرکت زمین نیز تفسیر نموده است. اما مراغی که خلقت زمین را مقدم بر آسمان میداند، «دحوالارض» را مرحلهای جدا از خلقت زمین دانسته و آن را عبارت از بسط زمین جهت تمهید آن برای سکونت بیان داشته است. با توجه به قرائن لغوی، قرآنی و روایی که در ضمن این پژوهش بدانها اشاره میشود، مقصود از «دحوالارض» در آیهی شریفه نمیتواند ناظر بر خلقت و گسترش همزمان و حرکت زمین باشد بلکه آن صرفا بر بسط و گسترش زمین دلالت دارد.
زهرا قاسم نژاد؛ روح اله نصیری
چکیده
برخی دو واژه «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» را مترادف دانسته و به یک معنا ترجمه نمودهاند. واژه «تَحَسُّس» در قرآن کریم بهصورت امر «یَا بَنِیَّ اذهَبُوا فَتَحَسَّسُوا» (یوسف/87) و کلمه «تَجَسُّس» بهصورت نهی «وَلَا تجَسَّسُوا» (حجرات/11) به کار رفته است. وجود ترادف در قرآن کریم موضوعی است که بر سر آن اختلاف ...
بیشتر
برخی دو واژه «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» را مترادف دانسته و به یک معنا ترجمه نمودهاند. واژه «تَحَسُّس» در قرآن کریم بهصورت امر «یَا بَنِیَّ اذهَبُوا فَتَحَسَّسُوا» (یوسف/87) و کلمه «تَجَسُّس» بهصورت نهی «وَلَا تجَسَّسُوا» (حجرات/11) به کار رفته است. وجود ترادف در قرآن کریم موضوعی است که بر سر آن اختلاف نظر هست و همین مسئله پژوهش پیرامون این دو واژه را موجه مینماید. بررسی معناشناختی این دو کلمه، کارکرد «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» را ترسیم مینماید و همین کارکرد علت بیان فعل «تَحَسُّس» به صیغه امر و فعل «تَجَسُّس» به صیغه نهی در قرآن کریم است. در «تَحَسُّس»، انسان از خبری که قصد پیگیری آن را دارد، اطلاعاتی کلی دارد؛ اما او به جستجوی خود ادامه میدهد تا از طریق حسی نیز نسبت به اطلاعات خویش اطمینان حاصل کرده و شادمان گردد؛ اما در «تَجَسُّس» چیزی از خبر نمیداند و از راه غیر حسی که همان ظن و گمان است جستجو میکند تا اخباری کسب و از این راه زمینه برخی مفاسد اخلاقی را فراهم نماید.