زبان قرآن
نهله غروی نائینی؛ نصرت نیل ساز؛ محمد حسین اخوان طبسی
چکیده
گزاره «سبّح بحمد ربّک» و مفهوم «تسبیح به حمد» بارها در قرآن کریم تکرار شده است و این تکرار، نشان از اهمیت بالای آن در بینش و منش قرآنی دارد. پرسش از معنای تسبیح به حمد، از ابتدا موردتوجه عالمان و مفسران بوده و آنچه درباره این تعبیر قرآنی بیان شده، عمدتاً مبتنی بر پیشفرضها در علم کلام و مبحث صفات الهی بوده است. از اینرو ...
بیشتر
گزاره «سبّح بحمد ربّک» و مفهوم «تسبیح به حمد» بارها در قرآن کریم تکرار شده است و این تکرار، نشان از اهمیت بالای آن در بینش و منش قرآنی دارد. پرسش از معنای تسبیح به حمد، از ابتدا موردتوجه عالمان و مفسران بوده و آنچه درباره این تعبیر قرآنی بیان شده، عمدتاً مبتنی بر پیشفرضها در علم کلام و مبحث صفات الهی بوده است. از اینرو نمیتوان فهمی متأخر مبتنی بر دانش کلام را به کلام خداوند نسبت داد. این پژوهش در پی پاسخ به این مسأله است که تسبیح به حمد در قرآن کریم و متناسب با فرهنگ دینی عرب، چه معنای دقیقی داشته است. این پژوهش مبتنی بر روش ریشهشناسی و با استفاده از دادههای زبانهای سامی و متون مقدس، پیشینه دو مفهوم تسبیح و حمد را مرور کرده و از این رهگذر به بازخوانی معنای تسبیح به حمد در قرآن کریم پرداخته است. در پایان مشخص شد حمد در گزاره قرآنی «سبّح بحمد ربّک»، نه معنای ستایش که معنای شوق و علاقه را دارد و تسبیح به حمد، حاکی از نوعی ستایش و مناجات مبتنی بر عشقورزی و توجه قلبی است. همچنین تسبیح به حمد برخلاف تسبیح (مطلق)، اشاره به ستایشی غیرمناسکی دارد.
احمد پاکتچی
چکیده
سکنا یا انس گرفتن مردان به زنان در قرآن کریم و احادیث بارها گوشزد شده است، ولی فهم این آموزه، نهتنها امروز که در سدههای متقدم نیز با ابهاماتی نزد مفسران و شارحان حدیث روبهرو بوده است. امروز هم برای مخاطبان حاضر این پرسش در میان است که در این نصوص سخن از چه نوع نسبتی میان مردان با زنان است و محتوای این نصوص تا چه اندازه به استوارسازی ...
بیشتر
سکنا یا انس گرفتن مردان به زنان در قرآن کریم و احادیث بارها گوشزد شده است، ولی فهم این آموزه، نهتنها امروز که در سدههای متقدم نیز با ابهاماتی نزد مفسران و شارحان حدیث روبهرو بوده است. امروز هم برای مخاطبان حاضر این پرسش در میان است که در این نصوص سخن از چه نوع نسبتی میان مردان با زنان است و محتوای این نصوص تا چه اندازه به استوارسازی مبانی خانواده و تا چه اندازه به لذتجویی مردان مربوط میشود و چرا گرانیگاه این نسبت زنان است. در مقاله حاضر کوشش شده است تا با ریشهشناسی و استفاده از روشهای زبانشناسی تاریخی به تحلیل آیات و احادیث مربوط پرداخته شود و در موارد نیاز از مطالعات تطبیقی متون ادیان نیز استفاده شده است. بهعنوان دستاورد پژوهش میتوان گفت آموزه قرآنی سکنا، کاملاً ناظر به استوارسازی مبانی خانواده است و آموزه انس در احادیث، یا برآمده از آن است که ماده قرآنی «س ک ن» به ماده «ا ن س» نقل به معنا شده و تحولات اجتماعی به موازات تحولات زبانی مسیر این آموزه را تغییر داده است؛ یا به موازات آموزه قرآنی سکنا، نسبت انس میان مرد و زن بهعنوان یک آموزه دیرین در ادیان ابراهیمی و نه تفسیر سکنا، در روایات اسلامی مطرح گشته است.
محمد حسین اخوان طبسی؛ روح الله داوری
چکیده
«قسط» یکی از مفاهیم کلیدی در قرآن کریم و ناظر به انگاره عدالت است. این انگاره در حوزههای مختلف علوم انسانی نظیر علوم سیاسی، اقتصاد، حقوق و مطالعات اجتماعی مورد توجه است. گرچه عالمان مسلمان - و از جمله لغتشناسان- درباره مفهوم قسط مطالعه کرده و درنهایت مؤلفههای معنایی «عدالت» و «سهم و نصیب» را برای آن برشمردهاند، ...
بیشتر
«قسط» یکی از مفاهیم کلیدی در قرآن کریم و ناظر به انگاره عدالت است. این انگاره در حوزههای مختلف علوم انسانی نظیر علوم سیاسی، اقتصاد، حقوق و مطالعات اجتماعی مورد توجه است. گرچه عالمان مسلمان - و از جمله لغتشناسان- درباره مفهوم قسط مطالعه کرده و درنهایت مؤلفههای معنایی «عدالت» و «سهم و نصیب» را برای آن برشمردهاند، اما ازآنجاکه مفهوم عدالت، خود تیرگی معنایی دارد و مؤلفههایش روشن نیستند، همچنان جای یک مطالعه معناشناختی درباره این مفهوم کلیدی قرآنی حس میشود. نگارنده در این مقاله قصد دارد با بهرهگیری از نظریات مختلف در حوزه معناشناسی، نظیر روابط همنشینی، حوزههای معنایی و مؤلفههای معنایی و نیز استفاده از روشهای متنوع زبانشناسی تاریخی مانند ریشهشناسی، گونهشناسی و مطالعات زبانهای سامی، تحلیلی معناشناختی از واژه قرآنی «قسط» ارائه دهد. در قدم اول مؤلفههای معنایی واژه قسط براساس ریشهشناسی این واژه کشف میشوند. در قدم بعد نیز با استخراج حوزههای معنایی کاربرد قسط در قرآن کریم، حضور این مؤلفههای معنایی در بافت کاربرد آیات سنجیده خواهد شد. نتیجه آنکه قسط دارای مؤلفههای معنایی «قانون»، «حق و نصیب» و «حق و راستی» است و در قرآن کریم، در حوزههای احکام حقوقی، احکام قضایی، احکام معاملات اقتصادی و عدالت در کنشهای اجتماعی به کار رفته است.
نصرت نیلساز؛ علی دهقان
چکیده
واژه حمد یکی از واژگان کلیدی در حوزه مفاهیم عبادی در قرآن کریم است. این واژه در فرهنگ لغات عربی و تفاسیر قرآن به لحاظ معنای صریح به ثناء و ستایش تفسیر شده است، اما به لحاظ معناهای جانبی در منابع سنتی رابطه آن با معنای شکر و سپاس و همچنین معنای مدح محل بحث بوده است. به نظر میرسد با توجه به ابهام مطرح در معنای این ماده، خصوصاً در حوزه ...
بیشتر
واژه حمد یکی از واژگان کلیدی در حوزه مفاهیم عبادی در قرآن کریم است. این واژه در فرهنگ لغات عربی و تفاسیر قرآن به لحاظ معنای صریح به ثناء و ستایش تفسیر شده است، اما به لحاظ معناهای جانبی در منابع سنتی رابطه آن با معنای شکر و سپاس و همچنین معنای مدح محل بحث بوده است. به نظر میرسد با توجه به ابهام مطرح در معنای این ماده، خصوصاً در حوزه معانی جانبی (و نه معنای صریح) تدقیق معنای آن با روشهای نوین معناشناختی برای درک ملموستر آن ضرورت دارد. در این مقاله ماده حمد با رویکرد زبانشناسی تاریخی- تطبیقی و با استفاده از منابع زبانهای سامی ریشهشناسی شده و در نهایت مشخص شده است که معنای اشتیاق معنای کهنتری است که در دورهای متقدم در زبان سامی از این ریشه فهمیده میشده، کاربرد این ماده در معنای اشتیاق در متون زبانهای شاخه شمالی مرکزی از زبانهای سامی ثبت شده است
محمدحسین اخوان طبسی؛ یحیی میرحسینی
چکیده
یکی از مباحث نظری شایان توجه در واژهپژوهی، التفات و اعتنا به مقوله «اشتراک لفظی» است. جستاری در میراث زبانی مسلمانان نشان میدهد بسیاری از لغتشناسان، به این مسأله توجه داشته و مباحث نظری آن را پیش بردهاند. با این وجود گاه در مقام عمل، اشتراک لفظی نادیده انگاشته شده و برخی لغویان در تحلیلِ چندمعناییِ دو واژه بدون تبار مشترک، ...
بیشتر
یکی از مباحث نظری شایان توجه در واژهپژوهی، التفات و اعتنا به مقوله «اشتراک لفظی» است. جستاری در میراث زبانی مسلمانان نشان میدهد بسیاری از لغتشناسان، به این مسأله توجه داشته و مباحث نظری آن را پیش بردهاند. با این وجود گاه در مقام عمل، اشتراک لفظی نادیده انگاشته شده و برخی لغویان در تحلیلِ چندمعناییِ دو واژه بدون تبار مشترک، به سمت برقراری ارتباط میان تمامی معانی آن کلمات رفتهاند و یا، آن واژگان را در شمار «اضداد» جای دادهاند؛ رویکردی که لغزشهای بسیاری در پی داشته، و به تکلفهای فراوانی انجامیده است. نمونهای از این دست، ریشه پرکاربرد «قسط» است که به دو صورت باب افعال «أقسط» و مصدر «القسط»، و نیز صورت اسمی «القاسط»، با دو معنای متفاوت در قرآن بازتاب یافته است. گاه واژه «قِسطاس» نیز از همین ریشه انگاشته میشود و مجموعِ بسامد هر سه در قرآن کریم، 29 مرتبه است. بسیاری از لغتشناسان با این پندار که واژگان فوق از بناء واحدی ساخت یافتهاند، نوعی از ارتباط میانشان جستهاند. این نوشتار میکوشد با بهرهگیری از روش «ریشهشناسی» و «معناشناسی دَرزمانی» در علم زبانشناسی تاریخی، ابتدا وامواژگی «قسطاس» و «القسط» که مبتنی بر یک الگوی تعریب شناخته شده است را نمایان سازد؛ آنگاه با مطالعه تطبیقی واژه «القاسط» و نظایر آن در دیگر زبانهای سامی، معنای دقیقتری برای این واژه فرا روی نهد. در پایان، به این نتیجه دست یافتیم که واژگان فوق، سه تبار مختلف دارند و تلاقی این سه، نوعی اشتراک لفظی است.