محمد صادق جمشیدی راد؛ محمدعلی لسانی فشارکی؛ محمدحسن صانعی پور؛ سیدمحمدعلی علوی
چکیده
تقدّم یا تأخّر تفکّر و تحصیل معنا نسبت به زبان و گفتار و تأثیر هرکدام بر دیگری و کیفیت آن مهمترین وجوه مسأله در رابطۀ زبان و تفکّر است. «تعیینکنندگی زبان برای تفکّر»، «تعیینکنندگی تفکّر برای زبان»، «استقلال زبان و تفکّر از هم» و «استقلال زبان و تفکّر در آغاز تکوین و وابستگی آنها به هم در تکامل» چهار نظریه ...
بیشتر
تقدّم یا تأخّر تفکّر و تحصیل معنا نسبت به زبان و گفتار و تأثیر هرکدام بر دیگری و کیفیت آن مهمترین وجوه مسأله در رابطۀ زبان و تفکّر است. «تعیینکنندگی زبان برای تفکّر»، «تعیینکنندگی تفکّر برای زبان»، «استقلال زبان و تفکّر از هم» و «استقلال زبان و تفکّر در آغاز تکوین و وابستگی آنها به هم در تکامل» چهار نظریه مطرح در این بارهاند. در این میان، معرفت قرآنی حاصل از تحقیق موضوعی و معناشناختی آیات مرتبط، علاوه بر غنابخشی به دستاوردهای بشری، بهویژه در تبیین کیفیّت تأثیر زبان بر ذهن، میتواند پشتوانۀ نظری تدوین برنامههای اجتماعی تربیتی گفتمانمحور و مهمتر از همه در راستای اصلاح رویکرد به آموزش و ترویج قرآن کریم، در پاسخ به چرایی ماهیت زبانی آن، نقشآفرین باشد. آیاتی از قرآن کریم شناخت یا عدم شناخت به حقایقی را در تحقّق و چگونگی کنشهایی در «زبان بیانگر» تعیینکننده نشان میدهد؛ اما «زبان دریافتی»، با لحاظ همبستگی لفظ و معنا، «کارکردی توجیهی» بر ذهن انسان به دو نحو «ذکری» و «لهوی» دارد. ثمربخشی شناختهایی نو، بسترسازی برای آیات غیرکلامی، محوریّت برای ارزیابی و تغییر تصوّرات و تصدیقات و سببیّت برای تثبیت شناختها و باورهای انسان پیامد کارکرد توجیهی زبان در بیان قرآن کریم است.