محمدحسن احمدی
چکیده
آیات قرآن کریم، میتوانند مورد «برداشت تاریخی» و «برداشت توسعهای» واقع شوند. در برداشت تاریخی، توجه خوانشگر متن به زمینه متن، خاستگاه صدور کلام، سبب صدور و سبب نزول است و این خاستگاه، قابل تعمیم نیست. در برداشت توسعهای، اگرچه متن در ارتباط با زمینه متن معنا پیدا میکند؛ اما محل نزاع، خود متن است نه زمینه متن و آنچه بهعنوان ...
بیشتر
آیات قرآن کریم، میتوانند مورد «برداشت تاریخی» و «برداشت توسعهای» واقع شوند. در برداشت تاریخی، توجه خوانشگر متن به زمینه متن، خاستگاه صدور کلام، سبب صدور و سبب نزول است و این خاستگاه، قابل تعمیم نیست. در برداشت توسعهای، اگرچه متن در ارتباط با زمینه متن معنا پیدا میکند؛ اما محل نزاع، خود متن است نه زمینه متن و آنچه بهعنوان یک معیار در تحدید گستره برداشت توسعهای عمل میکند؛ «مراد جدی» متکلم است. برای رسیدن به تبیین جایگاه «مراد جدی» در تفسیر، دو مسأله: «ارادیبودن استعمال» و «فاصله بین خوانش و استعمال»، اهمیت پیدا میکنند. «دقت معنایی»، «سیاق گفتاری»، «معنای طیفی» و «زبان خاص»، عواملی هستند که «ارادی بودن استعمال» را تبیین میکنند؛ چنانچه «اصل تغایر» و «اصل زمینه متن»، مسأله «فاصله بین خوانش و استعمال» را روشن مینمایند. درمجموع بررسی همه این موارد، زمینه را برای اثبات فرضیه این مقاله و تأسیس یک اصل در حوزه تفسیر و زبان قرآن کریم با عنوان اصل: «لزوم احراز مراد جدی»، فراهم میکند.**