عزتالله سپهوند
چکیده
تأویلهای ناصرخسرو قبادیانی از آیات قرآنی، ریشه در پیشفرضهای کلامی فرقة اسماعیلیه دارد. با نگاهی روشمند و انتقادی از منظر هرمنوتیک تطبیقی، بهویژه بر اساس برخی نظریات هایدگر در زمینة نقد فاعلگرایی، نظریات گادامر دربارة اتصال افقها و الگوهای سهگانة گفتگو، و برخی دیگر از نظریهپردازان متأخر، میتوان نوع مواجهة ناصرخسرو با ...
بیشتر
تأویلهای ناصرخسرو قبادیانی از آیات قرآنی، ریشه در پیشفرضهای کلامی فرقة اسماعیلیه دارد. با نگاهی روشمند و انتقادی از منظر هرمنوتیک تطبیقی، بهویژه بر اساس برخی نظریات هایدگر در زمینة نقد فاعلگرایی، نظریات گادامر دربارة اتصال افقها و الگوهای سهگانة گفتگو، و برخی دیگر از نظریهپردازان متأخر، میتوان نوع مواجهة ناصرخسرو با گزارههای دینی را تحلیل و ارزیابی کرد. این پژوهش با تمرکز بر تحلیل محتوای کتاب «وجه دین» در صدد تبیین فرایند تحمیل پیشفرضها، در تأویلهای ناصرخسرو از آیات قرآنی است. در این رهگذار مشخص خواهدشد که برداشتهای این تأویلگر اسماعیلی از متن و واژة دینی «قرآن» گرفته تا آیاتی از سورة «توحید» و «عبس» و «نحل» و «شمس» و «تین» و «کوثر» و... همه در خدمت توجیه هستیشناسی و امامشناسی خاص اسماعیلی قرار گرفته است. شگردشناسی این فرایند فهم و تأویل، لغزیدن این متکلم اسماعیلی را از حوزة هرمنوتیک متذکرانة دینی به ورطة هرمنوتیک بدگمانی و دچارشدن به پیامدهای آن، اثبات میکند.