محمدرضا ستوده نیا؛ مهدی رجائی
دوره 3، شماره 1 ، مهر 1393، ، صفحه 105-122
چکیده
آشنایی با قواعد علم اصول و بهویژه مباحث الفاظ آن، از بایستههای مفسّران قرآن کریم است. یکی از قواعدی که در این دانش ارزشمند، از آن نام برده شده قاعده «تَعلیقُ الحُکمِ عَلَی الوَصفِ مُشعرٌ بِالعِلیّة» میباشد. در این نوشتار که با روش توصیفی تحلیل محتوی انجام میشود، نویسنده بر آن است، افزون بر بیان مفهوم و بررسی میزان حجیت ...
بیشتر
آشنایی با قواعد علم اصول و بهویژه مباحث الفاظ آن، از بایستههای مفسّران قرآن کریم است. یکی از قواعدی که در این دانش ارزشمند، از آن نام برده شده قاعده «تَعلیقُ الحُکمِ عَلَی الوَصفِ مُشعرٌ بِالعِلیّة» میباشد. در این نوشتار که با روش توصیفی تحلیل محتوی انجام میشود، نویسنده بر آن است، افزون بر بیان مفهوم و بررسی میزان حجیت این قاعده نزد دانشمندان مسلمان، بایستههای مفسّران کلام وحی را در زمینه بکارگیری آن مشخص کرده و نشان دهد چگونه میتوان از این قاعده برای ارائه تفسیرهای گویاتر بهره گرفت. به نظر میرسد در تفسیر آیاتی که در آنها حکم معلق بر وصف شده، در نظر داشتن این قاعده به کشف علّت حکم میانجامد. بکارگیری این دستور اصولی در فرآیند تفسیر، افزون بر دست یابی به فهم ژرفتری از کتاب آسمانی، در مواردی به حل مشکلات کلامی و فقهی نیز کمک میکند.