per
دانشگاه پیام نور
پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن
2322-3804
2538-614X
2014-03-21
2
2
9
23
1076
Research Paper
تجلی خدای گفتگو در کاربرد قرآنی «قُل»
The Qur'anic Application of "Say" (kul) and its Theological Foundation
احد فرامرز قراملکی
ghmaleki@ut.ac.ir
1
استاد گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران
گونهای از خطاب قرآن، خطاب با قل است که 332 بار آمده است. چنین خطابی ساختار ششبخشی دارد و از حیث پیام قل، فراپیام و مخاطب آن گوناگون است. کاربرد قل در آیات مکی بیش از آیات مدنی است. تناسب بین پیام و مخاطب آن و رصد کردن فراپیام و نیز جستجو از سرّ کاربرد قرآنی قل مسایل تحقیق حاضر است. خطاب قل، بر حسب مخاطب آن پیام، مضمونهای گوناگونی از مسایل فقهی و اخلاقی مؤمنان تا پاسخ به اشکالها و خردهگیریهای یهود، کافران، مشرکان و منافقان دارد. خطاب با قل فضای گفتگوی نزدیک خدا و انسان را ترسیم میکند. ترویج فضای گفتگوی نزدیک بر اصول اخلاقی و مبانی کلامی استوار است. مهمترین مبنای کلامی آن، نظریه اسلامی اوصاف باریتعالی بویِژه سه صفت سمیع، بصیر و مکلّم بودن را است. این سه صفت را میتوان در تعبیر جامع خدای گفتگو جمع کرد. این دیدگاه، فرضیههای دیگر، چون خطاب تشریف و تاکید رد انگاره بشری بودن قرآن نیز فرا میگیرد.
A particular type of address in the Holy Qur’an is the address with the imperative "say" which occurs 332 times in it. Such an address consists of six parts and possesses a variety from the viewpoint of the message of "say" beyond message and its audience. The application of "say" is more in Meccan verses than that of Medinan verses. The present research deals with the coherence between the message and its audience, an analysis of its wider message and also an inquiry into the Quranic usage of "say" The address of "say" according to the message of its audience, comprises various issues relating jurisprudence and ethics of the believers so that it can respond to the problems and rationalism of the Jews, unbelievers, polytheists and hypocrites. The discourse on "say" expresses an atmosphere of intimate dialogue between God and man. Promoting an atmosphere of intimate dialogue rests on the principles of ethics and the foundations of theology. The most important theological foundation of it is the Islamic doctrine of the attributes of God in particular three attributes of hearing, seeing and speaking. We can collate these three attributes in the interpretation of all God-dialogues. This perspective embraces other hypotheses like the "noble address" and the emphasis of the denial of human-making of the Quran foundations of theology. The most important theological foundation of it is the Islamic doctrine of the attributes of God in particular three attributes of hearing, seeing and speaking. We can collate these three attributes in the interpretation of all God-dialogues. This perspective embraces other hypotheses like the "noble address" and the emphasis of the denial of human-making of the Quran.
https://quran.journals.pnu.ac.ir/article_1076_684981db34a7df7f65581e4a7328ee7e.pdf
قل
خطاب تشریف
پیام و فراپیام
خدای گفتگو
اوصاف باریتعالی
فرهنگ گفتگو
Say (kul)
Dialogue of Rite
Message and Paramessage
God of Dialogue
Attributes of God
Culture of Dialogue
per
دانشگاه پیام نور
پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن
2322-3804
2538-614X
2014-03-21
2
2
22
43
1077
Research Paper
ایمان زایی عقل در قرآن کریم، تحلیلی معناشناختی
Faith Creating of Rationality in Quran; Semantic Approach
سید محمدعلی علوی
1
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور
میان دو نظرگاه پیوند یا گسست ایمان و عقل هرچند بسیاری از متفکران غربی جانب گسست بلکه تضاد آن دو را گرفته اند امّا دیدگاه مبتنی بر معارف قرآن و عترت (ع) سازگاری آن دو بلکه پیوند گسست ناپذیرشان را تأکید می نماید. در این نظرگاه ایمان ریشه در خردورزی انسان داشته و بر دوش عقل پویایی و تکامل می یابد. در این باب، تحلیل معنا شناختی این پیوند و بویژه چرایی و مکانیسم ایمان زایی عقل در قرآن کریم که کمتر مورد توجّه و مداقّه پژوهندگان بوده است اهمیتی مضاعف دارد. از معنا شناسی عقل، ایمان و واژگان و مفاهیم مرتبط و تعیین کننده در فهم پیوند آن دو در آیه 100 سوره یونس و سایر آیات قرآن کریم بدست می آید که: «عقل» که جویندگی و ادراک و التزامی است که انسان نسبت به «حق» دارد در مسیر «آیات» که حاملان و رسولان حق اند با پای تذکّر، تفکّر و تدبّر به گمشده خود که «أمن و آرامش» است دست می یازد و خردمند شاهدِ «ایمان» را که سامانی است سراسر امن و امان و اطمینان، در روان و زبان و کردار، به سبب شناخت و التزام خود به حق، در آغوش می کشد و این سامان، به خاطر ثبات و آرامشی است که «حق» در ذات خود داراست و پویایی و فزونی «ایمان» مرهون پویایی و فزونی در حق جویی و حق مداری «عقل» است.
Although two views related to linkage or break between faith and reason, and many western thinkers believe in conflict or breaking them, a view that is based on the teachings of the Quran and Imams, highlights the compatibility and consistency between the two and the strong bond. From this standpoint, faith has root in wisdom and intellect of man, and it grows and becomes complete based on reason. In this case, the semantic analysis of this linkage in Quran, and especially argument and mechanism of faith generation by reason, which has been less discussed by researchers, has double importance. From semantics viewpoint of reason, faith and determinant keywords and their related concepts, in verse 100 of Surah Yūnus, and other verses of Holy Quran, it can be inferred that reason would reach to his lost, which is a searching, understanding and commitment that human holds about the reality, in the course of the signs that are messengers of the reality, via notice, thinking and contemplation, i.e. safety and confidence, and because of his knowledge about the reality, wise embrace the faith that is calmness and security in spirit, language and deed, and this type of security and stability is origin in the reality itself, and dynamism and increasing of the faith are result from dynamism and increasing and commitment in rationality that seeking the reality.
https://quran.journals.pnu.ac.ir/article_1077_411fec8795e2bd0f8800b6e58e6e9643.pdf
مفردات قرآن
معناشناسی
ایمان زایی
عقل
ایمان
حق
Words of Quran
Semantics
Faith Creation
rationality
Faith
Truth
per
دانشگاه پیام نور
پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن
2322-3804
2538-614X
2014-03-21
2
2
46
66
1078
Research Paper
تفسیر اجتماعی قرآن؛ چالش تعریف و ویژگیها
Social Interpretation of Quran; Definition and Traits
شادی نفیسی
shadinafisi@ut.ac.ir
1
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران
تفسیر اجتماعی از رویکردهای بسیار مهم تفسیری است که در دوره معاصر پدیدار گشته و بسیاری از اثار تفسیری مطرح، با این رویکرد نگاشته شده است. با اینهمه، بحث از تفسیر اجتماعی با چالشهای جدیای در عنوان، تعریف و ویژگیها روبروست. از این جریان تفسیری در هر یک از تفسیرپژوهیها با عنوانی متفاوت یاد شده است. تمدنی، اجتماعی، عقلانی، تربیتی و حرکتی عناوین مختلفی هستند که برای آن به کاررفتهاند، درعین حال این عناوین در برخی از نگاشتههای جریان شناسانه، به عنوان جریانهای موازی قلمداد شدهاند. در مقام تعریف نیز معمولا تفسیر پژوهان توضیحاتی اجمالی در مورد آن ارائه دادهاند که عامترین آنها مناسب-ترین تعریف انتخاب شده است. در بحث از ویژگیهای تفسیر اجتماعی، محققان بیش از همه متاثر از دیدگاه ذهبی در این موضوع بودهاند. در تحقیق حاضر، با توجه به تعریف برگزیده از تفسیر اجتماعی کوشیدهایم ویژگیهای تفسیر اجتماعی را در دو محور پیراستن چهره اسلام از نقائص و اثبات توانمندی آن ساماندهی کنیم؛ همچنان که به مشکلاتی که در بررسی این ویژگیها مطرح است پرداختهایم و استفاده از ویژگیهای مکمل را پیشنهاد کردهایم. تفسیر اجتماعی از رویکردهای بسیار مهم تفسیری است که در دوره معاصر پدیدار گشته و بسیاری از اثار تفسیری مطرح، با این رویکرد نگاشته شده است. با اینهمه، بحث از تفسیر اجتماعی با چالشهای جدیای در عنوان، تعریف و ویژگیها روبروست. از این جریان تفسیری در هر یک از تفسیرپژوهیها با عنوانی متفاوت یاد شده است. تمدنی، اجتماعی، عقلانی، تربیتی و حرکتی عناوین مختلفی هستند که برای آن به کاررفتهاند، درعین حال این عناوین در برخی از نگاشتههای جریان شناسانه، به عنوان جریانهای موازی قلمداد شدهاند. در مقام تعریف نیز معمولا تفسیر پژوهان توضیحاتی اجمالی در مورد آن ارائه دادهاند که عامترین آنها مناسبترین تعریف انتخاب شده است. در بحث از ویژگیهای تفسیر اجتماعی، محققان بیش از همه متاثر از دیدگاه ذهبی در این موضوع بودهاند. در تحقیق حاضر، با توجه به تعریف برگزیده از تفسیر اجتماعی کوشیدهایم ویژگیهای تفسیر اجتماعی را در دو محور پیراستن چهره اسلام از نقائص و اثبات توانمندی آن ساماندهی کنیم؛ همچنان که به مشکلاتی که در بررسی این ویژگیها مطرح است پرداختهایم و استفاده از ویژگیهای مکمل را پیشنهاد کردهایم.
The social interpretation of Quran is one of the most important approaches to Quranic interpretation manifested in contemporary era. Many of the most celebrated conte-mporary exegeses have been written with this approach to Quran. Nevertheless this approach encounters great challenge co-ncerning its name, definition and chara-cteristics. Regarding works dedicated to studying exegeses shows that this approach has been named as civilizational, social, rational, edifying and moving; while these titles have been considered, in later works, as names to different genres of exegeses. In addition this approach has not been defined clearly. Concerning the explanations given about it, three different definitions can be suggested among which the most general one seems the best. As for its characteristics, there is a great debate. Zahabi’s position is the leading view in this subject. Based on the definition chosen for this genre of interpretation, the mentioned features can be categorized in two groups: those rejecting disapproving attributes from Islam and those proving its positive qualities .In order to overcome the difficulties in the examination of the characteristics mentioned, the usage of additional aspects has been suggested.
https://quran.journals.pnu.ac.ir/article_1078_4a40fdc868b6397b0b813eeb5e65b513.pdf
روشهای تفسیری
تفسیر اجتماعی
تفسیر عقلی
تفسیر تربیتی
Method of Interpretation
Social Inter-pretation
Rational Interpretation
Upbringing Interpretation
per
دانشگاه پیام نور
پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن
2322-3804
2538-614X
2014-03-21
2
2
65
82
1079
Research Paper
تفسیر مقارن/ تطبیقی؛ فرازبانی لغزان و لرزان
Comparative Interpretation; Unreliable and Unstable Metalanguage
سید هدایت جلیلی
jalilish@gmail.com
1
انسیه عسگری
asgari.nc@gmail.com
2
استادیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه خوارزمی
دانشجوی دکتری و عضو هیات علمی دانشگاه حضرت معصومه
«تفسیر مقارن/ تطبیقی» بهمثابه ایده و پدیدهای نو، نیازمند پرسش و سنجش منطقی، روششناختی و معرفتشناختی است. سنجش تحلیلیِ تلقیهای موجود، نشان میدهد جز درکی خام از عنصر «مقارنه» که آنها را به یکدیگر پیوند داده است، درک و درد مشترکی درباره این تفسیر وجود ندارد. درک بسیط از مقارنه و تکیه صِرف بدان و بیبهرهگی و بیگانگی از چند و چون تجارب مطالعات مقایسهای در سایر قلمروهای معرفتی، تلقیهای موجود را به کوششهای نافرجام و ناتمامی بدل ساخته است، به طوری که پرسشهای تفسیرپژوهانه بسیاری را چنان که باید پاسخ درخوری نداده یا اساساً بیپاسخ نهادهاند و حتی در نشان دادن مرز میان این تفسیر با سایر گونههای تفسیری و حتی مطالعات مقارن غیرتفسیری ناتوانند. بخشی از این ناتوانیها نیز به اتکاء به یک ابزار تفسیری (مقارنه)، بهمثابه یک مؤلفه تفسیر بازمیگردد. تفسیر مقارن/ تطبیقی بهمثابه یک فرازبانِ نوپدید در ساحت تفسیرپژوهی قرآن، فرازبانی لرزان و لغزان و همچنان با دشوارههای بسیاری روبهروست.
“Comparative interpretation” as a new phenomenon requires intellectual evaluation, methodology and epistemology. Analytical evaluation of present beliefs indicates nothing but an unrefined understanding of "Comparison" element which connects them. Superficial understanding of "Comparison" and unfamiliarity with qualities of comparative study experiences in other epistemological realms, leads present beliefs to failed efforts, so as not to provide appropriate or no response to plenty of interpretational questions and they are even unable to identify the borders between this specific interpretation and other types of interpretation or comparative disinter-pretational studies. A part of such disabilities originates from considering "Comparison" as an instrument for interpretation. Comparative interpretation as an emerging megalanguage in area of quranic interpretational studies is an ambiguous megalanguage and still confront with a lots of problems. A part of such disabilities originates from considering "Comparison" as an instrument for interpretation.
https://quran.journals.pnu.ac.ir/article_1079_5ef2a513e19cdbb9aad85ca8c5f67be4.pdf
روشهای تفسیری
تفسیر مقارن
تفسیر تطبیقی
فرازبان تفسیری
Method of Interpretation
Comparative Interpretation
Exegetical Metalanguage
per
دانشگاه پیام نور
پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن
2322-3804
2538-614X
2014-03-21
2
2
85
96
1080
Research Paper
کارکرد تصویر هنری در سور مسبحات
The Function of Artistic Image in the Musabbihat Suras
محمد جواد سعدی
m_sadi@pnu.ac.ir
1
سید مصطفی مناقب
falsafe_42@yahoo.c0m
2
رحمت الله عبدالله زاده
abdollahzadeh_arani@yahoo.com
3
محمد هادی امین ناجی
mh_aminnaji@pnu.ac.ir
4
قاسم جعفری
jafariqasem@yahoo.com
5
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه پیام نور
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه پیام نور
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه پیام نور
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه پیام نور
دانشجوی دکتری مدرسی معارف اسلامی، دانشگاه پیام نور
تصویرگری و تصویرپردازی یکی از وجوه اعجاز هنری قرآن کریم بشمار میرود. قرآن کریم با بهره گیری از آواها، حروف، واژگان و ترکیبات موجود، در ذهن مخاطبان خود تصویری زنده و پویا از تمام پدیدهها به نمایش گذاشته است که با ذهنی آفرینش گر و موهبتی الهی میتوان تصاویر موجود در آیات را درک نمود. تصاویر قرآن همه دارای معیار است و رکن اصلی همه این تصاویر، هماهنگی آنها با هدف هدایتی قرآن است که برای فهم بهتر این تصاویر باید به الفاظ و دلالتهای لغوی و معنوی آنها و نواخت موسیقیایی جملات و صورتها و سایههای الفاظ هم آهنگ توجه نمود. یکی از زیباترین تصویرگریها و تصویرسازیهای قرآن کریم، در سُوَر مسبّحات (اسراء، حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی) متجلّی است. باید گفت وحدت اندیشه با اهتمام به تسبیح و تحمید و جایگاه ویژه پیامبر و اهل بیت(ع)، انفاق و نقش برجسته آن در کمال آدمی، در سایه دو صفت حکیم و عزیز بر تصاویر این سُوَر حاکم است و هر یک از این تصاویر در عین برخورداری از یک استقلال شخصیّتی، واجد نوعی ارتباط درونی با سایر تصاویر است. این مقاله به بخشی از اعجاز قرآن کریم از مجرای کارکرد تصویر هنری سُوَر مسبّحات پرداخته است. در تصویرگریهای سُوَر مسبّحات تسبیح خدای متعال از سوی تمامی موجودات به شکل واضح نمایان است و از سوی دیگر عزّت و حکمت، رنگ غالب این تصاویر میباشد. تصویرگری و تصویرپردازی یکی از وجوه اعجاز هنری قرآن کریم بشمار میرود. قرآن کریم با بهره گیری از آواها، حروف، واژگان و ترکیبات موجود، در ذهن مخاطبان خود تصویری زنده و پویا از تمام پدیدهها به نمایش گذاشته است که با ذهنی آفرینش گر و موهبتی الهی میتوان تصاویر موجود در آیات را درک نمود. تصاویر قرآن همه دارای معیار است و رکن اصلی همه این تصاویر، هماهنگی آنها با هدف هدایتی قرآن است که برای فهم بهتر این تصاویر باید به الفاظ و دلالتهای لغوی و معنوی آنها و نواخت موسیقیایی جملات و صورتها و سایههای الفاظ هم آهنگ توجه نمود. یکی از زیباترین تصویرگریها و تصویرسازیهای قرآن کریم، در سُوَر مسبّحات (اسراء، حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی) متجلّی است. باید گفت وحدت اندیشه با اهتمام به تسبیح و تحمید و جایگاه ویژه پیامبر و اهل بیت(ع)، انفاق و نقش برجسته آن در کمال آدمی، در سایه دو صفت حکیم و عزیز بر تصاویر این سُوَر حاکم است و هر یک از این تصاویر در عین برخورداری از یک استقلال شخصیّتی، واجد نوعی ارتباط درونی با سایر تصاویر است. این مقاله به بخشی از اعجاز قرآن کریم از مجرای کارکرد تصویر هنری سُوَر مسبّحات پرداخته است. در تصویرگریهای سُوَر مسبّحات تسبیح خدای متعال از سوی تمامی موجودات به شکل واضح نمایان است و از سوی دیگر عزّت و حکمت، رنگ غالب این تصاویر میباشد.
Imagery and depicting are considered as the literary miracle aspects of Holy Quran. The Holy Quran has showed a dynamic and vivid picture of all phenomena to its audiences, minds using existing phonemes, letters, words and combinations, and these existing pictures in the verses can be understood by a creative mind and a divine blessing. All images in the Quran possess a criterion the base of which relies on their harmony with the guidance objective of Quran. To understand these images better, we must consider the words and their literal and spiritual implications, the musical tone of the sentences, and the forms and the shades of the words with the same harmony. One of the most beautiful imagery and depicting in the Holy Quran is manifested in Musabbihat suras (Isra, Hadid, Hashr, Saf, Jumu`ah, Taghabun, and A’la). It should be noted that the unity of thought is dominated on the images of these suras and while having an individual indepe-ndency, each of these images has an inner relationship with the other images. This paper considered some parts of the Holy Quran miracles regarding the function of artistic image in the Musabbihat. All creatures, Praising towards God Almighty is clear in the imagery of the Musabbihat suras, and the honor and wisdom, on the other hand the dominant feature of these images.
https://quran.journals.pnu.ac.ir/article_1080_e20e9f374b0cb42815067707bf9ad7f8.pdf
سُوَر مسبّحات
تصویرسازی هنری
اعجاز قرآن
پیامبر
اهل بیت
عزیز
حکیم
انفاق
Musabbihat Suras
imagery
Inimitability of Quran
Prophet
Ahl-albeyt
Mighty
Wise
Infāg
per
دانشگاه پیام نور
پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن
2322-3804
2538-614X
2014-03-21
2
2
95
114
1081
Research Paper
علامه طباطبایی و زبان نمادین و انشایی در قرآن
Allameh Tabatabaii, Symbolic and Phraseological Language in Quran
محمد محمدرضایی
mmrezai391@yahoo.com
1
سیدعلی علم الهدی
alamolhoda@pnu.ir
2
ناصر محمدی
3
مریم شریف پور
maryam_2102@yahoo.com
4
استاد گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران
دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه پیام نور تهران
دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه پیام نور تهران
دانشجوی دکتری دانشگاه پیام نور
زبان دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین میباشد. این دانش به دلیل اهمیت بحث معنا و نقش کلیدی گزارههای کلامی در توجیه و صدق گزارههای دینی، به بحث از توصیف و توجیه گزارههای کلامی میپردازد. پرداختن به صدق و کذب گزارههای کلامی و سپس معناداری یا بی معنایی و در دهههای اخیر، معرفت بخشی یا غیر معرفت بخشی آنها (شناختاری یا غیر شناختاری) از مسائل این علم بوده است. در این بین، رهیافتهای زبان دینی، به دو گروه عمده شناختاری (ناظر به واقع و توصیفگر واقعیتها) و غیر شناختاری تقسیم میشوند. رهیافتهای زبانی چون نمادین دانستن متون دینی، رمزی، اسطورهای، استعارهای یا کنایهای دانستن آن از قسم غیر شناختاری میباشند. علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر برجسته جهان تشیع، ساختار زبان قرآن را بر مبنای عرف عام دانسته، که البته با عرف عام تفاوتهایی نیز دارد و از آنجا که در زبان عرف عقلا از رمز، استعاره، کنایه و نماد برای تفهیم بهتر و سریعتر مطلب استفاده میشود، خداوند نیز در قرآن در مواردی این صناعات ادبی را جهت تقریب ذهن از محسوس به معقول به کار برده است؛ اما کل زبان قرآن را (اخبار، انشاء، نماد، رمز و کنایه و ...) شناختاری، ناظر به واقع و معنادار میداند. وی به هیچ عنوان، کاربرد زبان اسطوره را در هیچ کجای قرآن نپذیرفته و آن را با حق و حقیقت بودن قرآن و هدف آن در تناقض میداند. زبان دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین میباشد. این دانش به دلیل اهمیت بحث معنا و نقش کلیدی گزارههای کلامی در توجیه و صدق گزارههای دینی، به بحث از توصیف و توجیه گزارههای کلامی میپردازد. پرداختن به صدق و کذب گزارههای کلامی و سپس معناداری یا بی معنایی و در دهههای اخیر، معرفت بخشی یا غیر معرفت بخشی آنها (شناختاری یا غیر شناختاری) از مسائل این علم بوده است. در این بین، رهیافتهای زبان دینی، به دو گروه عمده شناختاری (ناظر به واقع و توصیفگر واقعیتها) و غیر شناختاری تقسیم میشوند. رهیافتهای زبانی چون نمادین دانستن متون دینی، رمزی، اسطورهای، استعارهای یا کنایهای دانستن آن از قسم غیر شناختاری میباشند. علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر برجسته جهان تشیع، ساختار زبان قرآن را بر مبنای عرف عام دانسته، که البته با عرف عام تفاوتهایی نیز دارد و از آنجا که در زبان عرف عقلا از رمز، استعاره، کنایه و نماد برای تفهیم بهتر و سریعتر مطلب استفاده میشود، خداوند نیز در قرآن در مواردی این صناعات ادبی را جهت تقریب ذهن از محسوس به معقول به کار برده است؛ اما کل زبان قرآن را (اخبار، انشاء، نماد، رمز و کنایه و ...) شناختاری، ناظر به واقع و معنادار میداند. وی به هیچ عنوان، کاربرد زبان اسطوره را در هیچ کجای قرآن نپذیرفته و آن را با حق و حقیقت بودن قرآن و هدف آن در تناقض میداند.
Religious language is one of the important issues in religious philosophy. This knowledge deals with discussion of description and explaining of kalam proposition due to the importance of discussion of meaning and pivotal role of kalam proposition in explaining and truth of religious proposition. Dealing with truth and false of kalam proposition and then meaningful or meaningfulness and in the recent decades their cognitive or non-cognitive have been the problems of this knowledge. Therefore, theories of religious language divide to two main cognitive and non-cognitive groups. Lingual theories such as symbolic, mysterious, mythical, meta-phorical and allegorical contain a part of non- cognitive group. Allameh Tabatabaie, the philosopher and famous commentator in Tashayo World, believes that structure of Quranic language is traditional- based; of course, it differs from traditional language. Since, mystery, metaphor, allegory and symbol have usages in traditional language for the better and faster understanding, God has also used some of these literary terms in order to approximate mind from sensible to contemplative. However, the Quran language is cognitive and meaningful. He doesn’t accept language of myth anywhere in Quran and believe that it is in contradiction with truth of Quran and its aim.
https://quran.journals.pnu.ac.ir/article_1081_aabe7d8ebc45eb43c54c67bad36be35c.pdf
زبان قرآن
زبان نمادین
زبان انشائی
رمز
اسطوره
علامه طباطبایی
Quran
Allameh Tabatabaii
Symbolic Language
Phraseological Language
Code
Symbol
per
دانشگاه پیام نور
پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن
2322-3804
2538-614X
2014-03-21
2
2
115
128
1082
Research Paper
«مُسَجِّل»؛ پیشنهادی ناصحیح و غیر عالمانه
Al-Musajjil; an Incorrect and Non-Scholarly Proposition
عبدالهادی فقهی زاده
faghizad@ut.ac.ir
1
حسام امامی دانالو
hesam.e.danaloo@gmail.com
2
استاد گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران
دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث
جیمز بلمی، از اسلامپژوهان غربی، با استناد به برخی اختلافهای مفسران ذیل آیه صد و چهارم از سوره «الانبیاء»، به این نتیجه حیرتانگیز دست یافته است که لفظ «سجل» در سوره «الانبیاء»، بر اثر اشتباه کاتبان وحی، از «مسجِّل» به «سِجِلّ» تغییر کرده است و در نتیجه باید به اصل نخستین خود بازگردانده شود. از این رو در مقاله حاضر بر آنیم که ضمن گزارش کلی دیدگاه بلمی در این باره، با استفاده از منابع علمی به نقد دیدگاه او بپردازیم و مواضع خلل و ضعف استدلال او را بشناسانیم. حقایقی از تاریخ قرآن، تواتر شفاهی متن قرآن، حاکمیت قرائت بر کتابت قرآن و نه بر عکس، ظرافتهای نحوی خاص، از جمله دلایلی به شمار میروند که در این مقاله بر عدم صحت دیدگاه جیمز بلمی و نااستواری پیشنهادهای او اقامه شدهاند. جیمز بلمی، از اسلامپژوهان غربی، با استناد به برخی اختلافهای مفسران ذیل آیه صد و چهارم از سوره «الانبیاء»، به این نتیجه حیرتانگیز دست یافته است که لفظ «سجل» در سوره «الانبیاء»، بر اثر اشتباه کاتبان وحی، از «مسجِّل» به «سِجِلّ» تغییر کرده است و در نتیجه باید به اصل نخستین خود بازگردانده شود. از این رو در مقاله حاضر بر آنیم که ضمن گزارش کلی دیدگاه بلمی در این باره، با استفاده از منابع علمی به نقد دیدگاه او بپردازیم و مواضع خلل و ضعف استدلال او را بشناسانیم. حقایقی از تاریخ قرآن، تواتر شفاهی متن قرآن، حاکمیت قرائت بر کتابت قرآن و نه بر عکس، ظرافتهای نحوی خاص، از جمله دلایلی به شمار میروند که در این مقاله بر عدم صحت دیدگاه جیمز بلمی و نااستواری پیشنهادهای او اقامه شدهاند.
According to some commentator's disa-greement, James A. Bellamy, one of West-ern Orientalist, found out an amazing thing in one of his four papers, that the word "Sijill" in the following of one hundred and fourth verse of Twenty – first chapter of Quran "alanbiya", has changed to "Musajjil" because of revelation's mistake. Therefore it should be returned to its original principles. In this paper we will try to study his suggestion and understand his position about this word which is so weak. Facts on the Quran's history, the frequency of oral text of the Quran, rules of the reading of the book instead of writing and because of Quran's certain literary elegance, are some of the reasons that considered in this paper to show the inaccuracy of the James A. Bellamy's suggestion.
https://quran.journals.pnu.ac.ir/article_1082_205b7b51d674bfa9fabc36c8cac7c814.pdf
مصاحف
قرائات
جیمز بلمی
سِجِلِّ
مُسَجِّل