محمود واعظی؛ علی حسننیا؛ محمود صیدی
چکیده
یکی از مباحث قرآنی- کلامی که بحثهای بسیاری در مورد آن شده، مسأله رؤیتپذیری یا رؤیتناپذیری خداوند است. متفکران اسلامی در این مورد به دو دسته کلی تقسیم شدند. اشاعره با استدلالهای گوناگونی رؤیت خداوند را اثبات مینمودند و درمقابل معتزله بهطورکلی چنین امری را محال دانستند. سورآبادی یکی از متفکرانی است که بحثهای زیادی در اثبات ...
بیشتر
یکی از مباحث قرآنی- کلامی که بحثهای بسیاری در مورد آن شده، مسأله رؤیتپذیری یا رؤیتناپذیری خداوند است. متفکران اسلامی در این مورد به دو دسته کلی تقسیم شدند. اشاعره با استدلالهای گوناگونی رؤیت خداوند را اثبات مینمودند و درمقابل معتزله بهطورکلی چنین امری را محال دانستند. سورآبادی یکی از متفکرانی است که بحثهای زیادی در اثبات رؤیت خداوند با توجه به مبانی کلام اشاعره مطرح نموده است. استدلالهای او در اثبات این دیدگاه به سه بخش کلی؛ قرآنی، حدیثی و عقلی تقسیم میشود. با توجه به اینکه برخی از آیات قرآنی و احادیث رؤیت خداوند را انکار و ابطال میکنند و از جهت دیگر طبق براهین عقلی چنین امری مستلزم مادی و جسمانی بودن خداوند است، دلایل سورآبادی با چالشهای جدی مواجه میشوند و اعتبار آنها مورد خدشه واقع میشود.
علی غضنفری
چکیده
این مقاله در پی آن است که با نقد و بررسی قرآنی و روایی، از بین رویکردهای مختلف اشتمال قرآن بر تمام نیازهای بشر را برگزیند. بیشک کافی بودن مستدلات این بخش، آراء دیگر را خدشهدار میسازد. نگارنده در این باره، آیات مربوطه را بررسی و با توجه به اِشکال ادبی و تحلیلی دو واژه «تبیان» و «کل»، در مهمترین آیه مورد استناد مطلقگرایان، ...
بیشتر
این مقاله در پی آن است که با نقد و بررسی قرآنی و روایی، از بین رویکردهای مختلف اشتمال قرآن بر تمام نیازهای بشر را برگزیند. بیشک کافی بودن مستدلات این بخش، آراء دیگر را خدشهدار میسازد. نگارنده در این باره، آیات مربوطه را بررسی و با توجه به اِشکال ادبی و تحلیلی دو واژه «تبیان» و «کل»، در مهمترین آیه مورد استناد مطلقگرایان، استدلال به این آیه را برای اثبات جامعیت بالجمله مورد تردید جدی قرار داده است. نویسنده کوشیده است اولاً دلائل قائلان به جامعیت مطلق را خدشهدار سازد؛ سپس با استفاده از آیه «لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ»، بهطورقطع جامعیت نسبی در رفع نیازهایی که بشر در شرایط عادی توان رسیدن به آنها را ندارد، را مستدل نماید. محقق جهت تأیید نگرش خود، از روایات بسیار و همچنین حمل مطلق آنها بر مقید، سود جسته است. در این باره روایات به دو گروه تقسیم شدهاند و دستهای که قول جامعیت کلی را پوشش میدهد برای بررسی بیشتر به پنج صنف جزئیتر تقسیم و بازبینی شده است و نویسنده در نهایت دلالت آنها بر این قول با توجه به قیود دسته بعد ناکافی دانسته است. حمل روایات مطلق بر دسته دوم یعنی احادیثى که به آنچه در قرآن نیست، اشاره دارد، این نگرش را تقویت میبخشد. نهایت اینکه محقق با مخدوش ساختن دلائل قائلان به جامعیت مطلق، با استفاده از آیات قرآن و تحلیل عقلی و با کمک این روایات بر مبنای خود یعنی جامعیت فیالجمله قرآن در رفع نیازها، پای فشرده است.