پیمان صالحی
چکیده
داستان یوسف علیهالسلام در قرآن کریم، دارای چنان جوهری است که هربار به شکل جدیدی میتوان آن را شرح و تفسیر نمود. هدف این مقاله، مطالعه و بررسی زبانشناختی دیدگاه داستان حضرت یوسف علیهالسلام با روش توصیفی-تحلیلی و براساس مدل پیشنهادی سیمپسون است. نتایج نشان از آن دارد که راوی از نوع مقوله ب حالت روایی است که افکار، عقاید و احساسات ...
بیشتر
داستان یوسف علیهالسلام در قرآن کریم، دارای چنان جوهری است که هربار به شکل جدیدی میتوان آن را شرح و تفسیر نمود. هدف این مقاله، مطالعه و بررسی زبانشناختی دیدگاه داستان حضرت یوسف علیهالسلام با روش توصیفی-تحلیلی و براساس مدل پیشنهادی سیمپسون است. نتایج نشان از آن دارد که راوی از نوع مقوله ب حالت روایی است که افکار، عقاید و احساسات شخصیت اول داستان را بیان میکند. در این داستان از کلام نقل قول آزاد برای بیان حالات و عقاید شخصیتها استفاده شده است. براساس محور دوم تقسیمبندی سیمپسون، وجهیت غالب در متن، مثبت است که نشاندهنده دیدگاه قاطع راوی، بر حقانیت خداوند و امدادهای غیبی او برای مؤمنان حقیقی است. ابزار زبانی به کار رفته در این وجه، عبارتند از: فعلهای امری، فعلهای وجهی واژگانی، جملات تعمیمدهنده، جملات بیانکننده عقاید، قیود و صفات ارزیابانه، کلمات احساسی و افعال گزارشی که گزارشگر افکار، ادراکات و واکنشها هستند و یا کلمات حزن، خوف، شکوی و بث، که در این داستان برای تحقق ترس و اندوه و حزن به کار برده شده است و بر وجهیت مثبت داستان یوسف علیهالسلام صحه میگذارد. تفکر غالب در زبان متن روایتی: عدم رستگاری ستمگران، عدم غفلت خداوند در امداد به مؤمنان حقیقی، ناامید نشدن از رحمت الهی و... است. با این حال در پارهای از موارد از وجهیت منفی برای نشان دادن شک و تردید شخصیتها نسبت به یکدیگر و مهمتر از آن برای ترسیم نحوه رخ دادن سوء تفاهمها و ارزیابی طرفین از یکدیگر، استفاده کرده است.