حسین بازوبندی
چکیده
یکی از بحثهای عمده و دامنهدار در حوزه علوم قرآنی، به مسأله زبان قرآن برمیگردد. تاکنون مطالعات بیشماری در مورد ویژگیهای زبان قرآن از جنبههای گوناگون صورت گرفته است. با وجود این، عمدتاً نتایجِ این مطالعات مبتنی بر تحلیلهای دقیقِ برآمده از نظریههای نوین زبانشناختی نیست. ازاینرو، پژوهش حاضر، جهت بررسی جنبههای معینی ...
بیشتر
یکی از بحثهای عمده و دامنهدار در حوزه علوم قرآنی، به مسأله زبان قرآن برمیگردد. تاکنون مطالعات بیشماری در مورد ویژگیهای زبان قرآن از جنبههای گوناگون صورت گرفته است. با وجود این، عمدتاً نتایجِ این مطالعات مبتنی بر تحلیلهای دقیقِ برآمده از نظریههای نوین زبانشناختی نیست. ازاینرو، پژوهش حاضر، جهت بررسی جنبههای معینی از زبان قرآن، با کارکردی دوگانه، نخست، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چهارچوب زبانشناسی نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسن (2014) به بررسی ساخت وجهی در جریان گفتگوی خداوند متعال و ابلیس در چهار سوره «أعراف»، «حجر»، «إسراء» و «ص» میپردازد و سپس، طبق نتایج حاصل از این بررسی، با استفاده از مفهوم شناختیِ سرنمونِ رُش (1978)، سلسلهمراتب نشانداری گرینبرگ (1966) و معیار بسامدِ کاربردِ کرافت (2003)، به تبیین شناختی و ردهشناختیِ این نتایج در راستای فهم بهتر ویژگیهای ساختاری زبان قرآن اشاره میکند. نتایج عمده پژوهش نشان میدهد که زبان قرآن، از همان سازوکارهای رایج و قواعد حاکم بر تعاملات زبان بشر بهره گرفته است و به لحاظ زبانشناختی، اساساً زبانی ساده است نه ادبی و خاص.