ابراهیم فلاح؛ سجاد شفیع پور
چکیده
اگر تحلیل گفتمان بهمثابه یک روش کیفی در تحقیق در نظر گرفته شود آنگاه با بررسی دیدگاه یا نگرش غالب بر متون در گردش در جامعه و اینکه چه دیدگاهی با کدام زیربنای فکری، یک متن مشخص را تولید کرده میتوان از این طریق حوزههای معنایی در گردش در جامعه که بهدنبال تغییر یا سلطه شکلگیری ذهنیت اجتماعی است را آشکار نمود. در این زمینه مدل ...
بیشتر
اگر تحلیل گفتمان بهمثابه یک روش کیفی در تحقیق در نظر گرفته شود آنگاه با بررسی دیدگاه یا نگرش غالب بر متون در گردش در جامعه و اینکه چه دیدگاهی با کدام زیربنای فکری، یک متن مشخص را تولید کرده میتوان از این طریق حوزههای معنایی در گردش در جامعه که بهدنبال تغییر یا سلطه شکلگیری ذهنیت اجتماعی است را آشکار نمود. در این زمینه مدل تحلیل سه سطحی فرکلاف براساس توصیف، تفسیر و تبیین میتواند مؤثر باشد. از سویی قرآن کریم نیز با بهکارگیری نشانههای مفهومی در قالب کل معناداری همچون سوره شمس سعی در تغییر یا اصلاح کنشهای اجتماعی داشته است. بر همین اساس میتوان با الهامگیری از روش فرکلاف در سورههای قرآن، با تحلیل ساختار متنی همچون واژگان و جملات در سطح توصیف و تطبیق آن با بافت موقعیت در سطح تفسیر گفتمان حاکم، نقش و رابطه آن با گفتمآنهای موجود در سطح جامعه را تبیین نمود. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی سعی بر آن دارد تا با الهامگیری از روش انتقادی فرکلاف زمینه تحلیل سوره شمس را بهمثابه یک گفتمان فراهم نموده و کارکرد اجتماعی آن را تبیین نماید. نتایج حاصله نشان خواهد داد که گفتمآنهای سوره شمس در محوری مقاومتی با گفتمآنهای موجود سطح جامعه سعی در تبیین نظام ارزشی اسلام دارد.
سید حسن سادات مصطفوی؛ حمیدرضا شعیری؛ هادی رهنما
دوره 1، شماره 2 ، فروردین 1392، ، صفحه 24-42
چکیده
الگوی تنشی (tensive) که متعلّق به گستره نشانهشناسی پساگریماسی محسوب میشود، به سوی «فرآیند تولید و دریافت معنا» جهت یافته است. الگوی تنشی، دو بُعد بنیادین ادراک را به مثابه ابعاد و ظرفیّتهای معناسازی در نظر میگیرد: بعد فشارهای (درونی، احساسی) و بعد گسترهای (بیرونی، شناختی)، به مثابه ظرفیتهای پیشامعنایی، به ترتیب معرِّف ...
بیشتر
الگوی تنشی (tensive) که متعلّق به گستره نشانهشناسی پساگریماسی محسوب میشود، به سوی «فرآیند تولید و دریافت معنا» جهت یافته است. الگوی تنشی، دو بُعد بنیادین ادراک را به مثابه ابعاد و ظرفیّتهای معناسازی در نظر میگیرد: بعد فشارهای (درونی، احساسی) و بعد گسترهای (بیرونی، شناختی)، به مثابه ظرفیتهای پیشامعنایی، به ترتیب معرِّف «سطح بیان» و «سطح محتوا» هستند. سطوح مشخصی از فشاره و گستره پیوند مییابند و در محل همپیوندی آنها نشانه-معنا شکل میگیرد. ابعاد فشارهای-گسترهای شاخصهایی کمّی و قابل سنجشاند و این ویژگی الگوی تنشی را به ابزاری دقیق در تحلیل فرآیند گفتمانی هر نشانه-معنا، از جمله نشانه-معناهای قرآنی، تبدیل میکند. در این مقاله، ضمن معرفی نشانهشناسی تنشی به حیطه مطالعات قرآنی ـ کوششی که نخستین گام در این مسیر است ـ از باب نمونه، فرآیندهای گفتمانی و صورتبندی نشانه-معنای کرامت در قرآن کریم، با تکیه بر الگوی تنشی مطالعه شده است. فرآیندهای گفتمانی کرامت انسانی در قرآن کریم، در دو سطح تنشی محقق شده است: در سطح نخست، شاکله کرامت پیشینی (در فرهنگ جاهلی) که ناظر به افراد دارا و متعلق به تباری خاص بوده، به چالش کشیده شده، «کرامت عام» انسانی با دو مؤلفهی انتساب تبار همه انسانها به آدم علیهالسلام به مثابه مخلوقِ برتری یافته بر فرشتگان، و برخورداری تمامی آدمیان از نعمتهای خداوند، صورتبندی شده است. در سطح دوم تنشی، «کرامت خاص» انسانی در پیوند با ایمان و عمل صالح انسان صورتبندی شده است. این کرامتِ عند الله است که تنها مؤمنان و پرهیزکاران به آن دست مییابند.