نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار الهیات دانشگاه آیت الله حایری میبد
چکیده
نظم (سازماندهی/ترتیب/چینش) آیات در قرآن کریم با رویکردها، مدلها و روشهای گوناگون بررسیشده است. در این بررسیها نظم، بیشتر به چینش الفاظ در یک آیه توجه دارد و برای پاسخ به این پرسش است که چرا این چینش واژگان در آیه، بهترین چینش است و طبیعتی اعجازگون دارد. همچنین گاه به چرایی چینش یک آیه پس از آیهای دیگر، پرداختهشده است. نوشتار حاضر الگویی نوین را بهمنظور تحول مطالعه نظم قرآن پیشنهاد میکند. این الگو مستلزم تحول در سه ضلع مطالعه نظم در قرآن است. ابتدا به تحول در «سطح مطالعه نظم» پرداخته و بر این باور است که باید سطح مطالعه نظم در قرآن را از «محوریت آیات» به «محوریت سورهها» ارتقا داد. در گام بعد به تحول در مطالعه «نوع مطالعه نظم» پرداخته و کوشش نموده تا مدلی از «نظم پیچیده» را بهجای یک نوع «نظم ساده» پیشنهاد نماید؛ و سومین تحول در «روش مطالعه نظم» است و در آن واحدهای لفظی و محتوایی را که پیش از این برمبنای «واژگان و آیه» بوده را به سطح «پاره متن» ارتقا دهد. در این راستا، بهجهت تبیین کارآمدی الگوی پیشنهادی در مطالعه نظم در قرآن، نظم در سوره یاسین با این الگو نمایانده شده است.
کلیدواژهها
یکی از دغدغههای پژوهشگران حوزه علوم قران از گذشتههای دور تاکنون مطالعه «نظم قرآن» است. این دسته از پژوهشهای قرآنی به مطالعه نوع چینش یا ترتیب واژهها در آیات قرآن میپردازد. بهعبارتدیگر یک آیه از قرآن، از حیث نظم و زیباییهای چینشی و اعجازگون آن بررسی میشود. چرا این واژه قبل از آن واژه و چرا این واژه بهجای آن واژه در این آیه قرارگرفته است. این الگوی مطالعه نظم قرآن از زمان جرجانی تاکنون در میان بیشتر قرآنپژوهانی که علاقهمند به تحقیق در این زمینه بودهاند، وجود داشته است. پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که چگونه میتوان مطالعه «نظم قرآن» را متحول نمود بهگونهای که بتواند بیش از پیش زیباییهای چینشی قرآن کریم را بنمایاند؟ چنین تحولی مستلزم تحول در چه موضوعات دیگری است؟
در پاسخ به این سؤالات میتوان این فرضیه را مطرح نمود که با تحول «سطح» مطالعه نظم قرآن از «آیهمحوری» به «سورهمحوری» و همچنین تحول «مدل»های مطالعه نظم قرآن از «مدلهای ساده» به «مدلهای پیچیده» و همچنین تحول «روش»های مطالعه نظم یعنی از روشهای لفظی و معنایی مبتنی بر «واژگان و عبارت» به سمت روشهای مبتنی بر «پارهمتنها» در سوره میتوان مطالعه نظم قرآن را متحول نمود. نوشتار حاضر، پس از مروری اجمالی بر مطالعه نظم قرآن به تبیین مدل پیشنهادی در تحول مطالعه نظم قرآن پرداخته و در پایان نظم و یا اصول حاکم بر چینش آیات در سوره یاسین را با این نگاه بررسی نموده است.
1. چیستی نظم و مقصود از نظم قرآن
نظم در لغت به معانی گوناگونی بهکاررفته است. یکی از مهمترین کاربردهای آن به معنای «کلام موزون» است که در این حالت در مقابل واژه «نثر» قرار میگیرد. نظم معنای مروارید به رشته کشیده را نیز داراست. همچنین به معنی دسته و یا صفی از ملخان نیز بهکاررفته که جمع آن در این حالت منظم است. از دیگر معانی لغوی این واژه میتوان به سامان و پیوستگی اشاره نمود. همچنین این واژه در اشاره به اسم ستاره پروین نیز آمده و در کنار آن اسم خاص سه ستاره جوزاء که در انتظام و به همپیوستگی مثل است نیز بهکاررفته است. همچنین، به هم پیوستن و گره زدن طناب را نیز نظم گفتهاند (نظم الحبل).
این واژه در معنای اصطلاحی نیز بهکاررفته و عبارت است از تألیف کلمات و جملاتی که معانی آن مرتب و دلالت آن متناسب بود برحسب آنچه عقل اقتضا کند. در تعریف دیگری آمده است: «وهو التألیف فی الکلام لیصبح حسنا مقبولا» (بقادر، 2011: 3).[1] این اصطلاح (نظم) پیش از تکوین خود از نامهایی همچون «سبک» و «تلاحم» نیز برخوردار بوده است (بقادر، 2011: 3). ازآنچه در معنای اصطلاحی گذشت میتوان به این نکته اشاره نمود که مطالعه نظم به نحوه تألیف یا سازماندهی یک کلام (متن) میپردازد.
مروری بر مطالعات نظم قرآن
نظم قرآن تاکنون به دو مفهوم استفاده شده است. اولین آن نظمهایی است که به مطالعه عناصر قرآن میپردازد؛ و گاهی به آن نظم عددی میگویند؛ یعنی نظم و هماهنگی در تعداد واژههای بهکاررفته در قرآن است[2].
اما نگاه دیگر در مطالعه نظم قرآن به مطالعه محور چینشی کلام میپردازد؛ یعنی این واژهها در آیات قرآن چگونه چیده شدهاند و آیات در سوره بر چه مبنایی سامانیافتهاند. نظم قرآن به این معنا را میتوان در دو سطح نشان داد. ابتدا و اولین گام که بیشترین مباحث در آن شکلگرفته است. بر مبنای تحلیل و بررسی آیات شکلگرفته است. برای مثال یک آیه از قرآن را انتخاب و درباره نظم این آیه بررسی میشده است چرا این واژه بهترین انتخاب است و چرا این ترتیب در آیه بهترین نوع چینش واژگان در آیه است. در موارد محدودتری برخی مفهوم نظم را قدری گستردهتر بررسی نموده و به ارتباط دو آیه در کنار هم پرداختهاند. چرا این آیه در کنار این آیه قرارگرفته و چگونه این سوره به سوره بعدی متصل میشود.[3] مقصود نویسنده از نظم در این نوشتار همین معنای اخیر است؛ یعنی مطالعه اصول حاکم برچینش آیات در سورههای قرآن.
2. کاربست نظری مقاله: تبیین مدل پیشنهادی در مطالعه نظم
همانگونه که پیشازاین گذشت، هدف این مقاله ارائه یک مدل در مطالعه نظم قرآن است. بر این اساس در این بخش به معرفی اصول این مدل پرداخته میشود و کاربست نظری این مدل تبیین میگردد و در بخش بعد به کاربست عملی آن در مطالعه سوره یاسین میپردازد.
تحول از نظم آیهمحور به سورهمحور
از تحولات قرن اخیر در قرآنپژوهی و تفسیر، حرکت از نوعی جزءگرایی و تفسیر بر مبنای آیات قرآن به سمت کلگرایی و تفسیر سورهمحور است. این حرکتی که در عرصه تفسیر شروع شده و توسط افرادی همچون علامه طباطبایی در ایران، سید قطب در مصر، اصلاحی و فراهی در شبه قاره هند و… کم کم جا افتاد و مسیر خود را ادامه داد؛ بهگونهای که بخشی از مطالعات قرآنی امروز در ایران و سایر کشورها برمبنای همین حرکتها در حال شکلگیری است. آنچه تاکنون در این زمینه انجامگرفته است تأکید همه این افراد و گروهها بر اینکه هر سوره، یک محور موضوعی دارد که هریک به تعبیری از آن یاد میکنند. عمود سوره، غرض سوره، هدف سوره که نشاندهنده این است که کل سوره دارای یک هدف است؛ اما نکته دیگری که در اینجا به نظر مهم میرسد کوشش در جهت مطالعه کشف و ارائه نظم و نوع چینش آیات در سوره و احتمالاً قوانین حاکم بر آن است. در این مباحث، ابتدا باید بهدنبال اثبات وجود مبنا در چینش آیات در سورهها بود و پس از آن روشهایی برای مطالعه آن در نظر گرفت و پس از آن به مدلهای مربوط در این زمینه دستیافت. پس اولین گام در ایجاد یک تحول در مطالعات نظم قرآن ارتقاء واحد مطالعه نظم از آیات به سورهها است[4].
تحول از نظم ساده به پیچیده
دومین تحولی که میبایست در مطالعه نظم قرآن ایجاد شود ارتقاء مدل مطالعه نظم است. از آنجا که پیشازاین واحد مطالعه نظم آیات قرآن بود با مدنظر قرار دادن یک مدل نظم ساده میتوانستیم به کشف نوع و قوانین و اسرار و عجایب چینش واژگان در سورهها دستیابیم؛ اما این مدل، زمانی که واحد مطالعه نظم ارتقاء یابد کارایی لازم را نداشته و باید ابزارها نیز به همان نسبت ارتقا یابند. این مدلهای مطالعه نظم را میتوان در مطالعات مربوط به «نظم» بهصورت کلی خارج از اینکه ادبیات باشد و یا کیهانشناسی دنبال نمود و هم میتوان در مباحث متنپژوهی معاصر از آن سراغ گرفت. در مطالعات نظم با ارائه نظریات نظم غایی و یا تئوری آشوب این تحول ایجاد شده است و امروزه این مسأله در بسیاری از علوم و مباحث تأثیر بسیار شگرفی در نوع نگاه به پدیدههای عالم هستی در اختیار بشریت قرار داده و در این مقاله نیز از آن استفاده خواهد شد؛ به تعبیر دیگر جایگزین کردن خوانشهای سهبعدی (فضایی) بهجای خوانشهای خطی است. بهعبارتدیگر تاکنون که با روش آیهمحور حرکت میکردیم برای شناخت چیدمان واژگان در آیات از نظمی ساده شروع میشد و گاهی به اندکی پیچیدگی میرسید؛ اما در مطالعات جدید نظمها از پیچیده شروع شده و گاهی به مدلهای بسیار پیچیده میرسند.
نظم پیچیده اصطلاحی است که برای اشاره به تئوری آشوب و یا مدل نظم در بینظمی بهکاررفته است. نظریه «نظم غایی» یا «نظم در بینظمی» به ما ابزار حل مسائل پیچیده را میدهد. بهعبارتدیگر در هر بینظمی، نظمی نهفته است به این معنا که نباید نظم را تنها در یک مقیاس جستجو کرد. پدیدهای که در مقیاس محلی، کاملاً تصادفی و غیرقابل پیشبینی به نظر میرسد چهبسا در مقیاس بزرگتر، کاملاً پایا و قابل پیشبینی است.
در چند دهه اخیر؛ انقلابی در شیوه درک و تبیین پدیدهها؛ بهوسیله اندیشمندانی صورت گرفته است که در سالیان گذشته؛ تبیینهای خود را در قالبهای منظم و مشخص ارائه میدادند و جهان را مجموعهای از دستگاههایی تصور میکردند که مطابق با قوانین جبری طبیعت به طریقی مشخص و قابل پیشبینی در حرکت است. ازاینرو؛ معتقد بودند معلولها بهصورت خطی؛ برآیند علل خاصی هستند. اکنون آنها بر نقش خلاقانه بینظمی و آشوب تأکید کرده و جهان را مجموعهای از دستگاههایی میدانند که به شیوههایی خودسازمانده عمل مینمایند و پیامدهای این شیوه زندگی وجود حالات غیرقابل پیشبینی و تصادفی است؛ اما در این شرایط؛ قوانین جبری طبیعی کماکان حاکمیت دارند و پیبرده شده که دستگاهها به شیوهای دورانی عمل میکنند که در آن بینظمی منجر به نظم و نظم منجر به بینظمی میشود. امروزه دیگر تصور ساده از نحوه فعالیت جهان جای خود را به تصوری پیچیده و پارادوکسگونه داده است. این علم جدید؛ تئوری پیچیدگی نامیده میشود و جنبهای از این علم که توجه همگان را به خود جلب کرده است؛ تئوری آشوب یا نظم در بینظمی نامیده میشود.
ویژگیهای تئوری آشوب
برای تبیین بهتر نظریه تئوری آشوب به چهار ویژگی دستگاههای پیچیده اشاره نمودهاند.
1. اثر پروانهای (Butterfly Effect): این ویژگی بدین معناست که با بال زدن یک پروانه در یک کشور آفریقایی ممکن است طوفانی در قاره آمریکا رخ دهد؛ که آن را اثر پروانهای نامیدهاند.
2. سازگاری پویا (Dynamic Adaptation): دستگاههای بینظم در ارتباط با محیطشان مانند موجودات زنده عمل میکنند و نوعی تطابق و سازگاری پویا بین خود و محیط پیرامونشان ایجاد میکنند
3. جاذبههای غریب (strange Attractors): این جاذبهها نوعی بینظمی در خود دارند که اگر با دقت به آنهـا نگریسته شود و نوع دیدگاهها نسبت به آنها عوض شود، به نظم عمیق آنها پی برده میشود. بهطــور مثال تصاویر هندسی برگرفتهشده از قوم اینکا در صحرای پرو، حاکی آن است که اگر از نزدیک به آنها نگاه شود، بینظمیها را نشان میدهند؛ اما اگر از دوردست به آنها نگریسته شود، تصاویـر معناداری را در ذهن متبادر میسازد. این نوع جاذبهها حاوی مطالب مهمی هستند و آن این است که در نظر اول نباید محیط پیرامون خود را آشوبناک توصیف نمو؛د بلکه با تغییر دیدگاه خود میتوان این آشوب را به یک نظم تبدیل کرد.
4. خودمانایی (Self-Similarity): در تئوری آشوب، نوعی شباهت بین اجزا و کل قابل تشخیص است. بدین ترتیب که هر جزئی از الگو همانند و متشابه کل است. این ویژگی از نظریه بینظمی؛ بیشتر در فرکتالها موردبررسی قرار میگیرد. در تئوری آشوب و معادلات عملیات آن نوعی شباهت بین اجزا و کل قابلتشخیص است. بدین گونه که هر جزئی از سیستم دارای ویژگی کل بوده و مشابه آن است.
دراینجا میتوان به مصادیقی از این تئوری در حوزه علوم انسانی اشاره کرد. بسیاری از وقایع تاریخی که در مقیاس ۲۰ ساله ممکن است کاملاً تصادفی و بینظم به نظر برسند، ممکن است که در مقیاس ۲۰۰ ساله، ۲۰۰۰ ساله یا ۲۰۰۰۰ ساله دارای دوره تناوب مشخص و یا نوعی نظم در علتها باشند. (مشیری، 1381: 29 -33)
تحول در تعیین واحدهای لفظی و معنایی
پیشازاین هرگاه درباره قرآن و نظم آن مطلبی نگاشته شده بر مبنای توصیف و تحلیل لفظ و معنی بوده است. بدین معنا که واحد لفظ و معنی یک واژه و یا یک آیه انتخابشده و موردبررسی قرار میگرفت در این مقاله پیشنهاد میشود مطالعه نظم از واژه و عبارت به یک پاره متن ارتقا یابد. به عبارت بهتر در این روش در تحلیل لفظی یا معنایی به سراغ دستهای از آیات میرویم و بدون بر هم زدن چینش، آیات را انتخاب نموده و به مطالعه بر روی آنها میپردازیم. البته این بدین معنا نیست که این انتخاب بخشها چه بر مبنای الفاظ و چه بر مبنای محتوی بدون بررسی باشد؛ بلکه باید قوانین، اصول و ضوابطی کارآمد برای این بخشها در نظر گرفته شود تا براساس آنها سوره به چند بخش تقسیمشده و سپس بررسی شود.
برای تعیین این واحدها یا بخشها در سورههای قرآن به دو روش کلی میتوان اقدام نمود، اولین روش، تعیین واحدهای بررسی سوره بر مبنای «لفظ» است، یعنی با توجه به نحوه کارکرد برخی الفاظ (شامل حروف، واژگان و جملات) در یک سوره و نظمی که احیاناً در پس چنین کاربردی نهفته است، تقسیمبندیها را انجام داد. بهترین نمونه از این دست مطالعه سوره و تقسیمبندی سوره را میتوان در مقاله «سوره مائده یا دستهای باز» مشاهده نمود. (رابینسون، 1391: سراسر اثر) که نویسنده براساس نوع و نحوه کاربرد الفاظ در سوره مائده آن را به 11 بخش تقسیم نموده است؛ و در یک مقاله بسیار خواندنی، نظم سوره مائده را به بهترین وجهی به تصویر کشیده است. نویسنده برای این کار به مطالعه سوره مائده پرداخته و کوشش نموده تا اصولی را برای تشخیص بهتر این نظم لفظی نشان دهد که در نوع خود بینظیر است.[5] اما دومین روش بسیار مهم و پرکاربرد، تعیین واحدها و بخشهای یک سوره بر مبنای موضوع و محتوی است. این روشی است که بیشتر مفسرین و محققان علوم قرآنی از آن بهره میبرند و قبل از تفسیر یک سوره ابتدا بخشی از آن را که دارای وحدت موضوعی است، جدا نموده و به بررسی و تفسیر آنها میپردازد. برای تعیین واحدهای موضوعی در یک سوره از دو طریق میتوان اقدام نمود، اولین روش بهصورت «اجتهادی» است در این روش مفسر و محقق قرآنی با توجه به تغییرات موضوعی در یک سوره، به تشخیص خود به تعیین این واحدها میپردازد. برای مثال علامه طباطبائی جهت ارائه سیاق لازم برای تفسیر آیات، بخشهایی از آیات را که دارای وحدت موضوعی هستند انتخاب نموده و به تفسیر آنها میپردازد؛ برای نمونه وی سوره یس را در پنج بخش بررسی و تفسیر نموده است. آیات 1 تا 12، آیات 13 تا 32 و آیات 33 تا 47 و آیات 48 تا 65 و آیات 66 تا 83. (طباطبایی، 1417: 17/ 61-119). سید قطب نیز از همین روش استفاده نموده، وی که برای این واحدهای موضوعی از اصطلاح «شوط» استفاده میکند، سوره یاسین را به سه «شوط» تقسیم نموده و آن را تفسیر کرده است: شوط اول؛ آیات 1 تا 29؛ شوط دوم آیات 30 تا 68 و شوط سوم؛ آیات 69 تا 83 (قطب، 1412: 5/2955-2974).
برخی از این روش در مطالعه نظم در سورههای قرآن کریم استفاده نمودهاند که به نظر میرسد امروزه تبدیل به یک جریان در گوشه و کنار جهان شده و به تبیین نظم قرآن میپردازد. جریانی که از آن در کتب و مقالات و نگاشتههای مختلف فارسی با عناوینی همچون «نظم متقارن»، «بلاغت سامی» و «تحلیل بلاغی» و... از آن یاد میشود. در این سبک از مطالعه، مبتنی بر اصل بنیادین تقارن (symmetry) به تبیین تألیف متن و تعیین ساختار آن میپردازند؛ و این تقارنها هستند که ساختمان متن را میسازند. سه نوع تألیف و یا سه نوع تقارن وجود دارد: 1. توازی یا ساختار متوازی (parallelism): وقتی واحدهای متن به همان ترتیب نخست باز ظهور یابند (ABC/ ABC)، 2. ترکیب دایرهای یا حلقوی (ring structure (composition) concentric structure): وقتی واحدهای متن بهصورت دایرههای متحدالمرکز مرتب شوند. (ABC/x/CBA)، 3. نظم آینهای و یا معکوس (chiasmus): وقتی که عنصر مرکزی وجود ندارد. ABC/CBA (شاکر، 1394: 12).
دومین روش در تعیین واحدهای موضوعی سوره یس توجه به موضوع «رکوعات» است. رکوعات که همان واحدهای موضوعی درون سورههای قرآن است با علامت «ع» در مصاحف قرآنی تعیینشده است و از پیشینه تاریخی کهن برخوردار است بهگونهای که برخی از پژوهشگران قدمت آن را از عصر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز میدانند؛ اما امروزه در برخی از چاپهای قرآن در قرن اخیر به علت عدم توجه به اهمیت این تقسیمبندی این علامت حذفشده است. این در حالی است که قدما معمولاً برای این مسأله اهمیت ویژهای قائل بودهاند و علامت رکوع در تمام نسخههای قرآن تا قبل از قرن اخیر ثبت میشده است. مستند اصلی این مسأله غالب مصحفهای نگاشته شده تا قبل از قرن اخیر مربوط به بلاد مختلف اسلامی است که بدون استثنا علامت «ع» را در لابهلای آیات خود ثبت و ضبط کردهاند (برای آشنایی با بحث رکوعات قرآنی: لسانی فشارکی، 1394: 88 -105). درباره ارزش و اهمیت رکوعات قرآنی، تاکنون در سه زمینه بررسیهایی انجامگرفته است ازجمله نقش آن در حسن شروع و حسن ختام قرائت مجلسی قرآن (لسانی فشارکی، 1394: 100-101)، دوم؛ آسانسازی و تسهیل آموزش و تعلیم و تحفیظ قرآن (رجبی قدسی، 1391: 192-173) و همچنین اهمیتی که توجه به رکوعات در تفسیر و فهم قرآن بر مبنای تهیه و تدارک سیاق آیات قرآنی دارد (مرادی زنجانی، 1385: 5-58). در این نوشتار به نقشی که رکوعات قرآنی در شناخت و ترسیم نظم و ساختار سورههای قرآن دارد پرداخته میشود. آنچه در این مقاله ملاک و معیار تعیین واحدهای موضوعی در سوره قرارگرفته همان رکوعات است.
3. کاربست عملی و اجرایی مقاله: نظم در سوره یس
پس از اینکه کاربست نظری مقاله تدوین گردید به بررسی سوره یاسین با این مدل پرداخته میشود. در این کار واحد بررسی نظم سوره انتخابشده و مقاله به دنبال کشف چگونگی چینش الفاظ و مفاهیم در این سوره است. از طرف دیگر، نشان داده خواهد شد که نظم حاکم بر نوع چینش در این سوره، نظمی پیچیده است که دارای خاصیت خودمانایی است. از طرف دیگر به تعیین واحدهای موضوعی در این سوره براساس رکوعات قرآنی پرداختهشده است.
تعیین واحدهای موضوعی (رکوعات) سوره یس
رکوع اول: این رکوع آیات 1 تا 12 را دربر دارد.
موضوعاتی که در این رکوع[6] مطرحشدهاند را به ترتیب میتوان چنین برشمرد؛ در آغاز اشارهای به قرآن حکیم میشود و اینکه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم صاحب این قرآن، جزء مرسلین است و هدف از این ارسال نیز انذار مردم است؛ و در ادامه برخورد عموم مردم با این رسول و سایر رسولان الهی که غالباً غفلت از چنین انذارهایی بوده است میآید (10-1). سپس به بستر لازم جهت بهرهگیری از این انذارِ رسولان که همان خشیت از رحمان خداوند (رحمان) است اشاره شده است (آیه 11). خداوند در پایان این بخش اشاره میکند علیرغم غفلت شما، هرچه که انجام میدهید ثبت و ضبطشده و پس از مردن نیز شما را مجدداً زنده میکنیم تا پاسخگوی این رفتار باشید (آیه 12).
رکوع دوم: این رکوع آیات 13 تا 32 را در بردارد.
در آغاز این رکوع به داستان «اصحاب القریه و رسولان الهی» میپردازد و اینکه پس از تکذیب دو نفر از رسولان الهی خداوند نفر سومی را برای هدایت آنها فرستاد که او را تکذیب نمودند و پس از آن به گفتوگوهایی که بین رسول الهی و اصحاب قریه رخداده و اینکه این گفتوگوها راه بهجایی نبرده و عاقبت این رسولان تهدید به سنگسار و شکنجه دردناک شده است (13-19). در ادامه این رکوع داستان مؤمنی مطرح میشود که از نقطهای دور از شهر میآید و سعی دارد تا با این غفلت اهالیِ شهرش مبارزه کند و از قومش میخواهد تا از رسولان الهی تبعیت کنند کسانی که بیمزد و منّت در جهت هدایت آنها میکوشند. وی سپس دلایل ایمان خود را به خداوند بازمیگوید. پرده بعدی این داستان ورود این مؤمن را به بهشت گزارش میکند و در اینجاست که ندایی دیگر از او شنیده میشود که ای کاش قوم من نیز میدانستند که بهپاس ایمان چگونه گرامی داشته شدم (20-25). در پایان این بخش عاقبت این قوم (اصحاب القریه) که با صیحهای آسمانی از بین رفتند گزارش شد و اینکه در روز قیامت نیز باید پاسخگوی این رفتار خودشان باشند آمده است (26-32).
رکوع سوم: این رکوع آیات 33 تا 50 را در بردارد.
این رکوع با معرفی و تبیین آیات خداوند آغاز میشود و این آیات را در سه بخش معرفی و بررسی مینماید. اولین دسته از این آیات، آیات ارضی هستند و اینکه چگونه زمین مرده زنده میشود و در آن چشمههایی جاری میشود و درخت میروید گیاهان سبز میشوند و در ادامه خداوند را بهخاطر خلق ازواج، زمین و... تسبیح نموده است (33-36). دسته دیگری از آیات که در این بخش معرفی میشود، آیات سماوی است و در آن بهدقت در آیه شب و روز و شمس و قمر و... دعوت میکند و اینکه آیات سماوی نیز در یک فلکی در گردش هستند (یسبحون) (37-40). سومین دسته از آیات این بخش، آیاتی است که بهنحوی به زندگی روزمره انسانها مربوط میشود. نعمت کشتی، نعمت رکوب بر حیوانات و رحمت خداوند که زمینه استفاده آن را فراهم نموده است (41-44). در پایان این رکوع خداوند از انسانها میخواهد تا تقوای الهی را رعایت نمایند؛ اما برخورد کفار با این درخواست، تکذیب آیات و استعجال عذاب است و سرانجام با صیحهای آسمانی از بین میروند (45-50).
رکوع چهارم: این رکوع آیات 51 تا 67 را در بردارد.
این رکوع با نفخ در صور و برانگیخته شدن مردگان شروع میشود و این کار با یک صیحهای آسمانی انجام میگیرد و در پی آن همه در محضر خداوند حاضر میشوند و آن روز به کسی ظلم نمیشود و ملاک و معیار جزا در آن روز، اعمال انسانها است (51-54). بخش بعدی این رکوع نعمتهای دادهشده به اصحاب الجنه را برمیشمرد که شامل میوهها، همسران بهشتی و سایهسارهای بهشتی و سلام خداوند، است (55-58). در ادامه به موضوع مجرمین و جداسازی آنها از اصحاب الجنه و جرم آنها که همان عبادت شیطان است، میپردازد. در آن روز است که عذابهای مختلفی همچون ختم بر دهان (مهر نهادن بر دهانها) و طمس عین (پوشیده شدن چشمها) و... روبرو میشوند (59 تا 67).
رکوع پنجم: این رکوع از آیه 68 تا 83 سوره را در بردارد.
رکوع پس از اشاره به فرسودگی انسان با طول عمر شروع میشود. درادامه به موضوع قرآن و انذار انسانها میپردازد و اینکه اتمام حجت برای کافران است. در ادامه پس از ذکر خلقت انعام و نعمت سواری (رکوب) و خوراکی (اکل) و سایر منافع آنها همچون نوشیدنی (شیر) اشارهشده و اینکه همه این نعمتها کفران شده است (71-76). در ادامه به خلقت انسان اشاره نموده و برخورد انسان علیرغم این خلقت اولیه که چیزی جز ناسپاس و ناشکری نیست آمده است و اینکه او خلقت مجدد خود را انکار مینماید. سپس به قانون تبدیل درخت سبز به آتش اشاره نموده (تبدیل یکچیز به غیر خودش) و از این مثال کوچک به این مطلب میپردازد که آیا چنین خدایی نمیتواند آسمان و زمین را یکبار دیگر خلقت نماید (تبدیل بهمثل خودش). در ادامه نیز با اشاره به تسبیح خداوند و اینکه رجعت همگان بهسوی اوست، سوره را پایان داده است (77-83).
خودمانایی بهمثابه نظم سوره یاسین
نظمی عمیق و دقیق در عین بینظمی و پراکندگی ظاهری موضوعات در این سوره بر آن حاکم است. بهعبارتدیگر اگرچه در نگاه اول به نظر میرسد آیات سوره نیز پراکنده و بینظم است، اما بررسی عمیقتر این مسأله نشان میدهد نظمی عمیق و دقیق برچینش موضوعات و واژگان این سوره حاکم است. نوع این نظم، نشانگر یکی از ویژگیهای دستگاههای آشوبناک (نظم در بینظمی) است که به آن خودمانایی گفته میشود. نظمی که اساس آن بر این است که بر کل یک مجموعه نظمی حاکم است که بر اجزای آن مجموعه
نمودار 1. محتوای رکوعات (واحدهای موضوعی) سوره یس |
نیز حاکم است. بهگونهای که هریک از اجزای آن مجموعه میتوانند نماینده کل این مجموعه باشند. برای نشان دادن این نظم در آغاز، الگوی حاکم بر کل سوره معرفی شده و پس از آن این الگو در اجزاء بخشهای سوره ترسیم میگردد.
این سوره همانگونه که پیشتر گذشت، دارای 5 واحد موضوعی (رکوع) است و الگوی حاکم بر طرح موضوعات در این سوره «رسالت»، «توحید» و «معاد» میباشند که هم بر کل سوره و هم بر بخشهای آن حکمفرماست. رکوع اول سوره که بهعنوان چکیده تمام نمای سوره است، به ذکر کلیات مربوط به رسالت، توحید و معاد میپردازد. تفصیل مطلب بدینصورت که از 12 آیه رکوع اول این سوره آیات 1 تا 10 به موضوع رسالت و بهصورت ویژه رسالت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میپردازد. آیه 11 به موضوع توحید و بهعبارتدیگر خشیت از رحمان بهعنوان شرط بهرهمندی از هدایت رسولان معرفیشده است؛ و آیه 12 این رکوع موضوع معاد و حیات پس از مرگ را مطرح مینماید.
در ادامه سوره، سه بخش اصلی قرار دارد و این سه موضوع اصلی بهصورت مفصل توضیح داده میشوند. بر این اساس رکوع دوم سوره با محوریت بحث «رسالت» تدوینیافته است و این کار را در قالب داستان ارسال رسولان سهگانه بهسوی «اصحاب القریه» انجام داده است. اگرچه محوریت رکوع را در این بخش رسالت بر عهده دارد، باز در ارائه موضوعات این بخش همچنان الگوی اصلی پابرجاست یعنی «رسالت»، «توحید» و «معاد» بدینصورت که آیات 13 تا 21 این رکوع با موضوع رسالت بهپیش میرود. در ادامه از آیات 22 تا 28 از زبان مؤمن آل یس موضوع توحید مطرح میگردد و در پایان این رکوع به عذاب دنیوی و اخروی (معاد) این قوم اشارهشده است. آیات 29 تا 32 بهعنوان جمعبندی برای این بخش است. باید گفت موضوع اصلی این بخش رسالت است اما در آن به ترتیب موضوعات رسالت، توحید و معاد آمده است.
موضوع اصلی رکوع سوم این سوره ارائه آیات خداوند و به تبع آن توحید است، اما این موضوع اصلی که بر تمام این بخش سایه افکنده است در دل خود بهگونهای سه موضوع اصلی دیگر این سوره را نیز پوشش میدهد بدینصورت که در اینجا در آغاز با ذکر آیات تکوینی و اینکه خداوند را به خاطر این آیات تسبیح میکند موضوع توحید را مطرح نموده است (آیات 33 تا 44) پس از آن آیات تشریعی که همان رسالت انبیاء است میآید (45 تا 47) و در آخرین بخش این رکوع موضوع معاد و قیامت مطرح میشود. (آیات 48 تا 50)
موضوع اصلی رکوع چهارم این سوره، معاد و روز رستاخیز و نعمات و عذابهای اخروی است؛ اما اگرچه این موضوع اصلی تمام این بخش را بهگونهای در برگرفته است، اما باز در دل خود به دو موضوع اصلی دیگر سوره نیز اشاره مینماید. در این بخش که با نفخ صور و صیحه آسمانی، رستاخیز آغاز و موضوع معاد مطرح میشود بلافاصله در آیه 52 موضوع صحت و درستی رسالت انبیاء را آورده است «هذا ما وعد الرحمان و صدق المرسلون» پس از طرح این موضوع و تکیهی دوبارهای که بر مراحل مختلف رستاخیز و نعمات بهشتیها و جهنمیها میشود در خطابی که به مجرمین روز قیامت میشود، اصول توحید مطرح میشود (آیات 60 و 61) و پس از آن دوباره به موضوع عذاب جهنمیها پرداخته میشود.
رکوع پنجم این سوره نیز همانگونه که پیشازاین گذشت، بهنوعی خلاصه و نتیجهگیری از سوره محسوب میشود و هر سه موضوع اصلی که در رکوعات قبل وجود داشت در این بخش نیز وجود داشتند. بدینصورت که از آیات 68 تا 70 موضوع رسالت مطرح شده و از آیات 71 تا 77 نیز موضوع توحید را آورده و از آیه 78 تا 83 این سوره نیز به موضوع معاد پرداخته است (نمودار 2).
تحلیلی بر موضوع خودمانایی در سوره یس
ازآنچه درباره موضوع خودمانایی در این سوره گذشت میتوان نتایج زیر را استخراج نمود:
چنین به نظر میرسد که بر تمام سوره و بخشهای مختلف آن نظمی در ارائه موضوعات نهفته است و موضوعات رسالت، توحید و معاد بهصورت کاملاً منسجم و حسابشده و با ترتیبی مناسب در این سوره چیده شدهاند؛ بهگونهای که هریک از رکوعات یا بخشهای این سوره میتوانند نماینده و نشانگر کل سوره باشند یعنی همان وحدت و نظمی که بر کل سوره حاکم است بر بخشهای آن نیز حاکم است. وجود این پدیده در سوره شاید بدان جهت است که ما را به این مطلب رهنمون کند که انکار و تکذیب یکی از این بخشها، انکار و تکذیب تمام سوره است؛ یعنی باید تمام سوره را پذیرفت، از طرف دیگر درباره پذیرش محتوای این سوره نیز به همین صورت است، انکار اصل معاد، انکار توحید و رسالت است و انکار دو
نمودار 2. خودمانایی رکوعات (واحدهای موضوعی) سوره یس.
موضوع دیگر، انکار موضوعات دیگر را به دنبال دارد. بهعبارتدیگر اگر این سه موضوع بهمثابه سه ضلع یک مثلث باشند، قوام و اساس این مثلث در این است که هر سه ضلع آن در کنار هم باشند، انکار یک ضلع و یا برداشتن یک ضلع کل و اساس را به هم میریزد.
از طرف دیگر با پذیرش یکی از اجزاء سوره، کل سوره پذیرفته میشود. پذیرش یکی از اصول سهگانه پذیرش بقیه و سایر آن اصول را نیز به همراه دارد. از هریک از این سه در که وارد شویم، میتوانیم به کل مجموعه دستیابیم. رکوع دوم میگوید پذیرش رسالت انبیاء همان پذیرش توحید و معاد است رکوع سوم پذیرش توحید را، همان پذیرش رسالت و معاد میداند. رکوع چهارم پذیرش معاد را همان پذیرش رسالت انبیاء و توحید میداند. نتایجی که پذیرش یا عدم پذیرش یکی از این اصول سهگانه به همراه دارد یکسان است، تمام عذابهای دنیوی و اخروی که برای نفی یکی از اینها آمده است، برای دیگری نیز هست؛ یعنی همانگونه که عدم پذیرش توحید سبب عذاب دنیوی و اخروی میگردد، عدم پذیرش دو رکن دیگر نیز وضعیتی مشابه دارد. از طرف دیگر بهشت برین و نعمتهای دنیوی و اخروی مترتب بر توحید، رسالت و معاد نیز یکسان است؛ یعنی پذیرش توحید یا معاد و یا رسالت انبیاء راه ورود به بهشت برین است.
از طرف دیگر توضیح، تبیین و تفسیر یکی از این اصول سهگانه، بدون توجه و در نظر گرفتن دو اصل دیگر امکانپذیر نیست؛ یعنی نمیتوان توحید را بدون رسالت و یا معاد بهدرستی تبیین نمود و یا معاد را نمیتوان بدون درک و فهم و تبیین صحیح رسالت و توحید فهم نمود. شاید بتوان مطلب را بهصورت زیر تبیین نمود (نمودار 3).[7]
نمودار 3. نحوه ارتباط سه مفهوم توحید، معاد و رسالت در سوره یس.
چینش عناصر در سوره یاسین
یکی دیگر از ویژگیهای دستگاههایی که دارای نظم غایی هستند، خاصیتی است که به آن جاذبههای غریب میگویند؛ یعنی جنبههایی از نظم که بسیار جالب و حیرتانگیز میباشند. در این قسمتها به سه ویژگی این سوره که میتواند نمونهای از جاذبههای غریب باشد اشاره میشود.
چینش و کاربرد واژه «یرجعون»
این واژه در آیات زیر در سوره یس آمده است:
آیه 22: وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ الَّذی فَطَرَنی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ.
آیه 31: أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لا یَرْجِعُونَ.
آیه 50: فَلا یَسْتَطیعُونَ تَوْصِیَه وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ.
آیه 67: وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَکانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِیًّا وَ لا یَرْجِعُونَ.
آیه 83: فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ.
از نوع چینش آیات مربوط به واژه یرجعون در این سوره نکات زیر را میتوان دید.
1. این واژه در این سوره، 5 بار آمده و این تعداد با تعداد رکوعات این سوره یکسان است.
2. بهجز رکوع اول، این واژه در پایان 4 رکوع دیگر سوره قرارگرفته است: آیات 31، 50، 67 و 83. بهعبارتدیگر پایان چهار رکوع این سوره با مشتقات رجع است.
3. بهجز اولین و آخرین مورد ورود این واژه در سوره که بهصورت مثبت است (الیه ترجعون) بقیه موارد- که به غیر خداوند اشاره دارد- همگی بهصورت منفی هستند (بازگشتی بهسوی غیر خدا در کار نیست) و شاید چنین چینشی بدان معناست که برگشت فقط به سمت خداست و برگشت بهسوی غیر خدا نیست.
4. اولین و آخرین مورد ورود این واژه در سوره بازگشت به خداست (الیه ترجعون) که شاید تصویری دیگر از صفت اول و آخر خداوند است (هوالاول والآخر)؛ یعنی اول و آخر همه چیز به سمت خداست. بهعبارتدیگر اول همان آخر است و آخر همان اول.
چینش و کاربرد عبارت «صَیْحَه واحِدَه»
دومین موردی که میتواند بهعنوان جاذبه غریب برای سوره یس مطرح باشد کاربرد عبارت «صیحه واحده» است. این ترکیب سه بار در آیات زیر آمده است:
آیه 29: إِنْ کانَتْ إِلاّ صَیْحَه واحِدَه فَإِذا هُمْ خامِدُونَ.
آیه 49: ما یَنْظُرُونَ إِلاّ صَیْحَه واحِدَه تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ.
آیه 53: إِنْ کانَتْ إِلاّ صَیْحَه واحِدَه فَإِذا هُمْ جَمیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ.
در این سوره سه بار صیحه واحده آمده است که هریک کاربردی ویژه دارد و به نظر میرسد ترتیبی منظم را داراست. اولین آن صیحه واحده (صدایی ناگهانی) است که باعث از بین رفتن قوم «اصحاب القریه» گردیده، بهعنوان عذاب دنیوی یک قوم کاربرد یافته است. دومین کاربرد آن صدای مهیب و ناگهانی «صیحه واحده»ای است که باعث میشود تا جهان طبیعت پایان یابد و عالم مهیّای برپایی عالمی دیگر گردد. سومین صدای مهیب و ناگهانی این سوره، «صیحه واحده»ای است که باعث میشود تا همه در محضر خداوند حاضر گردند و رستاخیز حساب و کتاب آغاز گردد؛ بنابراین ترتیب ورود این صیحه واحده در این سوره به ترتیب پیش از پایان جهان آیه 29 در هنگام پایان جهان (آیه 49) و سوم هنگام رستاخیز و شروع جهانی دیگر است (59).
چینش و کاربرد واژه «مبین» در این سوره
واژه «مبین» هفت بار در سوره مبارکه یس و در آیات زیر آمده است.
1. إِنّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ (12).
2. وَ ما عَلَیْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبینُ (17).
3. إِنّی إِذًا لَفی ضَلالٍ مُبینٍ (24).
4. وَ إِذا قیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فی ضَلالٍ مُبینٍ (47).
5. أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ (60).
6. وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ (69).
7. أَ وَ لَمْ یَرَ اْلإِنْسانُ أَنّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَه فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ (77).
در تحلیل نوع کاربرد این واژه در سوره یس به نکات زیر میتوان اشاره نمود.
الف: از نظر صرفی – نحوی باید گفت دو کاربرد اول این واژه در جمله با ضمیر متکلم مع الغیر است (آیات 12 و 17). کاربرد سوم با ضمیر متکلم وحده است (آیه 24). کاربرد چهارم و پنجم در جملهای با ضمایر جمع مذکر مخاطب است (آیات 47 و 60)؛ و کاربرد ششم و هفتم بهصورت مفرد مذکر غایب است (آیات 69 و 77)؛ یعنی سیر جملهها از متکلم به مخاطب و سپس غایب است.
ب: درباره جایگاه و نوع چینش این واژه در سوره باید گفت سه مورد اول کاربرد این واژه در سوره در 24 آیه اول قرارگرفته است (آیات 1-24)؛ و سه مورد آخر کاربرد این واژه در سوره نیز در 24 آیه آخر این سوره بهکاررفته است (آیات 60-83)؛ و چهارمین کاربرد این واژه در آیه 47 است که حدوداً در بخش اواسط قرارگرفته است.
ج: ازنظر موضوع آیه و سیاق آن باید گفت ردیف اول (آیه 12) در موضوع معاد است و حیات مجدد مردگان است. دومین کاربرد این واژه (آیه 17) در سیاق موضوع رسالت انبیاء است. سومین کاربرد این واژه (آیه 24) با توجه به آیه قبل در سیاق موضوع توحید است. چهارمین کاربرد این واژه در سیاق عملکرد کفار در برابر دستور خداوند است. پنجمین کاربرد (آیه 60) در سیاق موضوع توحید است. ششمین کاربرد (آیه 69) در سیاق موضوع رسالت است. هفتمین کاربرد (آیه 77) با توجه به آیه بعدازآن در سیاق موضوع معاد است. این موضوعات و این سبک چینش خود حاوی دو مطلب است؛ اول آنکه این مسأله جلوهای دیگر از خودمانایی سوره در طرح موضوعات رسالت، توحید و معاد است؛ یعنی الگوی حاکم بر کل سوره بر چینش واژه مبین در این سوره نیز حاکم است. دوم آنکه این کاربردهای 7 گانه واژه مبین در این سوره بهنوعی در قالب لف و نشر قرارگرفتهاند. به این صورت که موضوع سه آیه اول که در آنها واژه مبین آمده است به ترتیب عبارتاند از: معاد، رسالت و توحید. آیه چهارم موضوعی مجزا دارد و پس از آن، موضوع سه آیه دوم که در آنها واژه مبین آمده است به ترتیب عبارتاند از: توحید، رسالت و معاد؛ یعنی کاربرد اول با کاربرد آخر قرینه است و کاربرد دوم با کاربرد قبل از آخر و کاربرد سوم با کاربرد سوم از آخر و در این میان آیه 47 این سوره که تقریباً در اواسط سوره نیز قرارگرفته بهمانند حدفاصل بین این دو بخش قرارگرفته است؛ یعنی لف و نشری سهگانه بر سوره استوار است[8].
بحث و نتیجهگیری
تحول در واحد مطالعه نظم از آیات به سورهها و تحول در نوع نظم از ساده به پیچیده و تحول در واحدهای لفظی و معنایی از واژه به پاره متن میتواند مطالعه نظم سورههای قرآن را متحول نماید. بر اساس این مدل، نظم و نوع چینش آیات و بخشها در سوره یاسین بررسی گردید. مدل بررسی نظم و چینش در این سوره مدل نظریه آشوب یا نظم غایی انتخاب گردید که به شناخت نظمهای پیچیده میپردازد. از طرف دیگر در انتخاب واحدهای معنایی از تقسیمبندی «رکوعات قرآنی» بهره گرفتهشده است. آنچه در پایان این مطالعه بهدستآمد نشان میدهد که چینش آیات در سوره یس مبتنی بر یک مدل پیچیده است و دو ویژگی آن را در سوره میتوان نشان داد. اول «خودمانایی» در طرح موضوعات است بدین معنی که این سوره دارای 5 واحد موضوعی «رکوع» است که این رکوعات به طرح سه موضوع توحید، معاد و رسالت میپردازند؛ یعنی این سه موضوع در تمام این بخش به نحوی مورد اشاره قرارگرفته است. به عبارت بهتر سوره یس در طرح موضوعات توحید، معاد و رسالت خودماناست و از طرف دیگر نحوهی کاربرد واژه «یرجعون»، عبارت «صیحه واحده» و واژه «مبین» بهنوعی از مصادیق جاذبههای غریب سوره میباشند.
[1]. برای آشنایی با تاریخچه پیدایش نظریه نظم در ادبیات عرب. (بقادر، 2011: 5. نوروزی،1390: 231-242).
[2]. افرادی که با این دید به دنبال اثبات نظم در قرآن رفته و سر از نظم عددی و یا اعجاز عددی قرآن درآوردند، عبارتاند از؛
مهندس مهدی بازرگان: ایشان در کتاب سیر تحول قرآن، طول متوسط آیات را بر اساس نزول بررسی کرده است. سال نزول محور افقی و طول متوسط آیات، محور عمودی است. ایشان میگوید بین سال نزول و طول متوسط آیات ارتباط وجود دارد. به این معنا که در سالهای اول آیات کوچکتر است و بعداً بزرگتر میشود؛ عبدالعلی بازرگان چهار جلد کتاب نظم قرآن دارد. ایشان تحقیقات رشاد خلیفه را که بعدا اشاره میشود تایید کرده است؛ اما کوشش اصلی او برروی نظریه علامه طباطبایی درباره حروف مقطعه قرآن است. علامه طباطبایی میگوید: حروف مقطعه کلید فهم معنای قرآن هستند؛ مثلا اگر اول سوره بقره «الم» است این با معنای آن سوره در ارتباط است. عبدالعلی بازرگان این تئوری را تحقیق کرده است او میگوید «حم» نشانه دو صفت حکیم و علیم است و سورههایی که با این حروف شروع شده است به این دو صفت تأکید دارد.
رشاد خلیفه؛ یک متفکر مصری است که پدرش از اقطاب فرقه شاذلیه است. رشاد خلیفه زمانی تحقیقات خود را شروع کرد که کامپیوتر تازه آمده بود و حروف قرآن را محاسبه کرد. ادعای ایشان این است که درصد فراوانی حروف مقطعه در سورههایی که با آن حروف مقطعه شروع شدهاند از بقیه سورهها بیشتر است؛ مثلا در سوره نون حرف نون فراوانی نسبی است یا حرف قاف در سوره قاف فراوانی نسبی دارد.
عبدالرزاق نوفل: این فرد مصری است و در کتاب خودش مدعی است که نظمهایی در قرآن وجود دارد. کلمه یوم بهصورت مفرد دقیقا ۳۶۵ بار بهکار رفته است. شهر به معنای ماه دقیقا ۱۲، دنیا و آخرت ۱۱۵، شیطان و ملائکه ۸۵، تابستان و زمستان ۱، گرما و سرما ۴، اجر و فعل ۱۰۸ بار به کار رفته است.
کوروش جم در مقالهای که در مجله بینات چاپ شده است، ادعا میکند که اگر تعداد سورههای فرد را با تعداد آیات سورههای فرد جمع کنیم مساوی میشود با عدد سورههای زوج باضافه تعداد آیات سورههای زوج. نتیجه آن این است که آیات قرآن باید به همین صورتی باشد که در قرآن موجود وجود دارد (حقیقت، 1389: سراسر اثر).
[3]. برای آشنایی اجمالی با سیر این مباحث در میان مفسرین و محققین علوم قرآنی: بقادر، 2011: سراسر اثر؛ حری، 1390: سراسر اثر؛ ذوقی 1392: 151- 157؛ El-Tahry, 2020: 5-12.
[4]. برای آشنایی بیشتر با این تحول در مباحث تفسیری: میر، 1387: 13-37.
[5]. برای آشنایی با کوششهای دیگران در ارائه روشهایی در مطالعه پاره متنها در سورههای قران نک: سلوی،1392: سراسر اثر؛ El-Tahry, 2010: 200-56.
[6]. شماره آیات مربوط به عدد رکوعات برگرفته از مرادی زنجانی، 1385: 62 است.
[7]. برای آشنایی با کوششی دیگر که به تبیین نظمیآشوبناک در سوره بقره –البته با روشی غیر از روش مقاله حاضر- پرداخته است (El-Tahry, 2010: iii).
[8]. وجود چنین سبکی در سوره تاییدی بر الگوی جدیدی است که محققان و پژوهشگران نظریه تحلیلی بلاغی با عنوان ترکیب دایرهای یا حلقوی (ring structure(composition) concentric structure) ABC/x/CBA به آن اشاره نمودهاند (برای آشنایی بیشتر با این رویکرد: شاکر، 1394: 12).