نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار دانشگاه پیام نور
2 استادیار جامعة المصطفی العالمیة
3 دانشجوی دکتری مدرسی معارف دانشگاه پیام نور
چکیده
مخالفان اسلام در معارضه با قرآن کریم و پاسخگویی به تحدی، اقدام به تألیف کتابی با نام الفرقان الحق نموده و 77 سوره ساختگی را مملو از اختلاف و تناقض و با اقتباس و تقلید فراوان از قرآن کریم ساختهاند. این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی سامان یافته، به نقد و بررسی ادعاهای این کتاب در حوزه وحیانیت و جامعیت میپردازد. نویسنده در حوزه وحیانیت، کتاب خود را وحی تلقی کرده که از طرف خداوند بر او نازل شده است، این ادعا با وجود تناقضهای فراوان و اقتباسهای گوناگون از قرآن از جهت لفظ، معنا و اسلوب، قابل نقد است. از جمله تناقضات این کتاب: آمدن و نیامدن پیامبری بعد از حضرت عیسی علیهالسلام، اعتقاد به اقانیم ثلاث و ادعای عدم شرک و استدلال با کلمات قرآن و حمله علیه آن است. همچنین نویسنده در حوزه جامعیت، با اقتباس از آیهای از قرآن، مدعی است که در کتاب او شرح همه چیز آمده است که این ادعا نیز با بررسی متن کتاب خلاف واقع است. با توجه به ادعاهای نویسنده الفرقان الحق در معارضه با قرآن در حوزههای وحیانیت و جامعیت و با وجود تناقضها و اقتباسهای متعدد و عدم جامعیت آن، دروغ بودن و ابطال همه ادعاهای آن ثابت شده است.
کلیدواژهها
مقدمه
یکی از دلایل اعجاز قرآن کریم «تحدّی» است که در لغت به معنای دعوت به مسابقه (جوهری، ۱3۵۴: ۶/۲۳۱۰) و مبارزهطلبی و پیشخواندن خصم برای غلبه جستن بر اوست (فراهیدی،1410: 3/279؛ ابنفارس، 1387: 214؛ صفیپور، 1377: ۱/۲۳۰) و در اصطلاح نیز عبارت است از اینکه معجزات انبیاء همیشه همراه با مبارزهطلبی و هماوردی است. پیامبران الهی با انجام امری فوقالعاده و اثبات عجز دیگران، ادعای خود را به اثبات میرسانند؛ بنابراین هر کاری گرچه فوقالعاده باشد و دیگران از انجام آن عاجز باشند، ولی اگر به همراه تحدّی و مبارزهطلبی نباشد، معجزه نامیده نمیشود (حسن ابن یوسف، 1415: 403)؛ به عبارت دیگر، تحدّی شرط اساسی در معجزه و اثبات عجز کسانی است که میخواهند با آن مبارزه نمایند.
قرآن کریم برای اثبات وحیانی بودن و نزول آن از جانب خداوند و اینکه انسان قادر نیست اینچنین کتابی را تدوین کند، به همگان اعلام کرد که اگر در الهی بودن قرآن شک دارید شما هم مانند آن را بیاورید. و هیچکس در گذشته توان هماوردی با آن را نداشت و در آینده نیز هیچکدام از فصحاء با همه توان علمی نخواهند توانست مانند آن را بیاورند (سیدمرتضی، 1387: 33).
پاسخ به تحدّی قرآن توسط دشمنان اسلام از زمان نزول آن مطرح بوده است. مخالفان و منکران قرآن ادعا میکردند: (اگر بخواهیم همانند آن میگوییم. این چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست) (انفال/31). در طول تاریخ اسلام، معارضان کوشیدهاند به این تحدی پاسخ گویند. مسیلمه کذاب که بلافاصله بعد از درگذشت پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوالهوسلم ادعای نبوت کرد، ادعا داشت که به او وحی میشود و جملاتی به تقلید از قرآن بههم بافته بود(طبری، 1365: 4/1414). همچنین مشهور است که ابن مقفع متنبّی و ابوالعلا معری نیز هر یک به نوعی و به قصدی در مقام نظیرهگویی برای قرآن برآمدند و توفیقی در این مبارزه یا معارضه نیافتهاند (رافعى، 1421: 1/127؛ 132). بعد از این موارد، مدت طولانی معارضه با قرآن تعطیل ماند اما از سال 1990 میلادی معارضهای جدید آغاز شد و برخی از دشمنان اسلام وارد میدان معارضه و پاسخگویی به تحدی قرآن کریم شدند. آنان از طریق اینترنت چهار سوره ساختگی با عناوین: مسلمون، تجسد، وصایا و ایمان را ارائه کردند (علیزاده، 1379: 143) و بالای آن هم نوشتند: (فاتوا بسورة...) اتینا باربعه سورة؛ و این تجربهای برای نگارش کتاب الفرقان الحق شد. این کتاب در سال 1999، به شکل وسیعی در اینترنت و برخی از شبکههای مشهور فروش اینترنتی کتاب، چون آمازون پخش شد. همچنین در مدارس خصوصی آموزش انگلیسی کشور کویت توزیع شد (حسن نیا، 1387: 2).
الفرقان الحق منسوب به دو شخص ناشناس (الصفی و المهدی) است. در این اثر، جدیدترین تهاجم دشمنان اسلام علیه تحدی قرآن است حاوی 77 سوره ساختگی است که با اقتباس فراوان از قرآن تألیف یافته است. آنها به زعم خود با تدوین این کتاب قصد دارند قرآن کریم را به چالش بکشانند و شبهاتی را در میان مسلمانان رواج دهند و از این راه مسلمانان را نسبت به کتاب آسمانی خود بدبین نمایند.
بنابراین با توجه به اینکه قرآن معجزه جاویدان رسول خاتم صلیاللهعلیهوالهوسلم است و براساس نص آن هیچکس یارای مقابله با آن و آوردن مانند آن را ندارد و با عنایت به اینکه تألیف کتاب الفرقان الحق نوعی مقابله و پاسخ به تحدی قرآن محسوب شده است، شناخت کتاب مزبور و بیان اشکالات آن اهمیت زیادی دارد؛ چون این تصور و توهم برای منکران و دشمنان اسلام به وجود آمده که سورههایی مانند قرآن آوردهاند و از سویی دیگر تأثیر تبلیغ خود علیه قرآن را محتمل پنداشتهاند. بنابراین، پژوهش حاضر با تحلیل انتقادی، در پی اثبات خطا و بطلان کتاب مزبور است. درباره این موضوع تحقیقات بسیار کم و بهصورت کلی انجام گرفته و ما در این مقاله بهصورت موردی و به هدف تبیین برخی از ادعاهای آن در حوزه وحیانیت و جامعیت و براساس روش توصیفی- تحلیلی به آن میپردازیم. برخی از مباحث این نوشتار شامل نقد و بررسی این ادعاهای سهگانه است: 1. ادعای وحیانیت کتاب الفرقان الحق، 2. ادعای جامعیت کتاب الفرقان الحق، 3. تناقضات الفرقان الحق و اقتباسهای فراوان آن از قرآن کریم.
معرفی الفرقان الحق
یکی از کتابهایی که اخیراً درجهت معارضه با قرآن کریم در کشور آمریکا تهیه و از طریق اینترنت منتشر شده، کتاب الفرقان الحق است. نویسنده آن نگارش کتاب را بعد از پایان جنگ دوم خلیج فارس در سال 1991 م. شروع کرد و در سال 1998 م. به اتمام رساند. چاپ اول آن در سال 1999 م. بود که انتشارات «واین پریس» و «امگا» در ایالت تکزاس آمریکا آن را منتشر کرد و آن را بر روی سایت «آمازون» قرار داد. سپس چاپ دوم در سال 2001، چاپ سوم سال 2002 (خالدی، 2005: 27) و چاپ چهارم آن در سال 2004 م منتشر شد.
این کتاب به زبان عربی و انگلیسی به چاپ رسیده و به نویسندگان و مؤلفانی با نام مستعار «الصفی» و «المهدی» نسبت داده شده است. «انیس شوروش» بهعنوان مترجم این کتاب معرفی شده هرچند که بسیاری او را نویسنده الفرقان الحق میدانند. وی در وبسایت خویش، به تمجید از این کتاب پرداخته است (خالدی، 2005: 23-24). نام برخی سورههای جعلی کتاب عبارت است از: «الفاتحه»، «النور»، «التوحید»، «التوبه»، «القدر»، «الفرقان»، «النساء»، «الطلاق»، «الزنی»، «البهتان»، «الصلب»، «الثالوث»، «القتل». او در آیات دروغین کتاب الفرقان الحق بارها ادعای نبوت کرده است:
«و اصطفیناه و شرحنا صدره للایمان و جعلنا له عینا تبصر و اذنا تسمع و قلبا یعقل و لسانا ینطق بالحق و اوحینا الیه بالفرقان الحق فخطّه بالحق فی سبعة ایام و سبع لیال جلیدا» (فصلالشهید/ فقره 2)؛ «او را برگزیدیم و سینه او را برای ایمان وسعت دادیم و برای او چشمی را که ببیند و گوشهایی که بشنود و قلبی که تعقل کند و زبانی که به حق سخن بگوید و وحی کردیم به او فرقان الحق را پس آن را در هفت شب و روز نگاشت.»
«و انزلناه نورا علی قلبه فبلّغه بلسان مبین و انا له لحافظون» (فصلالفرقان/ فقره 4)؛ «و فرستادیم آنرا نوری در قلب او پس ابلاغ کرد آن را به بیان روشن و ما آن را نگهداری میکنیم.»
اهداف انتشار الفرقان الحق
1. ادعای هماوردی
«انیس شوروش» در سایت خویش، به تمجید از این کتاب پرداخته است و در مقالهای[1] پیرامون آن تصریح نموده است که: «پیامبر عرب، کل جهان را با این آیه که «اگر میتوانید کتابی همانند قرآن بیاورید»، به مبارزه طلبید، ما هم همانگونه که در سوره اسرا آیه 88 آمده است این مبارزهطلبی را پذیرفتیم که کتاب الفرقان الحق نتیجه آن است»[2]. نویسنده کتاب میافزاید: قرآن دیگران را به آوردن مانند آن به مبارزه فراخوانده و آنان در طول 14 قرن نتوانستند این کار را بکنند، اما او موفق شده و توانسته همانند قرآن، بلکه بهتر از آن را بیاورد ( Musaji, 2007).
و ادعا میکند این کتاب بعد از 1400 سال در نوع خودش اولین است و بهتر از قرآن مسلمانان است زیرا به زبان عربی خوب و ترجمه انگلیسی خوب تهیه شده است و بر مسلمانان لازم است که دست از قرآن خود بردارند و به الفرقان الحق روی آورند (خالدی، 2005: 28).
2. تبلیغ مسیحیت و انجیل به زبان و سبک قرآن
از اهداف مهم کتاب این است که آموزههای مسیحیت را با بیان و اسلوب قرآن در بین مسلمانان رواج دهد تا بتواند مسلمانان را مسیحی کند. انیس شوروش در وبسایت خود مینویسد: هدف ما بیان و معرفی بشارتهای عیسی مسیح به پیروانمان و برادران عربمان است تا بتوانند به همان سبک و سیاق زبان قرآن این بشارتهای مسیح را دریابند (رضانژاد، 1385؛ خالدی: همان) او در یکی از آیات ساختگی آورده است:
«یا ایها الذین کفروا من عبادنا لو انکم آمنتم بالانجیل الحق و اتقیتم لکفرناعنکم سیئاتکم وادخلناکم مدخلا کریما» (القتل/7)؛ ای بندگان کافر ما، اگر به انجیل حق ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید گناهان شما را میپوشانیم و شما را در جایگاهی خوب داخل میکنیم.» اسامی برخی از سورههای ساختگی آن: «الثالوث»، «المسیح»، «الحواریین» و «الانجیل» است.
3.انتشار شبهات پیرامون عقاید مسلمانان
در کتاب الفرقان الحق شبهات متعدد در همه بخشها یا سورههای دروغین آن طرح شده است، شبهاتی درباره عقاید مختلف مسلمانان از قبیل توحید، نبوت، جهاد و شهادت، بهشت و دوزخ، عبادات و واجبات و همچنین شبهات زیادی درباره جایگاه زن در قرآن و سایر موضوعات اسلامی طرح شده است. البته در بین این موضوعات، «جهاد» بیشترین هجمه و اشکال بر آن وارد شده است. بهعنوان نمونه: «و ما ارسلنا من رسول یامر حزبه بالقتل» (الماکرین/3)؛ «ما رسولی را نفرستادیم که گروه خود را به کشتن فرمان دهد.»
«الا ان من یامر بالقتل فلیس بالله سمیع علیم ان هو الا شیطان زنیم» (الملوک/4)؛ «آگاه باشید هر که به کشتن فرمان دهد او خدای سمیع علیم نیست بلکه شیطان پست است.»
ادعای وحیانیت الفرقان الحق
نویسنده الفرقان الحق در معارضه با قرآن کریم و پاسخگویی به تحدی آن، کتاب خود را وحی تلقی کرده که از طرف خداوند بر او نازل شده است: «و ان الفرقان الحق هو کلمتنا و هو الحق الیقین و لو کره الکافرون» (الشهید/8)؛ «و الفرقان الحق کلمه ما و حق یقین است و هرچند که کافران اکراه داشته باشند.»
فرقان حق انزلناه لنخرج الضالین من الظلمات الی النور (المسیح/6)؛ الفرقان الحق را نازل کردیم تا خارج کنیم گمراهان را از تاریکی به نور.
نیز در فقراتی از کتاب تأکید شده است که الفرقان الحق وحی نازل شده بر (الصّفی) است:
انا انزلناه نورا علی قلب صفینا فخطّه کلما باعیننا و القاه فی اسماعکم و ابصارکم و فی قلوبکم و بین ایدیکم لیطهرکم من الکفر و یخرجکم من الظلمات الی النور لعلکم تهتدون (النور/شماره 7)؛ ما نازل کردیم نور را بر قلب صفی ما پس آن را تحت نظر ما نوشت و بر گوشها و چشمهای شما القا کرد و در قلبها و میان دستان شما تا شما را از کفر پاک کند و از ظلمات به نور ببرد شاید هدایت شوید.
و انه الصفی الامین و ان الفرقان الحق هو کلمتنا و هو الحق الیقین و لو کره الکافرون (الشهید/8)؛ او صفی امین است و فرقان الحق کلمه ما و حق یقین است و هرچند که کافران اکراه داشته باشند.
نقد و بررسی
این ادعا با دلائل متعدد زیر قابل نقد است:
تناقضات و اختلافات فراوان
این دلیل نشأت گرفته از این آیه شریفه است: ﴿وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً﴾ (نساء/82)؛ «اگر از ناحیه غیرخدا بود اختلافات فراوانى در آن مىیافتند.»
قرآن کریم یک لوح آسمانی مدوّن نیست که بهطور دفعی یکمرتبه نازل شده باشد، بلکه مجموعه آیات و رهنمودهای الهی آن در طول 23 سال به تناسب و اقتضای شرایط و پدیدههای اجتماعی فضای دعوت اسلامی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و اله وسلم نازل میشد و دقیقاً ناظر به نیازهای همان وقت بود (زمانی، 1388: 331). با این حال همه آیات در ارتباط با هم و از نظر معنا دارای انسجام واحدی هستند و هرکس همه آیات قرآن را در کنار هم مطالعه نماید، تناسب آنها را با یکدیگر و دوری آنها را از هرگونه اختلاف و ناسازگاری درمییابد؛ و چنین ویژگی نشانه انسجام آیات (مودّب، 1393: 262) و الهی بودن قرآن است.
قرآن کریم با وجود تنوع و گستردگی مطالب، هیچگونه اختلاف و تناقضی در آن وجود ندارد. خداوند حکیم هم به این نکته اشاره فرموده است: ﴿وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً﴾ (نساء/82)؛
مفسران در تبیین این آیه گفتهاند: منظور از اختلاف، تناقض میان معانى و اختلاف میان الفاظ است، کلام بشر، هنگامى که طولانى مىشود و متضمن معناهایى باشد که قرآن متضمن است از این تناقضها خالى نخواهد ماند (طبرسی، 1372: 3/125) و یا اختلاف در فصاحت است که قرآن عاری از کلام سست و فصاحت آن از اول تا آخر حفظ شده است (رازی، 1420: 10/152) و از جهت فصاحت و بلاغت همه یکسان، نه چون کلام مخلوق برخی رکیک و ضعیف و برخی فصیح و بلیغ (جرجانی، 1377: 2/250). آیات جدید آیات قدیم را تصدیق و هریک شاهد بر دیگرى، نه اختلاف تناقض، به اینکه آیهاى، آیه دیگر را نفى کند و نه اختلاف تدافع که با هم سازگار نباشد و نه اختلاف تفاوت به اینکه دو آیه از نظر معنا و منظور مختلف باشند (طباطبایی، 1417: 5/26) و اشاره آیه شریفه به اختلاف زیاد، چون غیرخدا محکوم به طبیعت این عالم و طبیعت بر حرکت و دگرگونى و تکامل است، هیچ انسانى نیست مگر امروز عاقلتر از دیروز و هر عمل و تدبیر او پختهتر و متینتر از دیروز است (همان: 5/27). بنابراین، با توجه به نزول تدریجی قرآن در طول بیست و سه سال، در حالات گوناگون جنگ و صلح، پیروزی و شکست، سختی و راحتی، عدم تضاد و اختلاف قرآن کریم، به سرچشمه الهی آن باز میگردد و اما درباره الفرقان الحق با وجود تناقض و اختلافهای فراوان، نویسنده کتاب ادعای الهی بودن آن را دارد که ذیلاً به بخشهایی از تناقضهای آن اشاره میشود:
1. استدلال با کلمات قرآن و حمله علیه قرآن
نویسنده الفرقان الحق در بخشهای مختلف کتابش، به قرآن کریم هجوم برده و بر آن اشکال وارد میکند و درعینحال از آیات قرآن بهرهبرداری کرده و با عبارات آن استدلال میکند: من یبتغ غیر الإنجیل والفرقان کتابا فلن یقبل منه (الکبائر/13)؛ و کسی که به غیر از انجیل حق و فرقان حق کتابی هدایتگر را اختیار کند، از او قبول نخواهد شد. این جمله از آیه قرآنی ذیل اخذ شده است: ﴿وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإسلام دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ﴾ (آلعمران/85)؛ «و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد.»
در همه صفحات کتاب این شیوه از اقتباس یافت میشود؛ بهعنوان مثال: و کم من فئة قلیلة مؤمنة غلبت فئه کثیرة کافرة بالمحبة و الرحمة السلام فلا یستوی الخبیث والطیب ولو اعجبکم کثیرة الخبیث و العاقبة للمتقین.[3] و مثل کلمة طیبة کمثل شجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء توتی اکلها الطیب کل حین؛ و مثل کلمة خبیثة کمثل شجرة خبیثة اجتثت من فوق الارض فما لها من قرار رکین (صلاح/9، 14-15).[4] این آیههای ساختگی از آیات قرآنی ذیل اخذ شده است: بقره/249، مائده/100، ابراهیم/24،25،26.
2. آمدن و نیامدن پیامبری بعد از حضرت عیسی علیهالسلام
نویسنده در یکی از فصلهای کتاب مینویسد:
فما بعد کلمتنا من کلم و لا بعد تنزیلنا من مستنزل و لا بعد دین الحق من دین قویم الی یوم تبعثون (الفرقان الحق/ فصل المسیح/ فقره 24)؛ بعد از کلمه ما عیسی علیهالسلام کلمهای نیست و بعد از فرستاده ما فرستادهای نیست و بعد از دین ما تا روز قیامت دینی نیست.
این ادعا متناقض با فقرات دیگر کتاب الفرقان الحق است: و نصطفی من عبادنا المؤمنین من نشاء لیبلغ سنتنا هادیا ومذکرا وماینطق عن الهوی ان هوالا وحی یوحی ننزله بالحق علی قلبه نورا للضالین لعلهم یهتدون(فصل الوحی/ فقره 1) و (فصل الشهید/ فقره 2)؛ برمیگزینیم از بندگان مؤمن خود هرکس را که بخواهیم تا سنت ما را ابلاغ کند هدایتکننده و تذکردهنده و با هوای نفس خود سخن نمیگوید آن چیزى جز وحى نیست که به او وحى شده است، نازل کردیم آن را نوری به حق، بر قلب او برای گمراهان تا شاید هدایت شوند.
3. اعتقاد به اقانیم ثلاث و ادعای عدم شرک
اولین فصل از کتاب الفرقان الحق (بسمله) با نام اقانیم ثلاث: اب، کلمه و روح، آغاز میشود و پس از آن بر توحید و وحدانیت تأکید میکند، یعنی هم ترویج سهگانهپرستی و هم یکتاپرستی: بسم الآب الکلمة الروح الاله الواحد الاوحد. مثلث التوحید موحّد التثلیت ما تعدّد (بسمله/1-2)؛ به نام پدر، کلمه و روح، خدای یکتا. سهگانه توحید، یکتایی تثلیث که چندگانه نیست.
در جمله اول، سخن از وحدانیت است: الاله الواحد الاوحد؛ و در عبارت بعدی، ترویج تثلیث. در مواضع مختلف کتاب اختلاط توحید و تثلیث نمایان است؛ بهعنوان مثال: فنحن الآب الکلمه الروح ثالوث فرد اله واحد لاشریک لنا فی السماوات والارضین (الثالوث/5)؛ما پدر، کلمه، روح هستیم، سهگانه یکتا، خدای واحد که شریکی برای ما در آسمانها و زمین نیست.
در این جمله اذعان دارد که خداوند در حالی که ثالوث است فرد نیز است و این تناقض است.
4. فرزند داری خدای متعال
نویسنده الفرقان الحق در آیه ساختگی ذیل مینویسد: خداوند همسر و فرزندی اختیار نکرده است:
فما اتخدنا ولدا و ما کانت لنا صاحبة وما لنا شریک کما افتری المفترون علی عبادنا المؤمنین (ثالوث/2)؛ ما فرزندی اختیار نکردیم و برای ما همسری و شریکی نیست آنگونه که تهمتزنندگان به بندگان مؤمن ما میگویند.
اما همه فصلهای کتاب را با نام پدر و کلمه آغاز کرده است: بسم الآب الکلمه الروح الاله الواحد الاوحد.
5. شرک دانستن ایمان به رسول!
ایمان به رسول در نگاه نویسنده شرک است: و اشرک بنا من شارکنا الایمان بنا و قال: «آمنوا بالله ورسوله» ولایؤمن بالمشرک الا القوم الکافرون (فصل المشرکین/ فقره 7)؛ و به ما شرک ورزید کسی که با ما در ایمان شریک شد و گفت: «ایمان بیاورید به خدا و رسولش» و ایمان به مشرک نخواهند آورد مگر مردم کافر. در این جمله بر این آیه از قرآن اشکال وارد کرده است: ﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ...﴾ (نساء/136).
اما در بخش دیگری و در کلامی متناقض، ایمانآورندگان به پدر، مسیح و روح را بندگان شایسته معرفی میکند: و الذین آمنوا بنا و بکلمتنا و روحنا و وحدانیتنا و باخوّة الانسان و ابونا و الانجیل الحق والفرقان الحق من بعده و اقاموا سنتنا اولئک هم عبادنا الصالحون (الایمان/5)؛ و آنان که به ما و به کلمه و روح و یگانگی ما و به برادران انسان و پدرمان و انجیل حق و فرقان حق که بعد از آن آمده است ایمان آوردند و سنت ما را بپا داشتند آنها بندگان صالح ما هستند.
6. امکان هدایت ضالین
از دیگر تناقضهای کتاب الفرقان الحق این است که هدایت گمراهان را محال و سپس ممکن میداند: وما جاء لغوکم بجدید فلانبوّة ولاعلم ولامعجزة ولا روح ولا نور یهدی التائهین (بهتان/4)؛ لغو شما چیز جدیدی نیست پس نه نبوتی، نه علم و معجزه و نه روح و نوری دارد که گمراهان را هدایت کند. نیز در کلام دیگر مدعی است که: راهی برای هدایت گمراهان نیست: یا ایها الذین آمنوا من عبادنا، اتریدون ان تهدوا من اضلهم الشیطان فلن تجدوا الی ذلک سبیلا (العاملین/3)؛ ای بندگان من که ایمان آوردید: آیا میخواهید هدایت کنید کسی را که شیطان او را گمراه کرده است؟ هرگز برای آن راهی نمییابید.
در فقره دیگر، این سخن را نقض کرده و ستمگران و گمراهان را قابل هدایت میداند: مهیمن یحطم سیف الظلم بکف العدل و یهدی الظالمین (فاتحه/2)؛ ایمنبخشی که شمشیر ستم را به دست عدل میشکند و ستمگران را هدایت میکند.
انواع اقتباس از قرآن در الفرقان الحق
یکی دیگر از دلائلی که اثبات میکند این کتاب ساخته دست بشر و غیر وحیانی است، اقتباسهای فراوان آن است.
مؤلف کتاب رسول خدا صلیاللهعلیهوالهوسلم را دروغگو و قرآن را غیر وحیانی میداند و با این وجود از بخشهای مختلف آن بهرهبرداری کرده است:
یا ایها الناس: اذا جاءکم رسول او نبی او ملک من السماء بغیر ما جائکم به فی الانجیل الحق و الفرقان الحق من بعده فلا تستمعوا الیه ولاتتبعوا سبیله فهو مارق کافر و شیطان اثیم (الحق/9)؛ ای مردم هرگاه رسول یا نبی یا ملکی از آسمان آمد بدون آنچه در انجیل حق و فرقان حق آورده پس گوش ندهید به آن و تبعیت نکنید راه او را زیرا او کافر و شیطان گناهکار است.
و حذرناکم فی الانجیل الحق من الانبیاء الافاکین... (فصل الحق/ فقره 10)؛ شما را در انجیل برحذر داشتیم از پیامبران دروغین.
در این بخش به نمونههایی از اقتباسهای الفرقان الحق از قرآن کریم اشاره میشود:
1. اقتباس از اسامی سورههای قرآن
کتاب الفرقان الحق دارای 77 سوره است که در13 مورد از اسامی سورههای قرآن استفاده شده است: الفاتحه، النور، التوحید، الفرقان، القدر، التوبه، النساء، الطلاق، المائده، المنافقین (منافقون)، الانبیاء، اقرا (علق)، الکافرین (کافرون).
در 52 مورد از واژگان قرآن برای نامگذاری سورههای ساختگی خود بهره برده است: المسیح، الصلب، الروح، السلام، الایمان، الحق، الشهید. الوحی، الانجیل، الشهادة، الماکرین، الصلاه، الموعظه، الحواریین، اعجاز، طهر، العطاء، جزیه، الافک، الضالین، صیام، کنز، الامیین، المفترین، ملوک، طاغوت، الرعاه، الهدی، مشرکین، الحکم، الوعید، الاساطیر، الجنة، بهتان، یسر، الفقراء، المهتدین، طوبی، اولیاء، خاتم، التنزیل، القتل، العاملین، الآلاء، المیزان، قبس، الاسماء. الفرقان الحق، محبة، الاضحی، نسخ. الکبائر.
9 عنوان هم از کلمات همخانواده کلمات قرآنی استخراج شده است: المعجرات، الزواج، زنا، الاخاء، الصلاح، محرضین، الاصرار، تحریف، محاجه؛ و فقط 3 عنوان جدید است که به هیچ وجه در قرآن نیست: ثالوث، غرانیق، مارقین. جدول و نمودار زیر این نتایج را نشان میدهد:
جدول 1. میزان استفاده از قرآن در الفرقان الحق
درصد |
فراوانی |
استفاده از |
16.9 |
13 |
اسامی سورههای قرآن |
67.5 |
52 |
اصطلاحات قرآنی |
11.7 |
9 |
کلمات همخانواده کلمات قرآنی |
3.9 |
3 |
کلمات غیرقرآنی |
100.0 |
77 |
مجموع |
نمودار 1. میزان استفاده از قرآن در الفرقان الحق
2. اقتباس از عبارات و کلمات کلیدی قرآن در بخشهای مختلف آیات ساختگی
نویسنده کتاب در همه آیات دروغین کتاب خود، از کلمات، عبارات و جملات قرآنی بهره برده و آنها را با تغییر و جابجایی در جملات خود جاسازی کرده است. او از مجموع 948 آیه ساختگی در 927 مورد از آیات، عبارات و کلمات کلیدی قرآن کریم اقتباس کرده است. جدول و نمودار زیر نتایج فوق را نشان میدهد:
جدول 2. میزان اقتباسات از قرآن در الفرقان الحق
فراونی |
درصد |
اقتباس از کلمات و عبارات قرآن |
927 |
97.8 |
اقتباس از آیات قرآنی |
21 |
2.2 |
عدم اقتباس |
948 |
100.0 |
مجموع |
نمودار 2. میزان اقتباسات از قرآن در الفرقان الحق
نمونههایی از این اقتباسها به شرح ذیل است:
v و اقترب الساعة و انشق الباطل[5] (النور/2).
v انزلناه بالحق فی ومضة الفجر فی ساعة القدر[6] (قدر/1).
v یا ایها الذین آمنوا من عبادنا: انا مطهروکم من الذین کفروا الی یوم القیامه ثم الینا مرجعکم فالینا مرجع الامور و العاقبه للمتقین[7] (المؤمنین/1).
v یا ایها الذین آمنوا من عبادنا: ودّت طائفه من اهل الکفر لویضلونکم و ما یضلون الا انفسهم...[8] (المحاجه/1).
ادعای جامعیت الفرقان الحق
نویسنده کتاب الفرقان الحق با اقتباس از آیه قرآن، مدعی است که در کتاب او شرح همه چیز آمده است: و فیه تفصیل کل شی (الفرقان/16)[9] و قصههای آن اصدق القصص است: فرقان حق قدسی یقص علیکم اصدق القصص[10] (الفرقان/15) و در آن از هر مثلی آمده است: و ضربنا فیه للناس من کل مثل لعلهم یذکرون[11] (الافک/1).
قبل از پرداختن به نقد این ادعا لازم است درباره جامعیت قرآن کریم مطالبی بیان شود:
یکی از ویژگیهای قرآن کریم، جامعیت و فراگیری آموزههای آن در همه شئون زندگی است. خداوند در این باره میفرماید: ﴿وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ﴾ (نحل/89)؛ و ما این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است. مقصود از ﴿ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ ﴾ در نظر برخی از مفسران تبیین هر امر مشکل از امور دین (طوسی، بیتا: 6/418) و بیان مسائل شرعی موردنیاز مردم که یا در نص قرآن یا احاله به رسول صلیالله علیه واله وسلم و جانشینان آن حضرت یا به اجماع امت واگذار شده و حکم همه اینها از قرآن کریم استفاده مىشود (طبرسی، 1372: 6/586) و یعنی اینکه علوم دین در قرآن موجود است (رازی، 1420: 20/258) یا به تفصیل و یا اجمال (کاشانی، 1336: 5/214) برخی دیگر از مفسران و پژوهشگران، دایره شمول این آیه را بسیار وسیعتر دانسته و معتقدند که در قرآن، تمام آنچه میتوان نوعى ادراک و فهم به آن پیدا نمود، وجود دارد؛ هرچند عقل و درک ما از شناختن آن قاصر است. سیوطى پس از برشمردن مواردی از علوم که مستنبط از قرآن است، مینویسد: «...علوم دیگرى را نیز در بردارد، از جمله: طب، مناظره، هندسه، جبر و مقابله، نجوم و غیر اینها» (سیوطى، 1369: 2/275). غزالى در احیاءالعلوم (غزالی، 1376: 1/298) و جواهرالقرآن (غزالی، 1409: 18)، زرکشى در البرهان (زرکشی، 1410: 1/190) و شمارى دیگر این نظریه را پذیرفتهاند؛ البته زرکشى، مراد از تمام علوم را اصول کلّى آنها میداند.
علامه طباطبایی با استناد به روایات معصومین علیهالسلام نیز معتقد است که قرآن تبیان هر چیزى است و علم «ما کان و ما یکون و ما هو کائن» یعنى آنچه بوده و هست و تا روز قیامت خواهد بود همه در قرآن هست و اگر این روایات صحیح باشد لازمهاش این مىشود که مراد از تبیان اعم از بیان به طریق دلالت لفظى باشد و هیچ بعدى هم ندارد که در قرآن کریم اشارات و امورى باشد که آن اشارات از اسرار و نهفتههایى کشف کند که فهم عادى و متعارف نتواند آن را درک نماید (طباطبایی، 1417: 12/ 325).
خلاصه اینکه درباره این آیه کریمه دو نظر وجود دارد: اول آنکه قرآن کریم همه حقایق لازم برای سعادت انسان را در بر دارد؛ و نظر دوم آنکه نهتنها همه حقایق لازم، بلکه همه حقایق هستی را بهطور مطلق شامل است، لیکن استنباط از آن در اختیار همگان نیست، پس قدر مسلّم آن است که آنچه در سعادت انسان دخالت دارد، در قرآن آمده است (جوادی آملی، 1388: 1/136)؛ بنابراین قلمرو جامعیت قرآن کریم بسیار گسترده است و همه مسائل فردی و اجتماعی را در برمیگیرد.
نقد و بررسی ادعای جامعیت الفرقان الحق
کتاب الفرقان الحق تهی از معارف، اخلاق و داستانهای حکمتآمیز است و ادعای جامعیت آن چیزی جز سخن گزاف و ادعای واهی نیست. در نقد این ادعا نکات زیر قابل ذکر است:
1. در الفرقان الحق ادعا شده که تفصیل و شرح همه چیز در آن وجود دارد: و فیه تفصیل کل شی (الفرقان/16)[12]. این عبارت از قرآن اخذ شده است و کاملاً با متن و محتوای قرآن تناسب دارد، زیرا قرآن کریم همانگونه که بیان شد، شامل موضوعات بسیار متنوع همچون معارف، احکام، مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و سایر موضوعات است؛ اما در الفرقان الحق هیچ خبری از این مباحث نیست و اگر مطالبی هم ذکر شده بهصورت ناقص و با اقتباس از قرآن کریم است. بهعنوان نمونه درباره انسان و معاد آیات ساختگی به شرح زیر آمده است:
و ظل الانسان حینا من الدهر فی ضلال بعید حتی کلمناه بالانجیل الحق ثم افضنا علیه من نورنا بالفرقان الحق (مؤمنین/5)؛ انسان در زمانی از روزگار گمراه بود تا اینکه با او در انجیل حق سخن گفتیم آنگاه با الفرقان الحق بر او نور خود را افاضه کردیم.
در این کتاب هیچ خبری از مراحل آفرینش، منزلت و تکریم انسان و اوصاف او نیست و اگر اشاراتی هم باشد، برگرفته از الفاظ و معانی قرآن است؛ مانند جمله ذیل که به تقلید از آیه شریفه، خلقت انسان را از نفس واحدی ذکر میکند: یا ایها الناس انا خلقناکم من نفس واحدة (الفرقان الحق/ الاخاء/1)؛ ای مردم ما شمارا از نفس واحدی خلق کردیم.
اقتباس از آیات قرآنی:
﴿الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ﴾ (نساء/1).
﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى﴾ (حجرات/13).
همچنین درباره معاد و عاقبت کافران در الفرقان الحق آمده است: یموت الکافرون ثمّ نقیمکم جمیعا یوم الحساب العظیم (السلام/8)؛ کافران میمیرند سپس روز قیامت همگی شما را برای حساب نگه میداریم و درباره شهدا نیز با اقتباس از قرآن کریم میگوید: و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الحق و الایمان امواتا بل احیاء فی جناتنا ینعمون (الاولیاء/1)؛ کسانی که در راه حق کشته شدهاند را مرده نپندارید زیرا زندهاند و در بهشت ما متنعم هستند.
2. در این کتاب ادعا شده که درستترین قصهها در آن وجود دارد: یقص علیکم اصدق القصص (فرقان/15) که این عبارت نیز اقتباس از قرآن و هیچ تناسبی با متن الفرقان الحق ندارد زیرا حتی یک داستان در آن وجود ندارد.
3. در فصل «الافک» کتاب الفرقان الحق ادعا شده است که: از هر موضوعی، مثلی برای مردم گفتهایم: و ضربنا فیه للناس من کل مثل لعلهم یذکرون. (الافک/1)
همانگونه که واضح است این عبارت از آیه شریفه اقتباس شده است: ﴿وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقرآن مِنْ کُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ﴾ (زمر/27). مجموع مثلهای کتاب الفرقان الحق به شرح ذیل است:
1. و مثل کلمه طیبه کمثل شجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء توتی اکلها الطیب کل حین[13] (الصلاح/14).
2. و مثل کلمه خبیثه کمثل شجره خبیثه اجتثت من فوق الارض فما لها من قرار رکین[14] (صلاح/15).
3. و مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق بما لایسمع الا دعاء و نداء صمّ بکم عمی فهم لایعقلون[15] (الکبائر/12).
4. و مثل الذین کفروا و کذبوا بالانجیل الحق اعمالهم کرماد اشتدت به الریح فی یوم عاصف لایقدرون مما کسبوا علی شی ذلک هوالضلال الاکید[16] (ثالوث/18).
5. و مثل المؤمن کمثل رجل اسس بنیانه علی صخرة المحبه و الطهر و التقوی فظل ثابتا و فاز بالنصر الکبیر[17] (الزنی/1).
6. و مثل الکافر کمثل رجل اسس بنیانه علی شفا جرف هار من القتل والزنی والفجور فانهار به فی نار جهنم فلاقی سوء المصیر[18] (الزنی/2).
7. ان مثل المنافقین کمثل غاز دخل قریه فافسدها و جعل اعزة اهلها اذله وزعم انه رسول الملک الیهم و بینته کتاب افتراه فصدقه الجاهلون[19] (نسخ/1).
8. مثله کمثل عظام نخرة یتفخون فیها لیحیوا رمیمها و من غیرنا یحی العظام و هی رمیم[20] (الامیین/5).
9. و مثل الامی یعلّم امیین کمثل اعمی یقود عمیا یهوون جمیعا فی جب فیهلک القائد والمقودون[21] (الامیین/2).
10. و مثل الرسول الصالح کمثل راع اورد رعیته و ردا طهورا و رتعا حلالا[22] (سوره الرعاة/1).
11. فمثله کمثل سمل بال درسه الدهر فما اجدی فتیلا لقوم لاحقین[23] (سوره البهتان/5).
12. ان مثل الطغاة المعتدین کمثل لصوص سطوا علی قصر مشیّد فقتلوا اهله وسلبوا اموالهم و ما یدخرون[24] (سوره الملوک/6).
13. و مثل عبد آمن تاب الینا بعد ضلال کمثل رجل له مئة نعجه ضلت احداها فجدّ فی طلبها حتی وجده ففرح بها اکثر من التسع والتسعین (المحرضّین/9)؛ و مثل بندهای که ایمان آورده و بعد از گمراهی توبه کند مانند کسی است که صد گوسفند دارد و یکی از آنها گم شود و برای یافتنش تلاش زیاد کند تا اینکه آنرا پیدا کند و با دیدن گوسفند گمشده بیش از همه گوسفندانش شاد شود.
نقد و بررسی
الف) از مجموع 13 مثل کتاب الفرقان الحق، شماره 1 تا 8 با اقتباس از آیات قرآن تألیف شده است.
ب) شماره 9، 10 و 11 اتهام و طعنه به رسول خدا صلیالله علیه واله وسلم و قرآن کریم را در قالب مثل آورده است.
ج) شماره 12 به مجاهدان در راه خدا اتهام وارد کرده است.
د) شماره 13 را با استفاده از روایات وارده درباره توبه تألیف کرده است: در کتب روایی اهل سنت آمده است:
إن رجلا قتل تسعة وتسعین نفسا ثم عرضت له التوبة... (متقی هندی، 1989: حدیث10157).
قال رسول الله صلیاللهعلیهوالهوسلم: لله أشد فرحا بتوبة عبده حین یتوب إلیه من أحدکم کان على راحلته بأرض فلاة فانفلتت منه وعلیها طعامه و شرابه فأیس منها فأتى شجرة فاضطجع فی ظلها قد أیس من راحلته فبینا هو کذلک إذ هو قائمة عنده فأخذ بخطامها ثم قال من شدة الفرح: اللهم أنت عبدی وأنا ربک أخطأ من شدة الفرح (همان).
رسول خدا صلیالله علیه واله وسلم فرمودند: خداوند به توبه بنده گناهکارش خوشخالتر است وقتی که یکی از شما به سوی او توبه میکند در حالی که در بیابان با شترش که غذا و آبش روی آن است و شترش گم میشود و از یافتن آن ناامید میشود و به سایه درختی پناه میبرد و در این هنگام میبیند شترش در کنار او ایستاده و از شدت خوشحالی میگوید: بارخدایا تو بنده منی و من رب تو هستم.
نویسنده کتاب از مفاهیم و کلمات این روایات در تألیف آیه ساختگی خود بهره برده است.
بحث و نتیجهگیری
1. الفرقان الحق که در معارضه با قرآن کریم و پاسخگویی به تحدی آن تألیف یافته است، مملو از تناقض و اقتباس از قرآن کریم است.
2. ادعای نویسنده در نزول وحی بر او با وجود تناقضهای گوناگون و اقتباس از قرآن مردود است.
3. با بررسی متن کتاب، ابطال ادعای جامعیت الفرقان الحق و اشتمال آن بر همه چیز، به اثباب میرسد.
4. با توجه به ابطال ادعاهای وحیانت و جامعیت الفرقان الحق، به این نتیجه میرسیم که این کتاب ساخته و پرداخته دست بشر است و نویسندگان آن در معارضه با قرآن کریم شکست خوردهاند.
[1]. Twenty year plan for USA: Islam targets America
[2]. http://www.islam-in-focus.com/Aboutus.htm
[3]. چه بسیار گروههاى کوچکى که بر گروههاى زیادی از کافران، با محبت و رحمت و سلامت پیروز شدند! پس مساوی نیست پلید و پاک هرچند که زیادی خبیثان باعث تعجب شما باشد و عاقبت از آن متقین است.
[4]. کلمه طیبه مانند درخت پاکیزهاى است که ریشه آن ثابت و شاخه آن در آسمان است که خوراکیهای پاک را هر زمان میدهد و کلمه خبیثه مانند درخت ناپاکى که از زمین برکنده شده و قرار و ثباتى ندارد.
[5]. پس حق نزدیک شد و باطل شکست خورد.
[6]. ما آن را به حق نازل کردیم در سپیده صبح در ساعت قدر.
[7]. ای بندگان ما که ایمان آوردهاید: ما شما را پاک میکنیم از کسانی که کافر شدند سپس به سوی ما باز میگردید و همه امور به ما ختم میشود و عاقبت از آن پرهیزکاران است.
[8]. ای بندگان ما که ایمان آوردهاید: گروهی از کفار دوست دارند که شما را گمراه کنند و آنها فقط خودشان را گمراه خواهند کرد.
[9]. و در آن تفصیل و شرح هر چیز است.
[10]. فرقان حق برای شما تعریف میکند درستترین قصهها را.
[11]. براى مردم در الفرقان الحق از هر مثلى آوردیم شاید متذکر شوند.
[12]. و در آن تفصیل و شرح هر چیز است.
[13]. کلمه طیبه مانند درخت پاکیزهاى است که ریشه آن ثابت و شاخه آن در آسمان است که خوراکیهای پاک را هر زمان میدهد.
[14]. و کلمه خبیثه مانند درخت ناپاکى که از زمین برکنده شده و قرار و ثباتى ندارد.
[15]. مثال کافران مثال کسى است که صدا مىزند، ولى آنها چیزى جز سر و صدا نمىشنوند، کر و لال و نابینا هستند و چیزى نمىفهمند!
[16]. مثال کسانى که کافر شدند و انجیل را تکذیب کردند، مثل خاکسترى است در برابر تندباد در یک روز طوفانى، آنها توانایى ندارند چیزى از آنچه را انجام دادهاند به دست آورند و این گمراهى دوری است.
[17]. مثال مؤمن مثل کسی است که بنیان او بر روی سنگ محبت و پاکی و تقوا است و ثابت است و به پیروزی بزرگی نائل آید.
[18]. و مثل کافر همچون کسی است که بنیان او بر روی لبه خشک از قتل، زنا و فساد است به سوی آتش که بد سرنوشتی است خواهد رفت.
[19]. مثال منافقین مانند جنگجویی است که به قریهای وارد شود و عزیزان آن را ذلیل کند و گمان کند که رسول است و معجزه او کتابی است که نادانان آن را تصدیق کنند.
[20]. مثل او مانند استخوان پوسیده مرده است که بدان بدمند تا آن را زنده کنند و بهجز ما چه کسی زنده میکند استخوانهای پوسیده را.
[21]. مثل شخص امی که آموزش میدهد بیسوادان را مانند نابینایی است که فرماندهی میکند و همه را به چاهی میافکند و او و یارانش هلاک میشوند.
[22]. و مثل رسول نیکوکار مانند چوپانی است که گوسفندانش را بهسوی آبی پاک و مرتع حلالی وارد کند.
[23]. مثل او مانند لباسی مندرسی است که برای پوشش اندام مناسب نیست.
[24]. مثل متجاوزان مانند دزدانی است که وارد قصری برافراشته شوند و اهل آن را بکشند و اموال و همه دارائیها را سرقت کنند.