نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه کاشان
2 دانشآموخته دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه کاشان
چکیده
از دیرباز میان مفسران و محققان درباره دلالت آیه 24 سوره مبارکه یوسف علیهالسلام اختلاف بوده است. این نوشتار با بازخوانی آیه مورد بحث و با درنظرگرفتن مؤلفههای لازم، سعی در ارائه معنایی نموده است که هرچه بیشتر به مراد خدای تعالی در آن نزدیک باشد. در این مسیر، نقش آیات هم سایه و در پیوند با آیه یادشده و بازمعناشناسی برخی واژهها از قبیل «ایتاء حکم»، «ربّی»، «همّ» و «برهان» از یکسو و نقش ادبی برخی گزارههای این آیات از قبیل واو عطف جمله به جمله در عبارت «و همّ بها» و لولای شرطیه و دلیل الجزای آن و حمل معنای آیه مورد نظر به تقدیم و تأخیر از سوی دیگر، در ارائه چنین معنایی مورد توجه قرارگرفته و به این نتیجه رسیده است که همِّ همسر عزیز مصر به یوسف علیهالسلام از نوع زدن بهمنظور انتقام و آسیب رساندن به آن حضرت پس از ناامیدی از کامگیری از ایشان بوده ولی همِّ یوسف علیهالسلام به همسر عزیز مصر اقدام برای دفع او از خود بوده است که در گام نخست، زدن و دور کردن او بود اما با دیدن برهان پروردگار خود، به آن نیز اقدام نفرمود و گریخت.
کلیدواژهها
مقدمه
غوغا برانگیز بودن آیه 24 سوره مبارکه یوسف علیهالسلام و صفبندی مفسران برابر آن طبق مذاقهای کلامی از یک سو و اکتفای برخی از آنان به روایات تفسیری و وانهادن دلالتهای ادبی و قرینههای متصله و منفصله در تفسیر آیه مورد نظر از سوی دیگر، دستیابی به مراد خدای تعالی از آن را با انبوهی از آرا و نظرات متفاوت و بعضاً مخالف یکدیگر روبرو ساخته است تا جایی که برخی از مفسران، همّ یوسف علیهالسلام را از نوع عزم همسر عزیز مصر بر سوء و فحشا دانسته و برخی دیگر از آنان معتقدند علت اجتناب آن حضرت از عمل خیانتکاران، دیدن برهان پروردگار خود بهگونهای نپذیرفتنی و باورنکردنی بوده است. از این رو سخن این نوشتار با طرح نظرات برخی از این مفسران، آغاز و با توجه به درآمیختگی مضمون آیه مورد نظر با موضوع عصمت انبیا، با پیش کشیدن آیات پیش از آنکه در پیوند با این آیه و اجزای یک واحد نزولاند، دنبال شده است.
سؤال این پژوهش آن است که آیا با تکیه بر نکات ادبی در این سوره بهویژه آیه مورد نظر و آیات در سیاق آن میتوان از پاکدامنی یوسف علیهالسلام بهطور خاص و عصمت انبیا بهطور عام دفاع کرد؟
پیشینه پژوهش
یکی از مفسران در این باره که آیا از یوسف علیهالسلام گناهی سرزده یا نه به بیان دو نظر پرداخته است (فخر رازی، 1420ق: 18/439)؛ اول آنکه یوسف علیهالسلام به عمل زشت تصمیم گرفت و در مقام توضیح آورده است که واحدی در کتاب «البسیط» و مفسران دیگر با روایاتشان گفتهاند: همّ یوسف علیهالسلام نیز به آن زن، عزم و اراده صحیحی بوده است و همانند مردی که برای آمیزش با زنی خود را آماده میکند، نشست اما زمانی که برهان پروردگارش را دید تمام میل وی از بین رفت. فخر رازی در این باره از ابن عباس نیز نقل کرده که یوسف علیهالسلام لباس خود را گشود و روی زمین نشست. دوم آنکه به نظر محققین از مفسران و متکلمان، یوسف علیهالسلام از عمل باطل به دور بوده زیرا آن عزم و اراده حرام بوده است.
یکی دیگر از مفسران نیز همّ یوسف علیهالسلام را به همسر عزیز مصر، همان قول ابنعباس دانسته و رأی و نظر مجاهد، سعید و حسن را نیز با این عبارت نقل کرده است: «جامه خود را گشود» (بغوی، 1420ق: 2/484).
یکی دیگر از آنان گفته است: اصحاب حدیث، همّ هر دو را بر یک وجه تفسیر کردهاند و آن را عزم دانسته و گفتهاند که هر دو بر معصیت عزم کردند و یوسف آنجا که خیانتکنندگان نشینند، نشست و کار ایشان تا گشودن جامه نیز برسید (ابوالفتوح رازی، 1408ق: 11/47).
برخی دیگر از ایشان درباره عبارت «و همّ بها» گفتهاند: «بهصراحت لفظ قرآن، همّ یوسف به همسر عزیز مصر همانند همّ او به یوسف بوده است و فرقی میان آنها بهلحاظ لفظ و معنا وجود ندارد و هر دو از این حیث متساویاند» (زمخشری 1407ق: 2/455؛ خطیب، 1403ق: 6/1254)، «و یوسف میل کرد که با او مخالطه نماید میلی که طبیعی بشر و غیراختیاری است و مراد از آن، میل طبیعی بشری همراه با امتناع از آن است» (کاشانی، 1423ق: 3/355)، «یوسف در این حین جامه خود را گشود و میان پاهای آن زن نشست» (مقاتل بن سلیمان، 1423ق: 2/329)، «لمّا جلس بین رجلیها یحلّ تبانه نودی من السماء» (سیوطی، 1417ق: 4/13).
آنچه ما میگوییم
قرائن و شواهد ادعای ما
1. ایتاء حکم
پیش از ورود به بحث درباره دلالت آیه 24 سوره مبارکه یوسف علیهالسلام و با توجه به مناسبت آیه موردنظر با آیات همسیاق آن، لازم است موضوع «ایتاء حکم» که در آیه 22 همین سوره مطرح شده مورد بررسی قرار گیرد تا معلوم شود از چه روی، برخی مفسران آیه مورد نظر را آنگونه که باید تفسیر نکردهاند.
ارزیابی آرا و نظرات یادشده در تفسیر بخشی از آیه مورد نظر منوط به باز معناشناسی واژه «حکم» در عبارت «آتیناه حکماً» از آیه 22 این سوره و بررسی رابطه آن با عصمت نبی است.
واژه «حکم» در لغت یعنی منع (فراهیدی، 1410ق: 3/66) و در اصل، به معنای مانعشدن از چیزی برای اصلاح امور است (راغب اصفهانی، 1412ق: 248). حکم، حکمتی است که از علم ناشی میشود و عبارت است از علم و فقه و داوری کردن بر پایه عدالت (ابنمنظور، 1414ق: 12/140). حکم به معنای قول فصل و حق مطلب در هر امری است و نیز به معنای ازاله شبهه و تردید از اموری است که در آنها اختلاف باشد و لازمه این معنا این است که در تمامی معارف انسانی که مربوط به مبدأ و معاد، اخلاق، شرایع و آداب انسانی است، دارنده حکم باید دارای رأیی صائب و قطعی باشد. این حکم، خالصِ علم بوده و با هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی آمیخته نیست زیرا حکم از آن خداست و اوست که آن را به هر که بخواهد میدهد همانگونه که خداوند خود را اینگونه معرفی کرده است ﴿واللّه غالب علی امره﴾ )یوسف/27( و ﴿انّ اللّه بالغ امره﴾ )طلاق/3)، این حکم همان حکم خدا به یوسف علیهالسلام بوده و همان است که ابراهیم علیهالسلام از پروردگار خود مسألت کرده است: ﴿ربّ هب لی حکمأ و الحقنی من الصّالحین﴾ (شعراء/83) (طباطبایی، 1417ق: 11/118).
بسیاری از مفسران «ایتاء حکم» را دادن نبوت به یوسف علیهالسلام دانستهاند (فخر رازی، همان: 18/437؛ قرطبی، 1364ش: 10/162؛ گنابادی، 1408ق: 2/351؛ بغوی، همان: 2/483؛ میبدی، 1371ش: 5/37 و طبرسی، 1372ش: 5/339) و برخی دیگر از ایشان، آنچه را که خدا از عقل و فقه پیش از نبوت به آن حضرت علیهالسلام داده است، به حکم تفسیر کردهاند (طبری، 1412ق: 12/106 و سیوطی، همان: 12).
بنابراین اگر بپذیریم مراد از حکم، همان نبوت یوسف علیهالسلام بوده که قبل از اتفاق گزارششده در آیه 24 این سوره به آن حضرت علیهالسلام داده شده است، مسألهای که در این بخش از گفتار میتواند منظری مناسب درباره آرا و نظرات مفسران پیشگفته ارائه نماید موضوع عصمت انبیا است و حتی اگر نپذیریم، باز همان تفاسیر پیشگفته حکم میتواند ما را برای راه بردن به پیام راستین آیه 24 سوره یوسف علیهالسلام راهبری کند.
عصمت در لغت از ماده «عصم» به معنای امساک و نگهداشتن (ابنفارس، 1404ق: 4/330)، بازداشتن و حفظ کردن است (ابنمنظور، همان: 4/798 و راغب اصفهانی، همان: 570). عصمت در اصطلاح متکلمان عبارت است از لطف خداوند به بعضی از بندگان که با وجود آن هیچ انگیزهای برای ترک طاعت و انجام معصیت ندارند اگرچه قدرت بر آن را دارند (فاضلمقداد، 1404ق: 301). شایان ذکر است استدلال متکلمان بر عصمت انبیای الهی مبتنی بر مبدأ غایی است اما استدلال فلاسفه مبتنی بر مبدأ قابلی یعنی نفس نبی است.
بحث از عصمت انبیا و مصونیت آنان از ارتکاب گناه، خطا و فراموشی در مرحله دریافت و ابلاغ وحی و همچنین در مرحله اجرای احکام الهی و انجام امور فردی و اجتماعی و مباحثی نظیر ترک اولی، سهو یا اسهاء و نوم یا انامه، به مجالی بیش از این نوشتار نیاز دارد اما با توجه به آرا و نظرات متعدد در این باره (سید مرتضی، 1403ق: 2/125-127؛ شیخ صدوق، بیتا: 1/257؛ مجلسی، 1404ق: 17/108؛ تستری، 1425ق: 12، رسالة فی سهو النّبی؛ طباطبایی، همان: 2/135-136؛ سبحانی، 1384ش: 3/158؛ مصباح یزدی، 1374ش: 243؛ سعیدیمهر، 1383ش: 2/77؛ محمدیراد، 1376ش: 101-109 و رهبری، 1388ش) که ساحت انبیای الهی را از تصمیم بر ارتکاب گناه مبرّا دانستهاند، بیپایه بودن تفاسیر یادشده بیش از پیش آشکار میگردد؛ اما آنچه که در این نوشتار و از طریق آن بر بطلان چنین نظراتی تأکید دارد، رویکردی ادبی برای کشف مراد خدای تعالی از مضامین آیات مربوطه و دلالتهای ظاهری آنهاست از این رو عباراتی از آیات مورد بحث و نقشی که در افاده معنای کلام بهعهده دارند محور مباحث اصلی پیش رو قرار گرفته است.
2. نقش ادبی برخی واژگان آیه 23 سوره مبارکه یوسف علیهالسلام درسامانیابی پیام آیه 24
یکی از مواردی که سبب شده برخی از مفسران (همچنان که در بخش قبل به آن اشاره شد) اراده بر انجام سوء و فحشا را به یوسف علیهالسلام نسبت دهند، عدم توجه شایسته و کافی به پیوند معنایی «و همّ بها» با آیه پیشینِ آن: ﴿و راودته الّتی هو فی بیتها عن نفسه و غلّقت الأبواب و قالت هیت لک قال معاذ اللّه انّه ربّی احسن مثوای انّه لا یفلح الظّالمون﴾ (یوسف/23) و نقش ادبی برخی واژههای آن با سایر اجزای آیه مورد نظر میباشد که اینک به آنها میپردازیم.
الف. «و راودته الّتی فی بیتها عن نفسه»
واژه «مراودة» در لغت از ماده «رود» به معنای طلب، مصدرِ باب مفاعله به معنای خواستن چیزی با نرمی و مداراست (طریحی، 1375ش: 3/55) که اگر با «عن» یا «علی» همراه شود، فریفتن و مخادعه معنا میدهد (خوریشرتونی، 1403ق: 1/444 و طریحی، همان). مراوده آن است که کسی بدواً با دیگری در اراده بر انجام کاری نزاع کند و چیزی را قصد کند که او قصد آن را نکرده یا چیزی را بطلبد که او آن را طلب نکرده است (راغب اصفهانی، همان: 371). یکی از معانی «عن» در لغت، تعلیل است (ابنهشام الانصار، 1404ق: 1/148)؛ همانند آنچه که در آیه ﴿و ما کان استغفار ابراهیم لأبیه إلّا عن موعدة﴾ (توبه/114) استعمال شده است. مراودهای که در آیه مورد نظر و نیز در آیات 26، 32 و 51 این سوره آمده است همراه با «عن» و با اضافه به «نفسه» است. همچنین تغلیق که از عبارت «و غلّقت الأبواب» بر میآید، مصدر باب تفعیل است و یکی از معانی آن تکثیر است (سیبویه، 1402ق: 4/84؛ ابنمنظور، همان: 10/191 و راغب اصفهانی، همان: 613) و با اضافه به «الأبواب» که خود، اسم جمع و الف و لام آن، جنس است بر بستن تمام دربها دلالت میکند و نیز عبارت «هیت لک» که از سوی همسر عزیز مصر و خطاب به یوسف علیهالسلام گفته شده در لغت یعنی «أقبل» یا «هلمّ» (ابنمنظور، همان: 2/105)، «تهیّأت لک» (راغب اصفهانی، همان: 847)، «أقبل الی ما أدعوک الیه» و «إرادتی بهذا لک» (طریحی، همان: 2/228).
ب. «انّه ربّی»
اولین مواجهه یوسف علیهالسلام در برابر خواسته نامشروع همسر عزیز مصر، پناه بردن به خداست: «قال معاذ اللّه». واژه «اللّه» نزدیکترین محل برای ارجاع ضمیر هاء در «انّه ربّی» است (عباسحسن، 1996م: 1/231 و مغنیه، 1424ق: 4/301). این ضمیر یکی از این دو حالت را دارد؛ 1. شأن نباشد، چرا که اولاً ضمیر شأن مرجعی ندارد که متقدم بر آن قرار گیرد تا به آن برگردد و از این جهت است که نزد کوفیون، ضمیر مجهول نامیده شده است (عباسحسن، همان: 228) و ثانیاً متکلم با به کار بردن آن ابتدا شنونده را با نوعی ابهام، متوجه اهمیت مطلبی میکند که قصد آن را کرده است و سپس با تفسیر آن بهوسیله جملهای کامل، شنونده را از ابهام خارج میکند (خوریشرتونی، 1417ق: 4/124 و عباس حسن، همان: 226) و «مضمر الشّأن ضمیر فسّرا بجملة ک انّه زید سری» (الطائی الجیانی، بیتا: 1/234)؛ در حالی که در عبارت «قال معاذ اللّه انّه ربّی احسن مثوای» چنین حالتی فهمیده نمیشود. 2. شأن باشد که در این صورت یکی از مبتدا یا خبر برای «ربّی»، مقدّر خواهد بود و جمله پس از آن همچنان شنونده را در ابهام باقی میگذارد بااینکه «عدم التقدیر اولی من التقدیر» (عباس حسن، همان: 229) درستتر به نظر میرسد.
با توجه به اینکه یکی از معانی واژه «ربّ» مالک است و درباره خداوند عزّ و جلّ فقط با اضافه به یاء متکلم استعمال میشود (فراهیدی، همان: 8/25)، بنابراین برخلاف کسانی که «ربّ» را در «انّه ربّی» بر عزیز مصر منطبق کردهاند (فخر رازی، همان: 18/438؛ مقاتل بن سلیمان، همان: 2/327؛ صالحی نجفآباد، 1385ش: 64؛ کاشانی، 1423ق: 3/13؛ میبدی، همان: 5/40؛ ابنابراهیمشاذلی، 1408ق: 4/1981 و ابوالفتوح رازی، همان: 11/46)، ضمیر هاء در «انّه» به عزیز مصر برنمیگردد چرا که در این صورت شایسته بود در ادامه آیه بفرماید «إنّه لا یفلح الخائنون» (طباطبایی، همان: 11/125) و این در حالی است که در آیه مورد نظر، ذکری از عزیز مصر به لفظ ظاهر نشده است تا ضمیر به او برگردد. بهعلاوه اینکه یوسف علیهالسلام به بردهای که در زندان با او بود با توجه به نسبتی که آن برده با عزیز مصر داشت به او فرمود: ﴿أذکرنی عند ربّک﴾ (یوسف/42) و به فرستاده پادشاه نیز با در نظر داشتن همین نسبت فرمود: ﴿ارجع الی ربّک﴾ (یوسف/50)، در حالی که یوسف علیهالسلام هرگز عزیز مصر را «ربّ» خود نمیدانست و هیچگاه از وی به «ربّی» تعبیر نکرده است حتی آنجا که به فرستاده پادشاه فرمود: ﴿انّ ربّی بکیدهنّ علیم﴾ (همان) و به پدر خود یعقوب علیهالسلام نیز درباره خوابی که دیده بود عرض کرد: ﴿قد جعلها ربّی حقّاً و قد احسن بی اذ أخرجنی من السّجن﴾ (یوسف/100).
3. ﴿و لقد همّت به و همّ بها لولا أن رأی برهان ربّه کذلک لنصرف عنه السّوء والفحشاء انّه من عبادنا المخلَصین﴾ (یوسف/24)
کشف و بیان مراد خدای تعالی از آیه 24 سوره مبارکه یوسف علیهالسلام بیش از هر چیز دیگری در گرو مفهوم دو واژه «همّ» و «برهان» و همچنین به دلالتهای ظاهری اجزای این آیه و ارتباطی که آنها به لحاظ ادبی با یکدیگر دارند، بستگی یافته است. از این رو لازم است برای دریافت مراد خدای تعالی از این آیه علاوه بر توجه به آیات در سیاق آن و معناشناسی این دو واژه، به ارتباط ادبی عبارات آن نیز توجه وافی بهعمل آید.
الف. «ولقد همّت به و همّ بها»
واژه «همّ» در لغت به دو معنا آمده است؛ یکی به معنای حزن (فراهیدی، همان: 3/357 و ابنمنظور، همان: 12/619) یعنی چیزی که فکر را به خود مشغول و انسان را از درون نگران نماید (مصطفیابراهیم، 1384ش: 2/995) و دیگری به معنای اراده و عزم بر انجام کاری (ابنمنظور، همان). این واژه همچنین با عباراتی نظیر «الهمّ بالأمر: حدیث النّفس بفعله» (طریحی، همان: 6/187) و «همّ: ما هممت به فی نفسک» (فراهیدی، همان) نیز بیان شده و در قرآن کریم نُه بار در معانی متعددی استعمال شده است که برخی از آنها عبارتاند از:
1. «عزم و تصمیم بر انجام کاری» چنان که در گفتار خدای تعالی آمده است که فرمود ﴿اذ همّ قوم ان یبسطوا الیکم ایدیهم﴾ (مائده/11)، یعنی تصمیم و عزم بر انجام این کار داشتند (طبرسی، همان: 5/341-342).
2. «ظهور چیزی در ذهن و گذشتن آن در خاطر است اگرچه تصمیم بر انجام کاری گرفته نشود» مانند آیه ﴿اذ همّت طائفتان منکم ان تفشلا واللّه ولیّهما﴾ (آلعمران/122)، یعنی به خاطرشان گذشت که متفرق شوند (همان).
3. «نزدیک شدن به انجام کاری» مانند آنکه گویند «همّ فلان ان یفعل کذا» یعنی نزدیک بود فلان کار را انجام دهد (همان).
4. «میل طبیعی و خواسته دل» آنچنانکه کسی طبعش به چیزی که آن را دوست دارد متمایل است، مانند آنکه گویند «هذا اهمّ الاشیاء الیّ» (همان).
5. «سوء قصد» مانند آیه ﴿و همّت کلّ امّة برسولهم لیأخذوه﴾ (غافر/5)، یعنی هر امّتی قصد جان پیامبر خود کرد تا او را بگیرد (طباطبایی، همان: 17/306).
مفسران نیز برای واژه «همّ» در آیه یادشده معانیای را آوردهاند که برخی از آنها عبارتاند از:
1. قصد یوسف علیهالسلام برای التذاذ از همسر عزیز مصر.
2. تحریک طبیعی میل جنسی یوسف علیه السلام در مقابل درخواست همسر عزیز مصر.
3. قصد یوسف علیهالسلام برای دفع مفسده از خود با زدن همسر عزیز مصر.
4. قصد یوسف علیهالسلام برای فرار از دام همسر عزیز مصر.
آیات همسایه و در پیوند با آیه 24 سوره یوسف علیهالسلام بهخوبی نشان میدهد مقدماتی را که همسر عزیز مصر برای کامجویی از یوسف علیهالسلام انجام داده بود بهترین معنای «همّ» و ارتباط آن با یوسف علیهالسلام، همانا عزم و تصمیم جدی همسر عزیز مصر توأم با اقدامات اولیه برای کامجویی از وی بوده است؛ همچنان که اغلب مفسران نیز همین معنا را گفتهاند مگر کسانی که «همّ» همسر عزیز مصر به یوسف علیهالسلام را زدن او بهمنظور گرفتن انتقام و آسیب رساندن به آن حضرت علیهالسلام پس از ناامیدی از کامگیری از ایشان تفسیر کردهاند (رشیدرضا، همان: 12/278 و صالحینجفآبادی، همان: 67-68) و برای صحت برداشت خود به دو قرینه استناد کردهاند؛
1. قرینه متصله لفظیه؛ یعنی آیه 23 سوره مبارکه یوسف علیهالسلام که بیانگر آن است که قصد و «همّ» همسر عزیز مصر با بستن دربها و دعوت یوسف علیهالسلام به خود، اساساً از ذهن و تصور به عمل و اقدام درآمده بود و «همّت» در آیه 24 باید واجد معنای جدیدی غیر از عزم و آهنگ باشد وگرنه تکرار مضمون آیه قبل خواهد بود. 2. قرینه منفصله روانشناختی؛ یعنی شکست در عشق (آن هم در جایی که یک سوی ماجرا چنان دلباخته باشد که تا پای تسلیم و واگذاری خود پیش رود حتی از آبرو و سربلندی ناموس و عفت خود هم چشم بپوشد و به جایی برسد که «با تمام وجود» و نه تنها برای مقدمات یک رابطه جنسی، در اختیار کسی باشد اما با بیاعتنایی او برای این «واگذاری تمامعیار» روبهرو شود) شکستی بسیار تلخ و احساس نوعی تحقیر و خوار شدن و بیحرمتی دیدن که غیرقابلتحمل است، خشم فوقالعادهای برمیخیزد و انتقامجوییای- بسیار شتابان - جای مهرجویی و عشقورزی را میگیرد.
اما درباره متعلّقِ «همِّ» یوسف علیهالسلام به همسر عزیز مصر نظرات مختلفی وجود دارد که در بخش آغازین این نوشتار به برخی از آنها که آن را همانند «همِّ» همسر عزیز مصر به یوسف علیهالسلام دانستهاند، اشاره شد (ازجمله زمخشری، همان: 2/455). در عین حال به اعتقاد برخی دیگر از آنان، متعلّقِ «همِّ» یوسف علیهالسلام را باید به معنایی حمل کرد که شایسته مقام نبوت (سید مرتضی، همان: 2/125 و طبرسی، همان: 342) یا دستکم جایگاه حکمت (طبق دو معنای حکمت و حکم که گفته شد) باشد که از لوازم قطعی ایشان است و با طرح مسأله «ایتاء حکم» و رابطه آن با عصمت نبی در همان بخش، بهترین معنا از واژه «همّ» و متعلّقِ آن به همسر عزیز مصر، با توجه به معنای واژه «برهان» و نکات ادبی در آیه مورد نظر و همچنین آیات هم سایه و در پیوند با آن آشکار میگردد.
ب. «لولا أن رأی برهان ربّه»
واژه «برهان» در لغت به معنای حجت قاطع و گواه روشنگر (ابنمنظور، همان: 13/51) و بیانی برای حجت است (راغب اصفهانی، همان: 45)؛ و هر چیزی که شک و تردید را قطع کرده و حقیقت را روشن نماید و بهاصطلاح، مفید علم و یقین گردد به آن برهان گویند. اگر قرآن کریم معجزه را برهان مینامد و میفرماید: ﴿فذانک برهانان من ربّک الی فرعون و ملائه﴾ (قصص/32) و اگر خود را برهان میخواند و میفرماید: ﴿یا ایّها النّاس قد جاء کم برهان من ربّکم﴾ (نساء/174) و اگر به مشرکان میگوید: ﴿أ إله مع اللّه قل هاتوا برهانکم إن کنتم صادقین﴾ (نمل/64)، همه و همه به خاطر آن است که معجزه، حجت بُرنده و دلیل قاطع بر حقانیت آورنده آن است.
واژه «برهان» از منظر مفسران به بیش از 17 گونه تعبیر شده است که در چهار مورد خلاصه و عبارتاند از؛ 1. لطف و امداد غیبی 2. عصمت و نبوت 3. نمایان شدن ناظر بیرونی 4. تقوا و اخلاص. اگرچه درباره اطلاق یکی از معانی یادشده بر مفهوم واژه «برهان» نیز میان مفسران اختلاف است، اما اگر تقوا و اخلاص یوسف علیهالسلام را که نتیجه عبادات و اعمال نیکوی آن حضرت علیهالسلام و عامل بازدارنده از سوء و فحشا بوده و او را در زمره مخلَصین (به فتح لام؛ اسم مفعول از اخلاص) قرار داده است، عاملی برای جلب لطف و امداد غیبی بدانیم، از مناسبترین معانی است که با منطق قرآن نیز سازگاری بیشتری نشان میدهد؛ آیاتی نظیر ﴿انّ الصّلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر﴾ (عنکبوت/45)، ﴿و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً﴾ (طلاق/2) و ﴿والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و انّ اللّه لمع المحسنین﴾ (عنکبوت/69).
همچنین اگر «برهان» را نوعی زیرکی و تقویت عقل بدانیم (که با معنای حکمت، نه به معنای نبوت، سازگاری دارد) و خداوند آن را در هنگام خطر به بندگان مخلَص خود عرضه میکند (صالحی نجفآبادی، همان: 68-69)، یوسف علیهالسلام با رؤیت آن دریافت که چنانچه اگر در مقابل «همِّ» همسر عزیز مصر و اصرار وی اقدام به دفاع از خود نماید که لازمه آن کشمکش و گلاویز شدن با وی بوده و به ضربوجرح دو طرف منجر شده و نهایتاً به ضرر خود او تمام خواهد شد، خانواده وی او را متهم به عمل ناروا خواهند کرد و این، از نظر نگارنده بهترین معنا برای «برهان» است که با قرائن دیگر نیز سازگارتر است ازجمله؛
1. اگر یوسف علیهالسلام نیز همانند همسر عزیز مصر، «همِّ» بر سوء و فحشا میکرد، خداوند در ادامه آیه میفرمود: «کذلک لنصرفه عن السّوء والفحشاء» درحالی که اینگونه نیست همچنین در آخر همین آیه بهمنظور تأکید بر پاکی یوسف علیهالسلام میفرماید: ﴿انّه من عبادنا المخلَصین﴾ (یوسف/24).
2. اگر یوسف علیهالسلام چنین قصدی کرده بود، خداوند در ادامه، توبه آن حضرت را نیز میفرمود همچنان که در آیات دیگر، توبه آدم علیهالسلام و ایّوب علیهالسلام را از ترک اولی نقل کرده است.
3. قرائن دیگری که عبارتاند از؛ أ. دریدن پیراهن یوسف علیهالسلام توسط همسر عزیز مصر از پشت ﴿و قدّت قمیصه من دبر﴾ (یوسف/25). ب. شهادت دادن شاهدی از خانواده او ﴿و شهد شاهد من اهلها﴾ (یوسف/26). ج. پی بردن عزیز مصر به کید همسرخود و قبول کردن خطای او ﴿قال انّه من کیدکنّ انّ کیدکنّ عظیم. یوسف أعرض عن هذا واستغفری لذنبک انّک کنت من الخاطئین﴾ (یوسف/28-29). د. آشکار شدن کامخواهی همسر عزیز مصر از غلام خود بر دستهای از زنان شهر ﴿قال نسوة فی المدینة امرأت العزیز تراود فتاها عن نفسه﴾ (یوسف/30). هـ. اعتراف همسر عزیز مصر به کامخواهی از یوسف علیهالسلام و خویشتنداری و راستگویی آن حضرت ﴿ولقد راودته عن نفسه فاستعصم﴾ (یوسف/32) و ﴿أنا راودته عن نفسه و انّه لمن الصّادقین﴾ (یوسف/51).
بنا بر معنای پیشگفته برای «برهان»، معنای «همِّ» یوسف علیهالسلام بر همسر عزیز مصر، همانا اقدام برای دفع او از خود بوده که در گام نخست، زدن و دور کردن او بود که با دیدن «برهان» پروردگار خود و یافتن بهترین راه حل برای برونرفت از کید همسر عزیز مصر و محاسبه و درک این نکته که هرگونه گلاویز شدن با او زیانمند است، به آن نیز اقدام نفرمود و گریخت زیرا اقدام یادشده به پاره شدن پیراهن خودش یا پیراهن همسر عزیز مصر از جلو میانجامید که لکه ننگ مهمی به تعرض جنسی را در پی میداشت.
ج. لولای شرطیه و تقدیم و تأخیر در آیه 24
یکی از مفسران با تکیه بر ظاهر آیه 24 و به کار رفتن «لولا» ی شرطیه در آن، انصراف یوسف علیهالسلام از «همِّ» بر همسر عزیز مصر را، مشروط به رؤیت «برهان ربّه» دانسته است (طباطبایی، همان: 11/128-129). برخی از مفسران معتقدند جوابِ «لولا» به خاطر مقدّم واقع شدنِ «و همّ بها» بر آن، محذوف و عبارت یادشده دلیل الجزای آن است (زمخشری، همان: 2/456؛ طبرسی، همان: 5/343 و طباطبایی، همان)؛ اگرچه برخی دیگر از آنان عبارت یادشده را جواب «لولا» و مقدّم واقع شدن آن را طبق نظر کوفیون، المبرد و ابوزید بدون اشکال دانستهاند (سید مرتضی، همان: 2/127).
اما در آیه مورد نظر «لولا» ی شرطیه، «لربط امتناع الاولی» است (ابن هشام الانصاری، همان: 1/272) و دلیل الجزای آن یعنی «و همّ بها» با حمل معنای آیه به تقدیم و تأخیر میتواند پس از «لولا» و فعل آن قرار گرفته، آیه مورد نظر اینگونه معنا شود «ولقد همّت به لولا أن رأی برهان ربّه لهمّ بها»(طبرسی، همان: 344 و طباطبایی، همان) و این اشکال پیش میآید که جای یک واو عطف قبل از «لولا» خالی است؛ یعنی «و لقد همّت به و لولا أن رأی برهان ربّه لهمّ بها»، درحالی که در ظاهر آیه واو عطف جمله به جمله، عبارتِ «همّ بها لولا أن رأی برهان ربّه» را به «ولقد همّت به» معطوف میکند (سیوطی، البهحة المرضیّة، 1382ش: 2/64 و طباطبایی، همان: 128)، نه صرفاً «همّ بها» را به «همّت به»، چرا که در این صورت اگر فقط «همّ بها» معطوف بر «ولقد همّت به» و قسمخورده شده آن در نظر گرفته شود (زمخشری، همان: 455)، همِّ یوسف علیهالسلام به همسر عزیز مصر نیز از نوع «همِّ» او به نظر خواهد رسید. بهعلاوه اگر تنها «همّ بها» بر «همّت به» (عطف جمله فعلیه حاضریه بر همّ، نه عطف جمله خبریه شرطیه بر جمله خبریه فعلیه- عطف شود، «لولا» باید قید هر دو باشد و هر دو باید پس از دیدن برهان ربّ از خواسته خود دست کشیده باشند، باآنکه تنها یوسف علیهالسلام برهان را دید (فعل «رأی» مفرد مذکر است نه تثنیه) و همسر عزیز مصر همچنان بر خواسته خود پافشاری میکرد.
بحث و نتیجهگیری
از مجموع مباحث یادشده میتوان چنین نتیجه گرفت که کشف مراد خدای تعالی از آیه 24 سوره مبارکه یوسف علیهالسلام با در نظر داشتن آیات همسیاق آن و معنای لغوی و اصطلاحی برخی واژهها در این آیات و همچنین به نقش ادبی واژگانی از آنها بستگی یافته است. موضوع «ایتاء حکم» در آیه 22 این سوره که به عصمت یوسف علیهالسلام اشعار دارد، پیشفرض کلامی مهمی است که با پذیرش آن و تبیین بهترین رابطه ادبی میان گزارههای آیات مورد بحث، میتوان به معنای صحیحی از آیه مورد نظر دست یافت که عبارت است از؛ همسر عزیز مصر برای کامخواهی از یوسف علیهالسلام به او قصد کرد و آن حضرت علیهالسلام اگر برهان پروردگار خود را نمیدید برای دفع کید او از خود اقدام رودررو میکرد و با او گلاویز میشد تا مانع قصد او شود ولی چون برهان پروردگار، او را از عواقب این رویارویی آگاه نمود به آن اقدام نفرمود و فرار کردن از آن مخمصه و بیرون شدن از آن را ترجیح داد.