با همکاری مشترک دانشگاه پیام نور و انجمن علمی قرآن و عهدین ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار و مدیر گروه معارف قرآن، دانشگاه قرآن و حدیث

2 دانشیار گروه معارف، دانشگاه قرآن و حدیث.

3 دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشگاه قرآن و حدیث

چکیده

یکی از قصه‌های مشترک در تورات و قرآن کریم، قصه طوفان نوح علیه‌السلام است. بااین‌حال، در آن دو، گسترۀ این عذاب از حیث جهانی یا منطقه‌ای بودن طوفان، دامنۀ هلاک‌شوندگان و نجات‌یافتگان به شکل متفاوتی انعکاس یافته است. همچنین، مبانی الهیاتی، اخلاقی و عقلی این داستان در تورات متفاوت از قرآن است. تورات گسترۀ عذاب را به‌صراحت شامل کل کرۀ زمین و شامل همۀ موجودات روی زمین معرفی می‌کند درحالی‌که مفسران قرآن در این مورد اختلاف دیدگاه دارند. برخی مفسران از عالم‌گیر بودن طوفان و برخی دیگر از محلی بودن آن دفاع کرده‌اند. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی تدوین شده است، پس از نقل و نقد دیدگاه تورات و نیز تحلیل اهم آراء مفسران و بیان دلایل قرآنی، روایی و عقلی هر دیدگاه، به نقد نگرۀ جهانی بودن طوفان پرداخته شده است و نهایتاً از محلی بودن طوفان، دفاع شده است.

کلیدواژه‌ها


طوفان نوح علیه‌السلام واقعیتی انکارناپذیر است؛ چراکه علاوه بر عقیده پیروان ادیان الهی (یهودیت، مسیحیت و اسلام)، این داستان در افسانه‌ها و اساطیر اقوام‌ و ملل مختلف جهان نیز از جایگاه خاصی بـرخوردار بوده است (حسینی، 1379: 181). بااین‌حال، درباره ماهیت و جزئیات آن بیش از شش‌صد نوع مختلف افسانه و داستان در میان اقوام‌ و ملل‌ باستانی رواج دارد که‌ در‌ چهارگوشه دنیا نسل به نسل به ارث رسیده است (چارلز برلیتز‌،1371: 162؛ عبدالرزاق الراوی، 2011: 40-130).

یکی از پرسش­های اساسی درباره طوفان نوح، بحث گسترۀ عذاب است. آیا طوفان کل کرۀ زمین یا بخشی از آن را فرا گرفت؟ گسترۀ هلاک‌شوندگان و گسترۀ نجات‌یافتگان چه بود؟ قصه نوح کتب و مقالات فراوانی را به خود اختصاص داده است. به‌عنوان‌مثال، علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و رشیدرضا در المنار و عبدالرزاق الراوی در کتابش و حسینی در مقاله «طوفان نوح از نظر تورات و قرآن مجید» و سحابی در مقاله خود با عنوان «توفان نوح در اساطیر بین‌النهرین و تورات» به مقایسه کلی این داستان در تورات و قرآن و اساطیر پرداختند؛ اما نوشته­ای جامع و مستقل که به‌صورت مقایسه نقادانه به گسترۀ عذاب بپردازد وجود ندارد. رسالت پژوهش حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی تدوین شده، تحلیل و مقایسه دیدگاه قرآن کریم و تورات درباره گسترۀ عذاب قوم نوح و نیز نقل و نقد اهم آرای مفسران است تا از این رهگذر، سره از ناسره و واقعیت از خرافه تمییز داده شود. برای رسیدن به این هدف، این مقاله در چهار محور سامان یافته است: 1. نقل و نقد دیدگاه تورات؛ 2. نقل اجمالی دیدگاه قرآن کریم؛ 3. تحلیل اهم آرای مفسران و نقل و نقد نگرۀ جهانی بودن طوفان؛ 4. دفاع از دیدگاه برگزیده.

 

1. دیدگاه تورات در مورد گسترۀ عذاب قوم نوح

موارد زیر گسترۀ هلاک‌شوندگان، نجات‌یافتگان و گسترۀ طوفان را از نظر تورات روشن می­نماید:

 

گسترۀ هلاک‌شوندگان

تورات به‌صراحت از هلاک تمام جانداران روی زمین اعم از انسان­ها، حیوانات و ... سخن می­گوید:

- خداوند پشیمان شد که انسان را بر زمیـن ساخته بود و در دل خود محزون گشت و خداوند گفـت: انسـان را که آفریـده‌ام، از روی زمین محو سازم... (پیدایش، 6/6 و 7).

- بعد از هفت روز دیگر، چهل روز و چهل شب باران می‌بارانم و هر موجودی را که ساخته‌ام، از روی زمین محو می‌سازم (پیدایش، 7/4).

 

گسترۀ نجات‌یافتگان

نجات‌یافتگان از دیدگاه تورات عبارت‌اند از: یک جفت از همۀ جانداران و از میان انسان­ها صرفاً خانواده نوح علیه‌السلام:

- خداوند به نوح گفت: تو و تمامی اهل خانه­ات به کشتی درآیید، زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم و از همه بهایم پاک، هفت هفت، نر و ماده با خود بگیر و از بهایم ناپاک، دودو، نر و ماده و از پرندگان آسمان نیز هفت هفت، نر و ماده را تا نسلی بر روی تمام زمین نگاه­ داری (پیدایش، 7/3-1).

- ... از بهایم پاک و از بهایم ناپاک و از پرندگان و از همه حشرات زمین، دودو، نر و ماده، نزد نوح به کشتی درآمدند... (پیدایش، 7/9-7).

- در سال شش‌صد از زندگانی نوح، در روز هفدهم از ماه دوم، در همان روز جمیع چشمه‌های لجه عظیم شکافته شد و روزن‌های آسمان گشوده؛ و باران، چهل روز و چهل شب بر روی زمین می‌بارید. در همان روز نوح و پسرانش، سام و حام و یافث و زوجه نوح و سه زوجه پسرانش، با ایشان داخل کشتی شدند (پیدایش، 7/11-13)

- و خدا گفت: ... هنگامی‌که ابر را بالای زمین گسترانم و قوس در ابر ظاهر شود، آنگاه عهد خود را که در میان من و شما و همه جانوران ذی جسد می‌باشد، به یاد خواهم آورد؛ و آب طوفان دیگر نخواهد بود تا هر ذی جسدی را هلاک کند... (پیدایش، 9/16-12).

 

گسترۀ طوفان

 گزاره­های زیر به‌صراحت نشان می­دهد که براساس تورات، طوفان نوح، عذابی فراگیر بوده و کل کره زمین را فراگرفته است:

- آن را بدین ترکیب بساز که طول کشتی سیصد ذراع باشد و عرضش پنجاه ذراع و ارتفاع آن سی ذراع. ...زیرا اینک من طوفان آب را بر زمین می‌آورم تا هر جسدی را که روح حیات در آن باشد، از زیر آسمان هلاک گردانم... (پیدایش، 6/17-15).

- طوفان چهل روز بر زمین می‌آمد و آب همی افزود و کشتی را برداشت که از زمین بلند شد؛ و آب غلبه یافته... تا آنکه همه کوه­های بلند که زیر تمامی آسمان‌ها بود، مستور شد. پانزده ذراع بالاتر، آب غلبه یافت و کوه­ها مستور گردید (پیدایش، 7/20-17).

 

نقد تورات

الف) ناسازگاری‌های درونی

أ. ناسازگاری در تعداد حیوانات

در تورات در مورد تعداد حیواناتی که وارد کشتی شدند دو بیان متفاوت آمده است: در یک جا (پیدایش، 6/20-18) ذکر می­شود دو دو از حیوانات به کشتی آورده شود و جایی دیگر (پیدایش، 7/3-1): هفت هفت، نر و ماده با خود بگیر و از بهایم ناپاک، دودو، نر و ماده. آنگاه باید پرسید که خداوند نوح را به هفت جفت فرمان داد یا یک جفت؟

 

بـ. ناسازگاری با دیگر اعتقاد یهودی­ها

در نگاشته­های خاخامی اشاراتی به این امر دیده می‌شود که: «هستی ابتدایی جهان از صهیون آغاز شد و آفرینش آدم در اورشلیم سامان یافت. آنگاه مدعی هستند که سرزمین فلسطین بلندتر از دیگر مناطق است، چنان­که بر این باورند که در واقعه طوفان، خروش آب هرگز آنجا را فرا نگرفت، درعین‌حال در نصوص دیگر بر این امر تأکید شده است که شهر اورشلیم و کوه صهیون به‌خودی‌خود از آن طوفان بزرگ برکنار ماندند» (بیومی 1383: 4/51). این مطلب با آنچه در تورات مبنی بر عالم‌گیر بودن طوفان است که در سفر پیدایش (7/20-17، 4؛ 6/17) ذکر شده، ناسازگار است.

 

ب) ناسازگاری‌های عقلی

أ. اندازه کشتی و تعداد حیوانات

 براساس اندازه­هایی که از کشتی در سفر پیدایش (6/ 17-15) آمده است: طول آن 300 ذراع، عرضش 50 ذراع و ارتفاع آن 30 ذراع؛ چگونه این کشتی قادر بوده است 21000 نوع حیوان را در خود جا دهد تازه از این انواع بعضی جفت و بعضی هفت جفت ذکر شده است. دانشمندان می­گویند انواع حیوانات الآن بر روی زمین 1072000 است و اجداد این حیوانات وقت طوفان 21000 نوع حیوان بوده و این عدد غیر از حیوانات دریایی است برای اینکه آنها نیاز نبوده داخل کشتی باشند (فقیه، 2007: 105). چگونه می­شود این تعداد از حیوانات را در این حجم کشتی جا داد؟ آیا نوح علیه‌السلام توانسته پیش از طوفان برای حدود 21000 نوع حیوان غذاهای مورد نیازشان را جمع‌آوری کند؟

 

بـ. مشقت‌های غذا دادن به حیوانات

در تورات آمده است که همۀ حیوانات، حشرات و... یا جفت یا هفت جفت وارد کشتی شدند. عبدالرزاق این مطلب را نقد کرده می­گوید نوح و خانواده­اش که براساس تورات هشت نفر بوده­اند (پیدایش، 7/11-13) چگونه توانستند به همۀ حیوانات در مدت 370 روز غذا بدهند؟ (عبدالرزاق، 2011: 121) در سفر پیدایش (7/11) شروع طوفان در سال شش‌صد از زندگانی نوح، در روز هفدهم از ماه دوم دانسته و پایان طوفان و خشک شدن زمین (پیدایش 8/13) در سال شش‌صد و یکم و در روز بیست و هفتم از ماه دوم ذکر شده است.

 

جـ. غیرممکن بودن بالا آمدن آب تا 15 ذراع بالاتر از د. سطح کوه­های بلند

در تورات آمده است که آب 15 ذراع بالاتر از قله کوه­ها را نیز فراگرفت (پیدایش، 7/20-17). ولتر نویسنده و منتقد فرانسوی در این مورد می­گوید: «این مقدار از آب انبوه در سطح زمین باید دوازده دریا هر یک به اندازه اقیانوس آتلانتیک را در طبقه اول تشکیل داده­باشد و سطح دوم آب باید 24 برابر سطح اول بوده باشد تا بتواند کوه‌های بلند را بپوشاند.» (معرفت، 1385: 53)

 

ج) ناسازگاری با مبانی الهیاتی

أ. پشیمانی خدا از طوفان

در تورات آمده است خداوند پشیمان شد که انسان را بر زمیـن ساخت و در دل خود محزون گشت (پیدایش، 6/6 و 7). پشیمانی از صفات انسان­هاست که علم به آینده ندارند درحالی‌که خالق و خداوند منزه از پشیمانی است چون علمش ثابت و افعالش حکیمانه و دارای اهداف عالی است (نساء/24).

 

بـ. رنگین‌کمان وسیله یادآوری خدا

رنگین‌کمان در آسمان وسیله­ای است که به یاد خدا می­آورد که هرگز طوفان برپا نکند (پیدایش، 9/16). خداوند منزه از فراموشی است؛ و هیچ چیز از خداوند پوشیده نیست ‏‏‏(بقره/282).

 

منبع داستان طوفان

دانشمندانی از قبیل لئونارد وولی، آدولف لودز، استانلی کوک، جورج بارتون، جاک فینجان، یانگر ویل دورانت و جیمز فریزر هم‌داستان‌اند که قصه طوفان چنان ­که در تورات آمده یک قصه اصیل عبری نیست بلکه می­گویند اسرائیلیان آن را از بین‌النهرین گرفته­اند (بیومی، 1383: 56). بنا بر رأی راجح، عهد قدیم برای نخستین بار در بابل جمع‌آوری شده­ است. دانشمندان از تأثیر ادبیات بابلی در تورات دلایل بسیاری ارائه می­دهند. دو روایت سومری و بابلی که از دیرزمان و از طریق منابع سومری و سامی، در تمامی سرزمین­های خاور نزدیک و قدیم منتشر بود، به میان بنی‌اسرائیل راه یافت (همان: 57). درواقع می­توان گفت (براساس مقایسه تورات و اسطوره­های بابلی و سومری که توسط عبدالرزاق الراوی، 2011: 40،130؛ حسینی، 1379: 165، 182 صورت گرفته است) که داستان طوفان در تورات با اسطوره­هایی که بین سومری­ها و بابلی­ها رایج بود ممزوج شده و به همین خاطر این ناسازگاری­ها در آن دیده می­شود.

 

2. دیدگاه قرآن در مورد طوفان نوح

برخی آیات در مورد گسترۀ عذاب، گسترۀ نجات‌یافتگان و گسترۀ هلاک‌شوندگان ذکر می­شود تا نظر قرآن کریم دراین‌باره استخراج شود.

 

گسترۀ نجات‌یافتگان

- فَنَجَّینَاهُ وَ مَن مَّعَهُ فىِ الفُلکِ ... (یونس/‏73).

- ...قُلنَا احمِل فِیهَا مِن کُلٍ‏ زَوجَینِ‏ اثنَینِ... (هود/40).

- ... فَنَجَّینَاهُ وَ أَهلَهُ مِنَ الکَربِ العَظِیمِ (انبیاء/76).

- وَ جَعَلنَا ذُرِّیتَهُ هُمُ البَاقِینَ (صافات/‏77).

درباره حصر در آیه 77 صافات دیدگاه­ها متفاوت است برخی می­گویند: دلالت می­کند بر اینکه غیر از نوح و ذریه­اش همه نابود شدند (فخر رازی، 1420: ‏26/339). برخی حصر در آیه را نسبی می‌دانند؛ یا نسبت به کسانی که در کشتی بودند یعنی ذریه او باقی ماند نه ذریه کسانی که با او در کشتی بودند و این مستلزم عدم بقاء ذریه افرادی که با او نبودند و در اقطار دوردست که دعوت به آنها نرسیده نمی­شود. یا حصر نسبت به غرق‌شدگان است؛ یعنی ذریه او تنها باقی ماند نه ذریه غیر آنها از غرق‌شدگان (آلوسی، 1415: ‏12/95-96). برخی روایات نیز معنای نسبی بودن را تأیید می­کنند: منظور خداوند از این آیه این است که حق و نبوت و کتاب آسمانى و ایمان در دودمان نوح باقی ماند ولى تمام کسانى که از فرزندان آدم در روى زمین زندگى مى‏کنند از اولاد نوح نیستند (قمی، 1388: 2/223). به‌این‌ترتیب آنچه درباره منتهى شدن تمام نژادهاى روى زمین به فرزندان نوح مشهور است، ثابت نیست.

 

گسترۀ هلاک‌شوندگان

- ...لَا تُخاطِبنىِ فىِ الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنهُّم مُّغرَقُونَ (هود/37).

- قَالَ سَآوِى إِلىَ‏ جَبَلٍ یَعصِمُنىِ مِنَ المَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الیومَ مِن أَمرِ اللهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ... (هود/43).

- وَ نَصَرنَاهُ مِنَ القَومِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِایاتِنَا ... (انبیاء/77).

- مِّمَّا خَطِیاتِهِم أُغرِقُوا فَأُدخِلُوا نَارًا ... (نوح/‏25).

براساس آیات ذکر شده ظالمان، کافران، تکذیب‌کنندگان آیات و پسر نوح به دلیل خطاهایشان غرق شدند.

 

گسترۀ طوفان

- وَ قِیلَ یا أَرضُ ابلَعِى مَاءَکِ... (هود/44).

- وَ قَالَ نُوحٌ رَّبِّ‏ لَا تَذَر عَلىَ الأَرضِ مِنَ الکَافِرِینَ دَیّارًا (نوح/‏26).

براساس این آیات عذاب الهی ارض را در برگرفت. منظور از ارض چیست؟ آیا همۀ زمین است یا منطقه­ای است که قوم نوح زندگی می­کردند؟

 

3. دیدگاه مفسران در مورد گسترۀ عذاب قوم نوح

مفسران و علماء سه دیدگاه کلی در زمینه گسترۀ طوفان نوح ذکر می­کنند: 1. عالم‌گیر بودن، 2. منطقه‌ای بودن، 3. نبود نص صریح بر هیچ‌کدام. دربارۀ دیدگاه سوم محمدجواد مغنیه می­گوید: برخی طوفان نوح را عام می­دانند و برخی خاص یعنی قسمتی از زمین را در برگرفته است ولی نص صریحی در کتاب خداوند بر هیچ­کدام وجود ندارد (مغنیه، 1424: ‏7/432). تفسیر نمونه نیز پس از ذکر دلایلی مبنی بر جهانی بودن، احتمال منطقه‏اى بودن را به­کلى منتفى نمی­داند (مکارم شیرازی و دیگران، 1374: ‏9/103). در ادامه به بررسی مهم­ترین دیدگاه­ها (دیدگاه اول و دوم) پرداخته می­شود.

 

دیدگاه اول: عالم‌گیر بودن طوفان نوح

دلایل ایشان به سه نوع دلیلِ قرآنی، روایی و عقلی و علمی قابل ‌تقسیم است:

 

الف) دلایل قرآنی

دعوت عام و عذاب عام

علامه طباطبایی از جمله افرادی است که طوفان نوح را عالم‌گیر می­داند و یکی از دلایل ایشان این است که: «دعوت آن جناب عمومى بوده، قهراً باید عذاب نازل شده نیز عموم بشر را فراگرفته باشد» (طباطبایی، 1374: ‏10/394). ایشان در اثبات عمومیت دعوت نوح علیه‌السلام می­گوید: «خداوند ضمن منت‏هایى که بر محمد صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم نهاده مى‏فرماید: ﴿شَرَعَ لَکُم مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوحَینَا إِلَیکَ وَ ما وَصَّینَا بِهِ إِبراهِیمَ وَ...﴾ (شورى/13) مقام منت‏گذارى اقتضا دارد که شرایع الهى نازل شده بر کل بشر، همین شرایع باشد و اولین شریعتى که نام برده شریعت نوح بوده و اگر شریعت نوح براى عموم بشر نمى‏بود بلکه مختص به مردم زمان آن حضرت بود یکى از این دو محذور پیش مى‏آمد: یا اینکه پیغمبر دیگرى داراى شریعت براى غیر قوم نوح وجود داشته، یا اینکه خداى سبحان غیر قوم نوح، اقوامى که در زمان آن جناب بودند و بعداز آن جناب تا مدت­ها مى‏آمده و مى‏رفته‏اند مهمل گذاشته و آنان را هدایت ننموده است و هیچ‌یک از این دو محذور را نمى‏توان ملتزم شد. پس معلوم شد که نبوت نوح علیه‌السلام عمومى بوده» (طباطبایی، 1374: ‏10/393).

ارزیابی: علامه طباطبایی از ذکر شریعت برای حضرت نوح، جهانی بودن شریعت و ارسال دعوت برای همه مردم در زمان حضرت نوح و عمومیت عذاب الهی را نتیجه می­گیرد. درحالی‌که «اگر جهانی بودن شریعت را به معنای لزوم ابلاغ پیام الهی به همه نقاط بگیریم، این امر به‌راحتی تحقق‌پذیر نبوده است؛ ولی اگر جهانی بودن را به معنای اعتبار یک آیین در کل جهان آن روز تا پیدا شدن دین جدید بدانیم، این امر تحقق‌پذیر بوده است، اگرچه توسط پیامبران مبعوث شده دیگر، در مناطق مختلف باشد» (کریمی، 1389: 133). بنابراین «جهانی بودن شریعت» با «ابلاغ پیام الهی» به همه­ مردم در گوشه‌گوشه کره زمین دو مطلب است که نباید خلط شود حتی در زمان پیامبر اکرم که قرن­ها پس از حضرت نوح مبعوث شدند پیغام الهی در زمان حیات ایشان به همه مردم کره زمین نرسید. اکنون در عصر فناوری باز هم افرادی در نقاط دور از دسترس هستند که شریعت پیامبر اکرم به آنها نرسیده است.

علامه یک احتمال دیگر را نیز می­توانست ذکر کند که پیامبران تبلیغی در زمان نوح علیه‌السلام بوده که تبلیغ در سایر نقاط زمین را انجام می­دادند و نزول عذاب الهی تنها شامل گروهی بود که حضرت نوح به‌سوی آنها ارسال شده بود نه گروهی که پیامبران تبلیغی به‌سوی آنها فرستاده شد، مانند عذاب قوم لوط علیه‌السلام که در زمان ابراهیم علیه‌السلام که از پیامبران تشریعی بود، نازل شد و این عذاب به قوم حضرت ابراهیم آسیبی نرساند.

 

اطلاق واژه «ارض»

خداوند متعال از قول نوح علیه‌السلام مى‏فرماید: ﴿...رَبِّ لا تَذَر عَلَى الأَرضِ مِنَ الکافِرِینَ دَیاراً﴾ (نوح/26) کلمه «ارض» در این آیه و نیز در آیۀ 44 هود اطلاق و عمومیت دارد، یعنى شامل کلیه زمین مى‏شود (نجفى خمینى، 1398: ‏7/291).

نقد: در قرآن کریم، ارض به چند معنا به کار رفته است:

1. ارض به معنای کره زمین در مقابل آسمان که 80 بار در قرآن آمده است؛ مانند آیه ﴿وَهُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ...﴾ (هود/ 7).

2. ارض به معنای عالم طبیعت در مقابل «سماء» به معنای عالم ماوراء طبیعت که 260 بار در قرآن آمده است. مثال: ﴿وَلَکِنَّهُ أَخلَدَ إِلَى الأَرضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ﴾ (اعراف/ 176)؛ اما او (بلعم باعورا) بر زمین، روی آورد و از خواهش‌های خویش پیروی کرد و... که در اینجا «اخلد الی الارض» به معنای دل‌بستگی به زمین و دنیاست که یک امر قلبی است و براساس این معنا و با این اطلاق، آسمان مادی هم ارض است (مصباح یزدی، 1392: ٢۳۸- ٢۳۹)؛ یعنی آسمان و زمین هر دو جزء دنیاست. مثال دیگر آیه ﴿قُل لَّو کَانَ فِی الأَرضِ مَلآئِکَةٌ یَمشُونَ مُطمَئِنِّینَ لَنَزَّلنَا عَلَیهِم مِّنَ السَّمَاء مَلَکًا رَّسُولاً﴾ (اسراء/ 95)؛ بگو حتی اگر در روی زمین فرشتگانی زندگی می‌کردند و با آرامش گام برمی‌داشتند، ما فرشته‌ای را به‌عنوان رسول، بر آنها می‌فرستادیم.

 چون هدایت کردن و رسول فرستادن از خصیصه‌های زندگی مادی است؛ پس ارض در این آیه به معنای زندگی مادی است (طباطبایی، 1374: 13/۲۸۴).

3. ارض به معنای قطعات زمین و آبادی. مکان­های خاصی مانند مصر، مکه، مدینه و... که 110 بار در قرآن آمده است. پس براساس این معنا کلمۀ «أرض» سرزمین یا وطن معلوم‌الحال است نه کل کرۀ زمین؛ مانند: 1. ﴿وَ تَکُونَ لَکُمَا الکِبرِیاءُ فِی الأَرضِ...﴾ (یونس/78) که حکایت خطاب فرعون به موسى است و منظور او سرزمین مصر است؛ 2. ﴿وَ إِن کادُوا لَیستَفِزُّونَکَ مِنَ الأَرضِ...﴾ (اسراء/76)؛ در اینجا منظور از کلمه «ارض» شهر مکه است (رشیدرضا، 1999: 12/106-107)؛ 3. منظور از کلمه «ارض» در آیه 4 إسراء و در آیه 83 یونس ﴿وَ إِنَّ فِرعَونَ لَعَالٍ فىِ الأَرض‏﴾ نیز همان سرزمین مصر است (فخرالدین رازی، 1420: ‏20/299؛ سیوطی و محلی، 2000: 193)؛ 4. در آیۀ ﴿...مِنهُم مَّن خَسَفنَا بِهِ الأَرض...﴾ (عنکبوت/40) که درباره قارون است (زمخشری، 1407: ‏3/454). مفسران اتفاق نظر دارند که عذاب قارون فرو رفتن در بخشی از زمین بود نه همه زمین. قرآن درباره تبعید محاربان می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ وَیَسعَونَ فِی الأَرضِ فَسَادًا أن یُقَتَّلُوا... أو یُنفَوا مِنَ الأَرض...﴾ (مائده/33)؛ سزای کسانی که با خدا و رسول او به محاربه برمی‌خیزند و در زمین فساد می‌کنند این است که کشته شوند یا از آن سرزمین تبعید شوند. واضح است که محارب را از سرزمین و وطنش تبعید می‌کنند، نه از کره زمین و در آیه ﴿وَنَجَّینَاهُ وَلُوطًا إِلَی الأَرضِ﴾ (انبیاء/71) منظور از ارض در آیه منطقه شام است.

یکی از دلایل اصلی دیدگاه عالم‌گیر بودن طوفان، اطلاق کلمه ارض در آیه 26 نوح و 44 هود است که در این دو آیه معنای ارض کل کره زمین ذکر شده است درحالی­که کاربرد قرآنی ارض، منحصر به معنای کره زمین نیست و می­توان معانی دیگری نیز برای آن ذکر کرد. در این دو آیه مناسب­ترین معنا، همان معنای سوم یعنی قطعه­ای از زمین است.

 

اطلاق واژه «کل زَوجَینِ»

علماء در مورد زوج در ﴿...قُلنَا احمِل فِیهَا مِن کُلٍّ زَوجَینِ اثنَینِ...﴾ (هود/40) می­گویند یعنی مذکر و مؤنث از هر نوع از انواع حیوان و نبات، برای اینکه حیات مبنی بر زوجیت است و سخن خدای تعالی است ﴿سُبحَانَ الَّذِى خَلَقَ الأَزوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرضُ وَ مِن أَنفُسِهِم وَ مِمَّا لَا یعلَمُونَ﴾ (یس/36) (منیع القیسی، 2002: 108). ابوحیان اندلسی می­گوید که نوح انواع حیوانات را به کشتی آورد تا نسل آنها بعد طوفان باقی بماند (اندلسى، 1420: ‏6/152).

نقد: در آیه ­­﴿فَاسلُک فِیها مِن کُلٍّ زَوجَینِ اثنَین﴾ (مؤمنون/27) و آیه 40 هود کلمه «کل» دائم‌الاضافه است. در این دو مورد، مضاف­الیه به قرینه حذف شده است. مضاف­الیه محذوف کلمه «نعم» است؛ یعنی دام خوراکی، چرا که قرآن مجید می­گوید: ﴿وَ أَنزَلَ لَکمُ مِّنَ الأَنعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزوَاج﴾ ‏(زمر/6) (بهبودی، 1376: 299) از ﴿فَاسلُک فِیها...﴾ (مؤمنون/27) فهمیده می­شود که مراد از حیوانات حمل شده در کشتی فقط حیوانات مأنوس با اوست که لازم است نسل آنها حفظ شود. چون از معنای لغوی اسلُک سهولت و آسانی فهمیده می­شود که برای تعبیر از سهولت داخل کردن حیوانات در کشتی به کار رفته است (قسم الدراسات، 2009: 79). داﻧﺸمندان ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ ﻧﻮح علیه‌السلام باﻳﺪ 20000 ﮔﻮنه ﺟﺎﻧﻮر ﺧﺸﻜﻲ را به‌صورت زوج در ﻛﺸﺘﻲ ﺟﻤﻊآوری ﻛﺮده و ﺑﺮای ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺟﺎﻧﻮر اﺗﺎﻗﻜﻲ ﺑﺎ ﻗﻔﺴﻲ ﺟﺪا و ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ اﻧﺪازه و ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺟﺎﻧﻮر ساخته باشد به‌راستی ﭼﻪ ﺗﻌﺪاد ﺟﺎﻧﻮر و ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺟﻤﻊآوری ﺷﺪﻧﺪ؟ آب و ﻏﺬا ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺄﻣﻴﻦ می‌شد؟ ﻛﺎر جمع‌آوری و ﻫﺪاﻳﺖ ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﻛﺎر ﺳﺨﺘﻲ اﺳﺖ (بی­آزار شیرازی، 1389: 29). اگر نوح علیه‌السلام می­خواست انواع نباتات را نیز به کشتی آورد کار او سخت­تر هم می­شد چون نباتات نیز بسیار متنوع هستند.

 

ذریه نوح، تنها بازماندگان طوفان

دو قول اینجا وجود دارد؛ قول اول: نوح ابوالبشر است برای اینکه همۀ کسانی که باقی ماندند از نسل او بودند. زمانی که نوح از کشتی خارج شد همۀ کسانی که با او بودند غیر از ذریه‌اش، مردند. قول دیگر: در کشتی نوح غیر از نسل و ذریۀ نوح کسی نبود دلیل آن آیه ﴿وَ جَعَلنَا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ البَاقِین﴾‏ (صافات/77) است (فخرالدین رازی، 1420: ‏18/360).

نقد: ممکن است منظور از آیه، انحصارى اضافى و نسبى و معنایش این باشد که از قوم آن جناب، تنها ذریه‏اش را باقى گذاشتیم نه از کل ساکنان زمین (رشیدرضا، 1999: 12/106-107؛ حبنکه المیدانی، 1990: 73). اگر از آیه 77 صافات انحصار فهمیده شود آن­گونه که مفسران گفته­اند و تنها باقی‌ماندگان را فرزندان نوح علیه‌السلام بدانیم با آیه­ ﴿ذُرِّیَّةَ مَن حَمَلنَا مَعَ نُوحٍ...﴾ (اسراء/3) هماهنگ نخواهد بود زیرا مؤمنان نیز با نوح بودند (براساس آیه 40 هود) و در این آیه از فرزندان آنها نیز سخن می­گوید. قول دوم فخر رازی مخالف آیه 40 هود است و دلیل منطقی و روایی برای قول اول؛ مبنی بر مرگ همراهان نوح غیر از فرزندانش هنگام خروج از کشتی وجود ندارد.

 

ب) دلایل روایی

وجود برخی روایات ثابت‌کننده، عالم‌گیر بودن طوفان نوح است که در زیر به آنها اشاره می­شود:

 

روایتی درباره خانه کعبه و بیت عتیق خواندن آن

حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: قبه‏اى که خداوند متعال براى آدم نازل کرده بود تا زمان نوح علیه‌السلام هم‌چنان برپا بود ولى در روزگار طوفان نوح علیه‌ السلام هنگامی‌که آب روى زمین را فرا گرفت خداوند آن قبه را به آسمان برد و «مکه» در آن جریان غرق نشد و به همین مناسبت بِالبَیتِ العَتِیقِ یعنى سرزمین «آزادشده از غرق» نامیده شد (طبرسی، ‏1360: ‏2/56).

نقد: در احادیث بیان­های مختلفی درباره بیت عتیق خواندن کعبه ذکر شده است ازجمله معانی آن عبارت است از:

 

1. آزاد از مالکیت مردم

امام باقر علیه‌السلام با بیانی روشن به این معنا اشاره دارد: کعبه خانه‌ای است که آزاد از مردم بوده و هیچ‌کس مالک آن نیست (مجلسی، 1363: 96/۵۸؛ صدوق، 1380: 399، روایت 5)؛ بنابراین تنها خانه­ای که روی زمین مدعی از سوی انسان­ها ندارد کعبه است. به‌عبارتی‌دیگر؛ زمینی که کعبه در آن قرار گرفته و نیز خود کعبه، برخلاف دیگر اماکن، مِلک و مُلک احدی نبوده و نیست، بلکه آزاد است، نه مِلک کسی بوده و نه تحت سلطه احدی قرار گرفته است، زمین بی‌آب و گیاهی بود که هیچ‌کس را در آن رغبتی نبود و در آنجا سکونت نداشت آن­چنان که قرآن کریم می‌فرماید: ﴿رَبَّنا إِنِّی أَسکَنتُ مِن ذُرِّیَّتی‏ بِوادٍ غَیرِ ذی زَرعٍ عِندَ بَیتِکَ المُحَرَّم‏…؛ پروردگارا! من بعضى از ذریه خویش را در دره‏اى غیرقابل کشت نزد خانه حرمت یافته تو سکونت دادم...﴾ (ابراهیم/ 37).

 

2. آزادی از جهنم

«آزادی از جهنم» نیز دیگر مصداق بیت العتیق است که در بعضی از روایات از جمله در الکافی (4/۱۸۹) به این نکته اشاره شده است که اگر کسی خانه خدا را در دنیا زیارت کند و زائر بیت ‌الله الحرام باشد، خداوند او را از جهنم نجات می‌دهد و برائت از جهنم هدیه او خواهد بود، پس کعبه باعث برائت از آتش جهنم است و به همین دلیل به آن «بیت العتیق» گفته­اند.

3. دیگر معنایی که برای عتیق بیان شده است و معروف‌تر و مشهورتر بین عموم مردم نیز هست، معنای «قدیم و کهن» است این مضمون در روایات هم آمده است امام باقر علیه‌السلام در مسجدالحرام نشسته بودند که از ایشان درباره بیت عتیق سؤال شد و فرمودند: خداوند کعبه را قبل از خلقت زمین آفرید، سپس به آفرینش زمین پرداخت و زمین را از زیر آن گستراند (کلینی، 1369: 4/189).

در بیان السعادة فی مقامات العبادة نیز این مفهوم بیان شده است: «العَتِیقِ بیت قدیم، چون بیت الله در ظاهر اولین بیت است که براى مردم وضع شده است» (گنابادی، 1344: ‏۱۰/۷۱).

براساس معانی ذکر شده درباره بیت العتیق، معنای آزادشده از غرق، یکی از احتمالات ضعیف این معنا است.

 

روایاتی در مورد حیوانات و جانوران موجود درکشتی

- وهب بن منبه گفت: زمانی که خداوند تعالی به نوح دستور حمل «زوجین اثنین» داد. نوح گفت: با شیر و گاو چه کنم؟ و با سگ و گرگ چه کنم؟ و با کبوتر و گربه چه کنم؟ خداوند تعالی به او فرمود: چه کسی بین آنها دشمنی قرار داده؟ گفت: ای پروردگار! تو. گفت: پس من بین آنها دوستی قرار می­دهم تا به همدیگر ضرر نزنند. پس نوح در طبقه اول چهارپایان و حیوانات وحشی را قرار داد. پس خداوند برای شیر، گوشت انداخت و شیر را از چهارپایان و گاو، به خودش مشغول ساخت (ثعلبی، 1994: 57).

- امام صادق علیه‌السلام فرمود: قوم نوح به نوح علیه‌السلام از موش شکایت کردند. پس خداوند به شیر دستور داد. پس عطسه کرد و گربه (از بینی او) افتاد و موش را خورد و از نجاسات به او شکایت کردند. پس خداوند به فیل امر کرد که عطسه کند پس عطسه کرد و خوک (از بینی او) افتاد (راوندی، 2005: 64؛ طبرسی، 1372: 3/160).

- از ابن عباس روایت شده است: اولین پرنده‌ای که داخل شد طوطی بود و آخرین حیوانی که داخل شد الاغ بود و ابلیس به دم الاغ چسبیده بود (ابن کثیر، 2001: 1/128).

- امام صادق علیه‌السلام فرمود: نوح، سگ را در کشتی حمل کرد و زنازاده را حمل نکرد (عیاشی، 1421: ‏2/148).

ارزیابی: در نقد این دسته روایات سخنان زیادی ذکر شده که به برخی از آنها اشاره می­شود. ابوالفتوح رازی می­گوید: چطور می­توان پذیرفت که ابلیس از ترس غرق شدن به کشتی نوح پناه برده باشد؟ حال‌آنکه اصلاً ابلیس از آب زیان نمی‌بیند و غرق نمی‌شود و هلاک به آب، مخصوص حیوانات عنصری است (رازی، 1356: 273). ابن عطیه در تفسیر خود به مطالبی که برخی مفسران در مورد حیواناتی که وارد کشتی شدند اشاره می­کند و در انتهای سخنش می­گوید همۀ اینها داستان­هایی هستند که صحیح نیستند (ابن‌عطیه اندلسى، 1422: ‏3/172).

از آنجا که سند برخی از روایات به اسرائیلیات‌پردازانی چون وهب بن منبه منتهی می­شود به‌وضوح نقش‌آفرینی آنها در پردازش داستان­هایی روشن می­شود که متأسفانه مفسرانی چند، بدون هیچ نقد و نقبی بر این داستان­ها، تفاسیر را از چنین تُرّهاتی انباشته ساختند (قاسمی، 1383: 276). دکتر ابوشهبه در مورد این روایات می­گوید: آنچه در مورد طول و عرض و ارتفاع کشتی آمده، آنچه در مورد خلقت حیوانات از بعضی دیگر آمده و... از خرافات و اباطیلی است که اهل کتاب در بین مسلمانان منتشر کرده­اند (ابوشهبه، 1408: 216-218).

از اسماعیل بن جعفر جعفی از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که حضرت نوح از هر جفت از ازواج هشت­گانه که در آیه ﴿ثَمانِیةَ أَزواجٍ...﴾ (انعام/143) آمده است در کشتى حمل کرد (عیاشی، 1421: 2/308). این روایت مخالف روایات اسرائیلی است. روایت زنا مخالف آیه ﴿وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخرى﴾‏ (فاطر/18) است و جعلی بودن این روایات آشکار است.

 

ج) دلایل عقلی و علمی

بحث زمین‌شناسی

ریزش باران در اوایل دوره حاضر از ادوار حیات بشر که همان دوره وقوع طوفان باشد ریزشى غیرعادی بوده زیرا ریزش باران به­طور عادى، طوفانى پدید نمى‏آورد که همه کره زمین را غرق کند و قطعاً ریزش باران در آن دوره ناشى از تغییرات جوى مهمى بوده که آن تغییرات نیز به‌طور قطع، خارق‌العاده بوده است... می‌توان این ریزش غیرعادی را با آیه ﴿فَفَتَحنا أَبوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنهَمِرٍ...﴾ (قمر/11-12) تطبیق دهیم (طباطبایی، 1374: ‏10/400).

 

وجود صدف و حیوانات دریایی در قله کوه­ها

صادقی تهرانی وجود صدف­ها و حیوانات دریایی را در قله کوه­ها دلیل عالم‌گیر بودن طوفان می­داند. از نظر ایشان وقتی آب کل قله­ها را بپوشاند دلیلی است بر اینکه طوفان کل کره زمین را فرا گرفته است (صادقى تهرانى، 1365: ‏14/318).

 

دیدگاه دوم: محلی بودن طوفان

دلایل دیدگاه دوم در قالب دلایل قرآنی، روایی و علمی و عقلی به شرح ذیل ارائه می­شود:

 

الف) دلایل قرآنی

استعمال لفظ قوم

استعمال لفظ قوم در آیات قرآن در مورد قوم نوح بیانگر آن است که دعوت عام نبوده و تنها به قوم ایشان اختصاص داشته است. چهار بار تکرار ﴿لَقَد أَرسَلنا نُوحاً إِلى‏ قَومِه‏﴾ دلیل بر این است که نوح به‌سوی قومش ارسال شده نه برای عالم. اصولاً دعوت انبیاء از منطقۀ قومی خویش شروع می­شود و چون مورد پذیرش واقع شود و همگان در برابر قانون خدا تسلیم شوند، آنگاه نوبت به اقوام همسایه می­رسد که دعوت شوند و ایمان بیاورند. نوح، هود، صالح، لوط و همۀ پیامبرانی که دعوتشان مورد پذیرش عمومی قرار نگرفت و درنتیجه اقوام آنان با عذاب الهی نابود شدند، نوبت به اقوام همسایه نرسیده تا چه رسد به عموم عالم و جهان بشریت در همۀ قاره­ها و مناطق مسکونی (بهبودی، 1376: 300).

9 آیه به‌صورت «یا قَومِ» خطاب آن قوم نوح بوده است: مانند آیه 29 هود. مجموعه­ای از آیات وجود دارد که بیان می­کند قومش مخاطبان رسالت هستند؛ ﴿قَالَ رَبّ‏ إِنَّ قَومِى کَذَّبُون﴾ (شعراء/117).‏ همۀ الفاظ تأکید می­کند که قضیه بین او و بین قومش بود. تکرار لفظ «قَومَ نُوح» 11 مرتبه در قرآن در صف اقوام دیگر مثل عاد و ثمود و لوط ﴿وَ یاقَومِ لَا یجرِمَنَّکُم شِقَاقىِ أَن یصِیبَکُم مِّثلُ مَا أَصَابَ قَومَ نُوحٍ أَو قَومَ هُودٍ﴾ (هود/89)؛

پس قوم نوح مانند دیگر اقوام در مناطق جغرافیایی محدود زندگی می­کرده و در تکذیب رسل و طغیان با دیگر اقوام متشابه بودند (قسم الدراسات، 2009: 75-74).

 

جانشینی عاد در سرزمین قوم نوح

﴿وَ اذکُرُوا إِذ جَعَلَکُم خُلَفَاءَ مِن بَعدِ قَومِ نُوحٍ﴾ (اعراف/69) این آیه می­رساند که عاد بعد از انقراض قوم نوح، در جای آنان مستقر شدند و عاد در یک منطقۀ زمین زندگی کردند (بهبودی، 1376: 298؛ قرشى، 1371: ‏7/124) به این معنا است که قوم نوح در کل کره زمین ساکن نبودند بلکه در منطقه محدودی بودند.

 

ب) دلیل روایی

روایتی که بیان می­کند منظور از ذریه‌ای که باقی ماندند، ماندگاران بر پیامبری هستند.

- در روایت ابی‌جارود از امام باقر علیه‌السلام ذیل آیۀ ﴿وَ جَعَلنا ذُرِّیتَهُ هُمُ الباقِینَ﴾ نقل شده است که فرمود: یعنی ماندگاران بر حق و پیامبری و کتاب و ایمان از نسل اول. وگرنه هرکه از فرزندان آدم در زمین است از نسل نوح نیست و سپس به آیه ﴿ذُرِّیَّةَ مَن حَمَلنا مَعَ نُوحٍ...﴾ (اسراء/3) استدلال فرمود (قمی، 1388: 2/223).

ج) دلایل عقلی و علمی

سرزمین نوح، تنها منطقه مسکونی روی زمین

 ظواهر آیات با کمک قرائن و تقلیدهایى که از یهود و نصاراى قدیم به ارث مانده دلالت دارد بر اینکه در دوران نوح روى کره زمین غیر از نقطه‏اى که قوم نوح بودند، هیچ نقطه دیگرى مسکونى نبوده و جمعیت بشر منحصر بودند در همان قوم نوح که آنها هم در حادثه طوفان هلاک شدند و بعد از آن حادثه به‌جز ذریه آن جناب کسى نماند و این احتمال اقتضاء دارد که طوفان تنها در قطعه زمینى واقع شده باشد (رشیدرضا، 1999: 12/106-107).

 

بحث زمین‌شناسی

آثار کشف‌شده و معلومات ژئولوژی روشن می­کند که علی­الارحج طوفان در منطقه دجله فرات از عراق قدیم رخ داده است (عبدالرزاق، 2011: 53). مقدار آب­هاى دریاها و ابرهاى آسمان به حدى نیست که بتواند کوه‏ها را بپوشاند چون اول باید دریاها پر شوند، باید گفت: خدا از کرات دیگر آب فرستاده است، این هم بسیار بعید است وانگهى منظور غرق شدن آن قوم بود دیگر حاجت نبود که کوه‏ها در زیر آب بمانند مگر آنکه بگوییم در زمان نوح علیه‌السلام خشکى روى زمین فقط به مساحتى مثلاً مانند استان «گیلان» بود و قاره‏ها پیدا نشده بودند و همان مقدار نیز غرق شده و همه از بین رفته‏اند (قرشى، 1377: ‏9/157).

 

نبود وسایل برای راحتی در سفر به نقاط دوردست

این نکته نیز قابل توجه است که طوفان نوح به‌عنوان مجازات آن قوم سرکش بود و ما هیچ دلیلى در دست نداریم که دعوت نوح به سراسر زمین رسیده باشد، اصولاً با وسایل آن زمان رسیدن دعوت یک پیامبر (در عصر خودش) به همه نقاط، بسیار بعید به نظر مى‏رسد (مکارم شیرازی و دیگران، 1374: ‏9/104).

 

تعداد زیاد حیوانات

بنا بر آنکه طوفان عالم‌گیر باشد باید گفت نوح علیه‌السلام از همه حیواناتی که در آب زندگى نتوانند کرد یک جفت به کشتى سوار کرده تا نسل آنها از بین نرود، در این صورت آن‌همه حیوانات را از کجا جمع کرد؟! چطور غذا درکشتى براى آنها تهیه شد؟! (قرشى، 1371: ‏7/125؛ سحابی، 1349: 40). آلوسی از برخی افراد نقل قول می­کند که طوفان را فراگیر نمی‌دانند و می‌گویند که نوح دستور یافت آنچه بدان‌ها محتاج بود و بعد نجات نیاز داشت به کشتی ببرد نه حیواناتی مانند موش و حشرات (آلوسى، 1415: ‏6/254).

 

عدم امکان پراکندگی ابناء آدم بر روی کره زمین در فاصله کوتاه بین آدم و نوح

در روایات آمده است که نوح در سالی متولد شد که آدم در آن سال وفات یافت (طبرسی، 1360: ‏4/669). از دیگر سو، طبق حدیث مروى از امام باقر علیه‌السلام، عمر آدم 930 سال بوده است (مجلسی، 1363: ‏10/75). هم­چنین بین آدم و نوح ده پشت واسطه ذکر شده است که جملگی پیامبر بودند (همان: ‏11/44): «نُوحِ بنِ لَمَکَ بنِ أحنوح وَ هُوَ إِدرِیسُ بنُ مهلائیل بنُ زِیَادٍ بنُ قینان بنِ أَنُوشَ بنِ شَیثٍ وَ هُوَ هِبَةُ اللَّهِ بنُ آدَمَ علیه‌السلام» (همان: ‏15/108). طوری این فاصله کم بود که آدم بشارت ظهور نوح را به هبه اللَه داده ­بود و گفت هرکدام از شما او را درک کردید ایمان بیاورید و پیروى کنید و تصدیق نمایید چون او موجب نجات از غرق مى‏شود (همان: ‏11/44)‏. بر این اساس، گفته شده است که مدت بین هبوط آدم تا شروع طوفان 2080 سال بوده است (شهرستانی، 1917: ‏8/236). همچنین، بر وفق سنت عبرانی، فاصله بین خلقت آدم تا طوفان 1656 سال، بر وفق سنت یونانی 2262 سال و بر وفق سامری 1307 سال بوده است. طبیعی است که در هیچ‌کدام از فاصله­های مذکور امکان تکثیر بنی‌آدم و پراکندگی آنها در سطح کره زمین وجود ندارد. موقع وفات آدم، اولاد و احفاد او را چهل هزار ذکر کرده­اند (طیب، 1378: ‏5/348).

 

4. دیدگاه برگزیده

دیدگاه برگزیده، محلی بودن طوفان نوح است. این آیه ﴿قَالَ رَبّ‏ إِنىّ‏ دَعَوتُ قَومِى لَیلًا وَ نَهَارًا﴾ (نوح/5) دلالت بر حضور دائمی حضرت نوح بین قوم خود دارد همان‌طور که علامه می­گوید دعوت شب و روز کنایه از دائمی بودن دعوت است (طباطبایی، 1374: ‏20/44). دعوت دائمی نشان از سکونت ایشان در یک منطقه محدود بوده است. ارسال نماینده از طرف ایشان به همه نقاط زمین نیز منتفی است، زیرا خداوند می­فرماید: ﴿وَ مَاءَامَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ﴾ (هود/40). اگر فرمود: «إِلَّا قَلِیلٌ» و نفرمود: «إِلَّا قَلِیلٌ منهم»، براى این بود که بفهماند ایمان‌آورندگان، فی‌نفسه اندک بودند نه در مقایسه با قوم، چون در مقایسه با همه قوم بسیار اندک بودند، به حدى که نمى‏شد گفت این چند نفر اندک از آن قوم‌اند (طباطبایی، 1374: ‏10/341). بنا بر آنچه پیش‌تر گفته شد باید گفت که غیر از قوم نوح، انسانی دیگر در روی زمین نبوده است. درنتیجه طوفان شامل تمام انسان­ها شد که آنها منحصر در قوم نوح بودند و تنها منطقه زندگی این قوم به زیر آب رفته است. یا افراد دیگری در مناطقی غیر از محل سکونت قوم نوح بودند که از اقوام پیامبران تبلیغی بودند مانند حضرت لوط که هم‌زمان با ابراهیم علیه‌السلام در قرآن کریم ذکر شده است. باوجوداینکه حضرت ابراهیم از پیامبران اولوالعزم بود براساس آیه ﴿وَ قَومُ إِبراهیمَ وَ قَومُ لُوطٍ﴾ (حج/43) قوم لوط غیر از قوم ابراهیم نامبرده شده است و عذاب الهی تنها شامل قوم لوط علیه‌السلام شد. پس می‌توان گفت عذاب الهی تنها شامل قوم نوح علیه‌السلام شده است نه اقوام پیامبران تبلیغی دیگر.

رشیدرضا پس از بیان اینکه در قرآن نص قاطعى بر عالم‌گیر بودن طوفان نیامده است، اظهار می‌دارد اگر عمومیتى در برخى آیات به نظر مى‏رسد، منظور تمام سرزمین‌هایی است که قوم ستمکار نوح در آن بوده‏اند و هیچ دلیلى نیست که قوم نوح سراسر زمین را پر کرده باشند (رشیدرضا، 1999: 12/106-109). کما اینکه ویلیام ویلکوکس و لئونارد وولى در تحقیقات باستان‌شناسی خود نیز به این نتیجه رسیده‏اند که طوفان نوح عالم‌گیر نبوده، بلکه سیل عظیمى در وادى دجله و فرات طغیان‏ کرده و تمامى منطقه‏ میان کوه­ها و صحراها را غرق کرده است. این منطقه نسبت به ساکنین آن به‌مثابه همه دنیا بوده است. از نظر برخى باستان‌شناسان مساحت طوفان‏ در حدود 400 مایل طول (650 کیلومتر) و 100 مایل عرض (150 کیلومتر) و این کافى است که تمامى منطقه را در خود بپوشاند و اینکه بعضى وجود صدف­ها و حیوانات دریایى را در قلل کوه­ها دلیل بر جهانى بودن طوفان گرفته‏اند، صحیح نیست، زیرا معلوم نیست، که آنها در اثر طوفان پدید آمده باشند؛ بلکه به‌احتمال‌قوی در اثر پیدایش کوه­ها در آب­ها بوده است (بی­آزارشیرازی، 1380: 40 -41).

 

بحث و نتیجه‌گیری

نتیجه آنکه طوفان آن‌چنان‌که در تورات آمده است کل کره زمین را فرا نگرفته، بلکه براساس دلایل قرآنی، روایی، عقلی و تاریخی، آن حادثه­ای محلی و شامل صرفاً منطقۀ­ محل زندگی قوم نوح بوده است. دیدگاه برخی مفسران نیز متأثر از خرافات اسرائیلی بوده باعث تشویه چهره نورانی قرآن شده است (معرفت، 1385: 454). داستان تورات کنونی با اسطوره­های بابلی ممزوج شده است و به همین دلیل تفاوت­های بنیادینی بین قرآن و تورات در نقل ماجرای طوفان نوح علیه‌السلام وجود دارد. ناسازگاری­های درونی، اخلاقی، عقلی، ناسازگاری با مبانی الهیاتی و بحث منبع داستان طوفان، نقدهای به نقل داستان در تورات است.

قرآن کریم.
کتاب مقدس: عهد عتیق و عهد جدید (1380ش). ترجمه فاضل خان همدانی ویلیام گلن و هنری مرتن، تهران: اساطیر.
آلوسى، سید محمود (1415ق). روح­المعانى فى تفسیر القرآن العظیم. بیروت: دارالکتب العلمیة‏.
ابن­عطیه، عبدالحق (1422ق). المحررالوجیز فى تفسیر الکتاب العزیز. بیروت: دارالکتب العلمیة.‏
ابن­کثیر دمشقی (2001م). البدایة و النهایة. بیروت: المکتبة العصریة.
ابوشهبه، محمد (1408ق). اسرائیلیات و الموضوعات فی کتب التفسیر. قاهره: مکتبة السنة.
اندلسى، ابوحیان (‏1420ق). البحر­المحیط فى التفسیر. بیروت: ‏دار­الفکر.
بخاری، محمد (بی‌تا). صحیح بخاری. ریاض: مرکز الدراسات و الاعلام.
برلیتز، چارلز (1371ش). کشتی گمشده‌ نوح. ترجمه احمد اسلاملو. تهران: انتشارات کوشش.
بهبودی، محمدباقر (1376ش). «بازنگری تاریخ انبیاء در قرآن». مجله پژوهش‌های قرآنی. شماره 11 و 12.
ﺑﯽآﺯﺍﺭ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ، ﻋﺒﺪﺍﻟﮑﺮﯾﻢ (1389ش). «کشف کشتی نوح در جودی». ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻋﻠﻮﻡ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺣﺪﯾﺚ. ﺷﻤﺎﺭﻩ 13. صص 19- 34. تهران.
ﺑﯽآﺯﺍﺭ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ، ﻋﺒﺪﺍﻟﮑﺮﯾﻢ (1380). باستان‏شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
بیومی مهران، محمد (1383ش). بررسی تاریخی قصص قرآن. مترجم مسعود انصاری. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
ثعلبی (1994م). قصص­الانبیاء. بیروت: دارالکتب العلمیة.
حبنکه المیدانی، عبدالرحمن (1990م). نوح علیه‌السلام و قومه فی القرآن المجید. دمشق: دارالقلم.
حسینی، سید حسن (1379ش). «توفان نوح در اساطیر بین‌النهرین و تورات». مجله هفت آسمان. شماره 6. صص 165-182.
خالدی، صلاح (2011م). القصص­القرآنی. عرض وقائع و تحلیل احداث. دمشق: دارالقلم.
رازی، ابوالفتوح (1356ش). تفسیر ابوالفتوح رازی. تهران: کتاب‌فروشی اسلامیه.
راوندی، قطب الدین (2005م). قصص ­الانبیاء. قم: محبین.
رشیدرضا، محمد (1999م). تفسیر المنار. بیروت: دارالکتب العلمیة.
زمخشرى، محمود (1407 ق). الکشاف عن حقائق غوامض ­التنزیل. ‏بیروت: ‏دار­الکتاب العربی.
سحابی، یدالله (1349ش). «طوفان نوح از نظر تورات و قرآن مجید». مجله درس‌هایی از مکتب اسلام. شماره 1. صص 34-40.
سید قطب (1386ش). فی ظلال القرآن. ترجمه دکتر مصطفی خرم‌دل. تهران: احسان.
سیوطی، جلال‌الدین؛ محلی، جلال‌الدین (2000م). تفسیر جلالین. تنسیق ابوفارس الدحداح. بیروت: مکتبة لبنان ناشرون.
سیوطی، جلال‌الدین (بی‌تا). الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور. بیروت: دار المعرفة.
شهرستانی، ابو­الفتح (۱۹۷۲م). الملل والنحل. لبنان: دارالمعرفة للطباعة و النشر.
صادقى تهرانى، محمد (‏1365 ش). الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن‏. قم: انتشارات فرهنگ اسلامى.
صدوق، محمد بن علی (1380). علل الشرایع. ترجمه: محمد ذهنی تهرانی. قم: مؤمنین.
طباطبایی، محمدحسین (2002م). تاریخ­الانبیاء. بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
طباطبایی، محمدحسین (1374ش). المیزان فی تفسیر القرآن. قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم.
طبرسی، فضل (1360ش). ترجمه مجمع­البیان فی تفسیر­القرآن. تهران‏: انتشارات فراهانى.
طبری، محمد (1406ق). جامع­البیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دارالمعرفة.
طیب، عبدالحسین (1378 ش). اطیب­البیان فی تفسیرالقرآن. تهران: انتشارات اسلام.‏
عبدالرزاق الراوی، عبدالوهاب (2011م). طوفان نوح بین الاساطیر و الآثار و القرآن. دمشق: دارسعدالدین.
عقیل، حسین (2011م). نوح من وحی القرآن. دمشق: دار ابن کثیر.
عیاشی، محمد (1421ق). التفسیر للعیاشی. قم: مؤسسة البعثة.
فخرالدین رازى، محمد (1420 ق). مفاتیح­الغیب. ‏بیروت: دار­احیاء التراث العربى‏.
فقیه، احمد (2007م). سفینة نوح لا تزال تتحد الزمن. بیروت: دار الهادی.
قاسمی، حمید (1383ش). اسرائیلیات و تأثیر آنها بر داستان­های انبیاء در تفاسیر قرآن. تهران: سروش.
قسم الدراسات و البحوث فی جمعیة التجدد الثقافیة الاجتماعیة (2009م). طوفان نوح بین الحقیقه و الاوهام. سوریه: دار کیوان.
قرشى، على اکبر (1371ش). قاموس قرآن. تهران: دار­الکتب الإسلامیة.
قرشى، على اکبر (‏1377ش). تفسیر احسن الحدیث. تهران: ‏بنیاد بعثت.
قرطبی، محمد (1423ق). جامع لاحکام­القرآن. تهران: دارالحدیث.
قمی، علی (1388ش). تفسیر قمی. قم: بنی ­الزهراء.
کریمی، حمید (1389ش). «بررسی مسأله جهانی بودن رسالت موسی و عیسی علیه‌السلام از نگاه قرآن و عهدین». مجله اندیشه نوین دینی. شماره 22. صص 115– 136.
کلینی، محمد بن یعقوب (1369). اصول و فروع کافی. تهران: کتاب‌فروشی علمیه اسلامیه.

گنابادی، محمد (1344ش). بیان السعادة فی مقامات العبادة. تهران: انتشارات حقیقت.

مجلسی، محمدباقر (1380ش). تاریخ پیامبران. قم: انتشارات سرور.
مجلسی، محمدباقر (1363). بحارالانوار. تهران: کتابخانه مسجد ولی‌عصر.
مصباح یزدی، محمدتقی (1392). معارف قرآن. قم: مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی.
معرفت، محمدهادی (1385ش). نقد شبهات پیرامون قرآن کریم. قم: تمهید.
مغنیه، محمد جواد ‏(1424 ق). تفسیر الکاشف. تهران: دار­الکتب الاسلامیة.
مکارم شیرازى، ناصر و دیگران (‏1374 ش). تفسیر نمونه. تهران: دار­الکتب الاسلامیة.
منیع القیسی، عودة الله (2002م). الاعجاز اللغوی فی قصص نوح علیه‌السلام فی­القرآن الکریم. عمان: دارعمار.
نجفى خمینى، محمد جواد (‏1398 ق). تفسیر آسان. تهران: انتشارات اسلامیه.