با همکاری مشترک دانشگاه پیام نور و انجمن علمی قرآن و عهدین ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه خوارزمی

2 دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده علوم و فنون قرائت قرآن تهران

3 دانشجوی دکتری تفسیر تطبیقی، مجتمع آموزشی علوم اسلامی کوثر

چکیده

ترجمه قرآن کریم همیشه دستخوش چالش‌ها و انتقادهای متعددی بوده و ترجمه ساختارها و ادوات نحوی از مهم‌ترین مصادیق این مقوله به شمار می‌رود. یکی از این مصادیق ترجمه «کاد»ی منفی است. بررسی میدانی معنای «کاد» منفی در بعضی ترجمه‌های فارسی قرآن، حکایت از ابهام به وجود آمده ناشی از رویکرد مترجم است که آیا حرف نفی، مختص فعل «کادَ» بوده، یا فعل پس از «کادَ» (خبر کاد) را نیز منفی می‌کند؛ و یا اصولاً «کادَ» به شکل منفی، چه مفهومی را القاء می‌کند. نقد و ارزیابی آسیب‌شناسی بعضی ترجمه‌های موجود در این زمینه و بررسی توصیفی- تحلیلی آرای بعضی مفسران و نحوییون، مشخص می‌دارد آیاتی که دارای «کاد»ی منفی است به دو دسته آیات تمثیلی و غیر تمثیلی تقسیم می‌شوند. در آیات تمثیلی نفی «کاد» در راستای نفی مقاربه برای مبالغه عدم رخداد فعل؛ و در آیات غیرتمثیلی حرف نفی وارد بر «کاد» مختص فعل پس از «کاد»(خبر کاد) می‌باشد که موجب اثبات رخداد فعل پس از نوعی رنج، سختی و اکراه خواهد بود.

کلیدواژه‌ها

قرآن کریم کتاب هدایت و سعادت بشر است که باید پیامش به همه جهانیان برسد. ظرافت‌های زبانی خاص موجود در این کتاب، موجب گردید که انسان را دعوت به تدبر و تعقل نماید: ﴿إِنَّا أَنزَلناهُ قُرآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُم تَعقِلُونَ﴾ (یوسف/2)؛ ازاین‌رو ترجمه قرآن به زبان‌های مختلف ازجمله زبان فارسی، امری لازم و ضروری به شمار می‌رود. ترجمه افعال مقاربه، یکی از مواردی است که در میان ترجمه‌های فارسی، دارای اشکالات شده که فهم صحیح آن را با توجه به مراد خداوند دچار اختلال کرده است. این مقاله درصدد است بررسی فعل «کادَ» به شکل منفی که از این افعال است را مورد مداقه و تحقیق قرار دهد تا با توجه به نظرات مختلفی که وجود دارد، مشخص گردد، درصورتی‌که ادات نفی بر «کاد» وارد شوند، آیا فعل «کاد» منفی می‌شود یا فعل پس‌ازآن را باید منفی تلقی کرد و معنای هر یک از آنها به چه صورت خواهد بود. از این ‌رو، سؤالات این تحقیق عبارت‌اند از:«کاد» به شکل منفی، چه مفهومی را القاء می‌کرده و آیا فعل «کادَ» را منفی می‌کند یا فعل بعدازآن (خبر) را. اگر ادات نفی وارد بر «کاد» مختص فعل بعد (خبر کاد) باشد چه مفهومی را القاء می‌کند. به‌منظور پاسخ به این سؤالات ابتدا معنای «کادَ» و «کادَ»به شکل منفی را از دیدگاه نحوی و تفسیری بیان، سپس به‌عنوان نمونه ترجمه شش آیه از قرآن کریم که این فعل در آنها بکار رفته، در سه ترجمه تحت‌اللفظی، بروجردی، شعرانی، معزی و چهار ترجمه تفسیری، الهی قمشه‌ای، صفار زاده، صفوی، مجتبوی و سه ترجمه وفادار، آیتی، خرمشاهی و فولادوند مورد تحلیل قرار گرفته و با بررسی آراء مفسرانی چون علامه طباطبایی، طبرسی، زمخشری، ابن عاشور، آلوسی، شیخ طوسی و مغنیه، ترجمه پیشنهادی نیز عنوان می‌شود.

 

پیشینه تحقیق

طبق بررسی‌های به‌عمل‌آمده تاکنون چهار مقاله درباره فعل کاد/ یکاد به چاپ رسیده است. در مقاله: تحلیل کاربردهای فعل «کاد» در قرآن کریم با نگاهی به آرای مفسران (مطالعه موردپژوهانه عبارت «أَکادُ أُخفیها») نوشته علی سلیمی، شهریار همتی، محمد نبی احمدی، در آن تنها به کاربرد کاد در عبارت «أَکادُ أُخفیها» پرداخته شده است. در مقاله «درنگى در ترجمه فعل‌های «کاد/ یکاد»، «لایکاد» و «لم یکد» در ترجمه‏‌هاى قرآن» نوشته جواد آسه که تنها به بررسی ترجمه این عبارات (نه علت آن) پرداخته شده است. در مقاله «بررسی تطبیقی فعل مقاربه «کاد/یکاد» براساس دیدگاه زبان‌شناسی» نوشته محمدرضا شیرخانی و ناصر چعباوی که در آن به بررسی این فعل پرداخته شده نه بررسی ترجمه آنها. در مقاله «معنای فعل کاد در قرآن» نوشته دکتر سید بابک فرزانه نیز، به تبیین فعل کاد می‌پردازد و تفاوت دقیق کاد منفی با سایر وجوه آن پرداخته نشده است. بنا بر آنچه بیان شد تحقیقی که به‌طور خاص و با رویکرد این مقاله با معنی خاص کاد منفی، پرداخته شده باشد، در حال حاضر موجود نیست، از همین رو، این تحقیق درصدد بیان آن خواهد بود.

 

مبانی نظری تحقیق

کادَ فعل ناقص از افعال مقاربه (کادَ، کَرَبَ، أوشَکَ) است که بر قرب (نزدیکی) واقع شدن خبر دلالت و بر مبتدا و خبر وارد می‌شود، مبتدا را اسم خود مرفوع، خبر را منصوب می‌کند. این خبر، فعل مضارع و اغلب بدون «أن» ناصبه است و گاهی با «أن» ناصبه می‌آید. (بدیع یعقوب، 1988: 538)؛ مانند این حدیث از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم که می‌فرماید: ﴿کَادَ الفَقرُ أَن یَکُونَ کُفراً وَ کَادَ الحَسَدُ أَن یَغلِبَ القَدَرَ﴾. کادَ/ یَکادُ به معنای قَرُبَ یَقرُبُ است. «کادَ» برای معنی قُرب رخداد یک فعلی که نزدیک به رخداد شد، اما رخ نداده (قُرب همراه عدم رخداد)، استفاده می‌شود. خبر «کادَ» فعل مضارع و غالباً بدون «أن» ناصبه می‌باشد؛ زیرا نزدیک است رخ دهد و نیاز به تراخی (فاصله زمانی) ندارد؛ مانند آیه ﴿یَکادُ سَنا بَرقِهِ یَذهَبُ بِالأَبصارِ﴾ (نور/43) (سامرایی، 1428: 1/250). خبر کاد در قرآن بدون «أن» ناصبه به همراه «کادَ» آمده است. فعل «کادَ» به شکل مثبت و منفی به کار می‌رود. درخصوص معنای «کادَ»ی منفی در نحو، چندین دیدگاه وجود دارد که مهم‌ترین اینها به شرح ذیل است:

 

دیدگاه نخست

«کادَ»ی منفی به معنای نفی رخداد فعل است؛ یعنی اگر ادات نفی بر سر فعل «کادَ» وارد شوند فقط مقاربه را نفی و از نفی مقاربه، نفی مضمون حاصل می‌گردد (مدنی، 1384: ‏6/224؛ سامرایی، 1428: 1/252). درواقع کاد را به‌ معنای قرب دانسته و این قرب، است که نفی می‌شود، یعنی نفی مختص فعل «کاد» است و «ما کاد یفعل» یعنی نزدیک نبود انجام دهد، پس انجام نداد؛ به‌عنوان‌مثال «مَا کَادَ یَذهَب» طبق این دیدگاه یعنی نرفت.

دیدگاه دوم

«کاد»ی منفی دو رویکرد دارد:

1. کاد به شکل منفی برای مبالغه در نفی قرب است، مثلاً آیه ﴿یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسِیغُهُ﴾ (ابراهیم/17) یعنی به‌هیچ‌عنوان نزدیک نیست که آب چرکین را راحت ببلعند پس چگونه می‌باشد این بلعیدن؟ (زمخشری، 1407: ‏2/546).

2. شکل منفی «کاد» برای قرب به همراه فرا نرسیدنِ زمانِ رُخداد است؛ مانند آیه: ﴿فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفعَلُونَ﴾ (بقره/71) یعنی پی بردن به کنه ذبح گاو برای بنی اسرائیل سنگین بود و بیشتر توضیح می‌خواستند درنتیجه کُند رفتار کرده و انجام ذبح به تأخیر افتاد (زمخشری، 1407: ‏1/152).

 

دیدگاه سوم

«کادَ»ی منفی به این معناست که فعل بعد از رنج و سختی بسیار، رخ می‌دهد؛ یعنی رخ دادن را امری سخت دانسته و در عین‌ حال آن را اثبات می‌کند (سامرایی، 1428: 1/250).

حال این سؤال مطرح است آیا ادات نفی که بر سر «کادَ» وارد می‌شوند، «کَادَ» (قرب وقوع) را منفی می‌کنند، یا فعل پس‌ازآن را؟ طبق نظریه سامرایی ادات نفی، در اصل فعل دوم (خبر کاد) را منفی می‌کند و «کاد» خود مثبت است (سامرایی، 1428: 1/260). همان‌طور که ابن‌یعیش مطرح کرده است. ابن‌یعیش معتقد است «کاد» برای افادۀ معنای قرب در خبر وارد جمله می‌شود، همان‌طور که «کان» برای افادۀ زمان برای خبر است. زمانی که ادات نفی بر سر «کاد» وارد می‌شود، جز این نیست که این نفی برای خبر است که درواقع موجب اثبات خبر می‌شود به‌عنوان‌مثال آنجا که خداوند می‌فرماید: ﴿إِذا أَخرَجَ یَدَهُ لَم یَکَد یَراها﴾ (نور/40) فعل، بعد از «کادَ» رخ می‌دهد، نزدیک بود دستش را نبیند، یعنی آن را می‌بیند. ابن‌یعیش معتقد است وقتی کاد مثبت است فعل بعد آن (خبر) رخ نمی‌دهد و اگر کاد به همراه حرف نفی بیاید فعل بعد از آن یعنی خبر اتفاق می‌افتد. همین‌طور در آیه ﴿فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفعَلُونَ﴾ (بقره/71)؛ قطعاً و بدون شک ذبح را انجام دادند (سامرایی، 1428: 1/254). در مورد دیدگاه اول به نظر می‌رسد که جزئی‌نگر و استقرائی است؛ زیرا در قرآن موارد مورد استفاده «کاد»ی منفی، به دو دسته قابل‌تقسیم‌اند:

  1. موارد موقعیت تمثیل؛ مانند ﴿أَو کَظُلُماتٍ فِی بَحرٍ لُجِّیٍّ یَغشاهُ مَوجٌ مِن فَوقِهِ مَوجٌ مِن فَوقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ إِذا أَخرَجَ یَدَهُ لَم یَکَد یَراها وَ مَن لَم یَجعَلِ اللَهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِن نُورٍ﴾ (نور/40)
  2. موارد مصداق حدوث واقعی در عالم خارج؛ مانند ﴿قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الأَرضَ وَ لا تَسقِی الحَرثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِیَةَ فِیها قالُوا الآنَ جِئتَ بِالحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفعَلُونَ﴾ (بقرة/71)

در مواردی که «کادَ»ی منفی برای تمثیل باشد، طبق نظر زمخشری رویکرد مبالغه در آن وجود دارد. این نظر قابل‌پذیرش‌تر است؛ زیرا «کاد»ی منفی برای مبالغه در نفی قرب در نظر گرفته شده است. در مواردی هم که «کاد»ی منفی برای غیر تمثیل (رخداد واقعی در عالم خارج) به‌ کار رفته، نظر سامرایی نسبت به سایر نظرات درخصوص دلالت معنایی معنای کاد منفی، صحیح‌تر و دقیق‌تر است. ابن‌یعیش نیز قائل است نفی، مختص فعل پس از «کاد» (خبر کاد) است که موجب اثبات خبر می‌شود؛ مانند آیه ﴿فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفعَلُونَ﴾ (بقره/71) حرف نفی «ما» مختص فعل «یَفعَلُونَ» است: «وَ کادُوا ما یَفعَلُونَ» به معنای نزدیک بود انجام ندهند، است اما بعد از رنج و سختی، علی‌رغم میل انجام دادند.

 

دیدگاه نقادانۀ سامرایی بر مفهوم سنتی متعارَف میان مفسرین و علمای نحو

نظریه «نفی مقاربه نفی مضمون خبر است» یعنی وقتی نزدیک بود که انجام ندهد، پس اصلاً انجام نداده است. سامرایی این دیدگاه را رد و نظر ابن‌یعیش را ارجح می‌داند و با توجه به آیه ﴿أَم أَنَا خَیرٌ مِن هذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ لا یَکادُ یُبِینُ﴾ (زخرف/52)، از رأی ابن‌یعیش تبعیت کرده و اظهار می‌دارد: اگر ما طبق نظریه «نفی مقاربه نفی مضمون خبر است» معتقد باشیم، آیه «لا یَکادُ یُبِینُ» این‌طور معنا می‌شود: حضرت موسی گنگ بوده و حتی نزدیک به صحبت کردن نیز نبوده است. درصورتی‌که شکی نیست موسی می‌توانست صحبت کند چون در غیر این‌صورت چطور با فرعون، همان‌طور که قرآن یادآوری کرده این‌همه محاجه داشته است؟ همچنین معنای «لا یَکادُونَ یَفقَهُونَ قَولاً» در آیه ﴿حَتَّى إِذا بَلَغَ بَینَ السَّدَّینِ وَجَدَ مِن دُونِهِما قَوماً لا یَکادُونَ یَفقَهُونَ قَولاً﴾ (کهف/93)؛ نیز ما طبق نظریه «نفی مقاربه نفی مضمون خبر است» چنین می‌شود: قومی که هیچ سخنی را نمی‌فهمیدند و حتی نزدیک به فهمیدن نیز نبودند. درصورتی‌که آیاتی به‌دنبال این آیه آمده که می‌فرماید: ﴿قالُوا یا ذَا القَرنَینِ إِنَّ یَأجُوجَ وَ مَأجُوجَ مُفسِدُونَ فِی الأَرضِ فَهَل نَجعَلُ لَکَ خَرجاً عَلى‏ أَن تَجعَلَ بَینَنا وَ بَینَهُم سَدًّا. قالَ ما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجعَل بَینَکُم وَ بَینَهُم رَدماً﴾ (کهف/94-95) نشان‌دهنده محاوره بین آنهاست.  

سامرایی بیان می‌کند این محاوره نشان می‌دهد که «لا یَکادُونَ یَفقَهُونَ قَولاً» به این معناست که آنها هرچند سخت ولیکن می‌فهمند. در غیراین‌صورت این محاوره یک کار بیهوده و بی‌حکمت بوده است. دلیل دیگر سامرایی طبق نظریه ابن‌یعیش آیه ﴿فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفعَلُونَ﴾ (بقره/71) است. حرف نفی «ما» بر سر فعل یفعلون می‌آید و آن را منفی می‌کند. ولی اثبات مضمون نشان می‌دهد ذبح را با تأخیر انجام دادند. سامرایی در ادامه بیان می‌کند که جمع دو نظر در دو آیه ﴿إِذا أَخرَجَ یَدَهُ لَم یَکَد یَراها﴾ (نور/40) و آیه ﴿یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسِیغُهُ﴾ (ابراهیم/17) امکان‌پذیر است (سامرایی، 1428: 1/268- 254).

 

بررسی کاد منفی در ترجمه آیات در مقام تمثیل

1. ﴿یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسِیغُهُ وَ یَأتِیهِ المَوتُ مِن کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ وَ مِن وَرائِهِ عَذابٌ غَلِیظٌ﴾ (ابراهیم/17)

در بیان تفسیر این آیه، برخی مفسرین به معنای «کادَ» منفی اشاره مستقیمی نداشته‌اند (طباطبایی، 1390: 12/36؛ مغنیه، 1425: 332). زمخشری معتقد است شکل منفی «کاد» برای مبالغه در نفی قرب است و آیه «یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسِیغُهُ» یعنیبه‌هیچ‌عنوان نزدیک نیست که راحت ببلعد پس چگونه می‌باشد این بلعیدن؟ (زمخشری، 1407: ‏2/546). مفسران دیگر نیز شکل منفی «کاد» را برای نفی قرب به خاطر شدت تنفر و ناراحتی از نوشیدن آن دانسته و این‌گونه ترجمه کردند که نزدیکِ بلعیدن نمی‌رسد، چه برسد به آسان و راحت بلعیدن (گوارا بودن) با این حال علی‌رغم میل، جرعه به جرعه، کم‌کم به‌اجبار می‌بلعد و عذابش طولانی می‌شود (طبرسی،1372: ‏6/474؛ آلوسی، 1415: ‏7/191؛ ابن‌عاشور، 1420: ‏12/240). در آیاتی که در راستای تمثیل به کار برده شده‌اند دیدگاه زمخشری، توجیه و تناسب معنایی دارد و در این آیه مبالغه در سخت بلعیدن است. همچنین در این آیه منافاتی در نظریه مفسران وجود نداشته و نتیجه آنکه بلعیدن به‌سختی انجام می‌شود و این با دیدگاه سامرایی نیز منافاتی ندارد. همان‌طور که آیه 71 سوره بقره، علی‌رغم میلشان گاو را کشتند. در این آیه نیز علی‌رغم میلشان باید بنوشند: «لا یَکادُ یُسِیغُهُ‏» می‌خواهد بگوید که این نوشیدن عذاب‌آور این‌طور نیست که بتوان به آن عادت کرد تا عذابش کمتر حس شود. آن‌گونه که در دنیا این نوشیدن (حتی امور بسیار دشوار) بر اثر تکرار و گذشت زمان، عادی و قابل تحمل می‌شود.

ترجمه پیشنهادی: به‌سختی آن را جرعه‌جرعه می‌آشامد و حتی نزدیکِ بلعیدن نیست (رهایی از این سختی ندارد، چه رسد به آسان و راحت بلعیدن آن!).


 

جدول 1. بررسی ترجمه‌های آیه ﴿یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسِیغُهُ...﴾ (ابراهیم/17)

 

مترجم

ترجمه

1

بروجردی

پیوسته آن آب‏هاى آلوده را بنوشد ولى رفع عطش نکنند.

2

شعرانی

جرعه‌جرعه می‌آشامد آن را و نزدیک نباشد که فرو بردش به‌آسانی.

3

معزی

جرعه‌جرعه نوشدش و نیارد فروبردش. (گوارا شودش)

4

قمشه‌ای

که آن آب پلید را جرعه‌جرعه مى‏آشامد و هیچ گواراى او نشود.

5

صفارزاده

شخص جهنمی، جرعه‌جرعه آن آب گندیده را می‌نوشد ولینمی‌تواندآنرایکبارهقورتبدهد.

6

صفوی

آن را جرعه‌جرعه می‌نوشد و می‌رود که نتواند آن را فروبرد.

7

مجتبوی

آن را جرعه‌جرعه می‌آشامد و او را فروبردن آن آسان و گوارا نیست.

8

آیتی

جرعه‏جرعه آن را مى‏نوشد و هیچ گواراى او نیست.

9

خرمشاهی

آن را جرعه‌جرعه بنوشد و نتواند فرو برد.

10

فولادوند

آن را جرعه‌جرعه مى‏نوشد و نمى‏تواند آن را فرو برد.

 

 

با توجه به دیدگاه زمخشری در مورد «کاد»ی منفی در آیات تمثیلی که دیدگاهی صحیح به نظر می‌رسد، اکثریت مترجمان ترجمه درستی ارائه نداده‌اند.

 

 

 

 

نمودار 1. نتیجه ترجمه آیه ﴿یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسِیغُهُ (ابراهیم/17)

 

 

 


2. ﴿أَو کَظُلُماتٍ فِی بَحرٍ لُجِّیٍّ یَغشاهُ مَوجٌ مِن فَوقِهِ مَوجٌ مِن فَوقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ إِذا أَخرَجَ یَدَهُ لَم یَکَد یَراها وَ مَن لَم یَجعَلِ اللَهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِن نُورٍ﴾ (نور/40)

برخی مفسران، فعل «کادَ» به شکل منفی را، برای نفی مقاربه دانسته تا مبالغه در ندیدن را به‌دلیل شدت ظلمت نشان دهند (آلوسی، 1415: ‏9/375؛ زمخشری، 1407: ‏3/244) و این‌گونه ترجمه کرده‌اند که نزدیک نبود دیدنِ دست، چه برسد به دیدن آن، با اینکه آن نزدیک‌ترین شی‌ء به او بود. شیخ طوسی نیز با نفی مقاربه، نفی مضمون کرده است (طوسی، 1409، ‏7/443). طبرسی نیز همراه بودن تاریکی زیاد را، قرینه‌ای بر عدم رؤیت می‌داند (طبرسی، 1372: ‏7/230). علامه طباطبایی و صاحب تفسیر المبین نیز اشاره مستقیمی به کادی منفی نکرده‌اند (طباطبایی، 1390، ‏15/133؛ مغنیه، 1425: 464) و اما ابن‌عاشور فعل پس از کاد (خبر کادَ) را منفی کرده و معتقد است این آیه همانند آیه 71 سوره بقره می‌باشد و درواقع مضمون آیه مثبت است (ابن‌عاشور، 1420: ‏18/205). با توجه به اینکه این آیه نیز در راستای تمثیل است اکثر مفسرین به‌غیراز ابن‌عاشور نزدیک به دیدگاه زمخشری که توجیه و تناسب معنایی به علت وجود مبالغه دارد، عمل کرده‌اند.

ترجمه پیشنهادی: هرزمان که دست خود را خارج کند حتی نزدیک به دیدنِ آن نیز نمی‌شود (چه برسد به دیدن آن).

 

 

جدول 2.  بررسی ترجمه‌های آیه ﴿إِذا أَخرَجَ یَدَهُ لَم یَکَد یَراها (نور/40)

 

مترجم

ترجمه

1

بروجردی

به حدی که چون دست‏هاى خود را برآورند دیده نشود.

2

شعرانی

چون بیرون آرد دستش را نزدیک نیست که ببیندش.

3

معزی

گاهى که برون آرد دستش را نیارد که بیندش.

4

قمشه‌ای

که چون دست بیرون آرد آن را نتواند دید.

5

صفار زاده

آن‌قدر تاریک که اگر شخص دست خود را از آب خارج کند نمی‌تواندآنراببیند.

6

صفوی

وقتی دست خود را بیرون می‌آورد، نزدیک است که آن را از شدت تاریکی نبیند.

7

مجتبوی

گاهی که دست خویش بیرون آرد نتواند که ببیندش.

8

آیتی

آن‌سان که اگر دست خود بیرون آرد آن را نتواند دید.

9

خرمشاهی

چون دستش را برآورد، چه‌بسا نبیندش.

10

فولادوند

هرگاه [غرقه‏] دستش را بیرون آورد، به‌زحمت آن را مى‏بیند.

 

 

با بررسی ترجمه‌های تعیین‌شده به نظر می‌رسد اکثریت مترجمان ترجمه دقیقی از «کاد»ی منفی، به علت تمثیلی بودن آیه مربوطه ارائه نداده‌اند.

 

 

 

نمودار 2. نتیجه ترجمه آیه ﴿إِذا أَخرَجَ یَدَهُ لَم یَکَد یَراها (نور/40)

 


بررسی کاد منفی در ترجمه آیات در مقام غیر تمثیل

1. ﴿قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الأَرضَ وَ لا تَسقِی الحَرثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِیَةَ فِیها قالُوا الآنَ جِئتَ بِالحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفعَلُونَ﴾ (بقره/71)

برخی از مفسران اشاره مستقیمی به معنای «کاد»ی منفی نداشته‌اند (مغنیه، 1425: 14). علامه طباطبایی هرچند اشاره مستقیمی به کادی منفی نکرده، اما مفهوم را استنباط و با این نگرش بیان می‌دارد که بنی‌اسرائیل به سخن موسی علیه‌السلام ایمان نداشتند و نمی‌خواستند باور کنند. به همین دلیل توضیح خواسته و در آخر گاو را کشتند. درواقع ایشان معتقد است «کاد» در صورت مثبت بودن، منفی و در صورت منفی بودن، افادۀ مثبت می‌کند (طباطبایی،1390: 1/202). ابن‌عاشور نیز معتقد است آیه: «ما کادُوا یَفعَلُونَ» درواقع کنایه است به بنی‌اسرائیل در رفتار بدشان در دریافت احکام (ابن‌عاشور، 1420: ۱/539). زمخشری نیز معتقد است پی بردن به کنه ذبح گاو برای بنی‌اسرائیل سنگین بوده و بیشتر توضیح می‌خواستند. در نتیجه کُند رفتار کرده و انجام ذبح به تأخیر افتاد. درواقع با رویکرد دومِ خود: قرب، به همراه فرا نرسیدن زمانِ رخداد را بیان داشته است (زمخشری، 1407: 1/152). آلوسی نیز بیان می‌دارد «ما کادُوا» نفی یفعلون نیست، چون در این صورت قول خداوند نقض می‌شود، زیرا خداوند فرموده: «فَذَبَحُوها» و حق این است که اثبات و نفی «کاد» همانند افعال دیگر باشد. درواقع «کاد»ی مثبت یعنی اثبات قرب و «کاد»ی منفی یعنی نفی قرب است (آلوسی، 1415: 1/292). اما برخی از مفسران حرف نفی را مختص فعل بعد از «کاد» دانسته و مضمون جمله را مثبت کرده‌اند (طبرسی 1372: 1/276؛ طوسی، 1409: ۱/۳۰۱). به نظر می‌رسد هرچند برخی مفسران اشاره مستقیم به معنای «کاد»ی منفی نکرده‌اند، ولی نتیجه کلی همانند نتیجه رویکرد سامرایی، عالم نحوی می‌باشد که سرانجام ذبح گاو انجام شد (سامرایی، 1428: 1/252).

ترجمه پیشنهادی: پس گاو را سر بریدند و نزدیک بود که این کار را انجام ندهند (بعد از رنج و سختی علی‌رغم میلشان گاو را ذبح کردند).


 

جدول 3. بررسی ترجمه‌های ﴿فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفعَلُونَ (بقره/71)

 

مترجم

ترجمه

1

بروجردی

گاوى به آن اوصاف کشتند لکن نزدیک بود در این کار هم نافرمانى کنند.

2

شعرانی

پس کشتند آن را و نبودند نزدیک که بکنند آن را.

3

معزی

پس سر بریدندش و نزدیک نبودند آن را کنندگان.

4

قمشه‌ای

و گاوى بدان اوصاف کشتند، لیکن نزدیک بود باز نافرمانى کنند.

5

صفار زاده

پس گاوی با آن مشخصات ذبح کردند درحالی‌که هر آن نزدیک بود که منصرف شوند.

6

صفوی

پس آن را سر بریدند و نزدیک بود این کار را نکنند.

7

مجتبوی

پس آن (گاو) را سر بریدند و نزدیک بود که چنین نکنند –  به‌سبب گرانی بهای آن.

8

آیتی

پس آن را کشتند، هرچند که نزدیک بود که از آن کار سرباز زنند.

9

خرمشاهی

سپس آن را کشتند و نزدیک بود که این کار را نکنند.

10

فولادوند

پس آن را سر بریدند و چیزى نمانده بود که نکنند.

 

 

با توجه به چارچوب نظریه‌ای که ارائه دادیم ترجمه‌های تحت‌اللفظی بیشتر متناقض بوده و ترجمه‌های تفسیری و وفادار هیچ‌کدام ترجمه کاملاً درستی ارائه نداده‌اند.

 

 

 

نمودار 3. نتیجه ترجمه آیه: ﴿ فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفعَلُونَ (نور/40)

 

 

2. ﴿أَینَما تَکُونُوا یُدرِککُمُ المَوتُ وَ لَو کُنتُم فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ وَ إِن تُصِبهُم حَسَنَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِن عِندِ اللهِ وَ إِن تُصِبهُم سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِن عِندِکَ قُل کُلٌّ مِن عِندِ اللهِ فَما لِهؤُلاءِ القَومِ لا یَکادُونَ یَفقَهُونَ حَدِیثاً﴾ (نساء/78)

برخی مفسران اشاره‌ای به معنای «کاد»ی منفی نداشته‌اند (طباطبایی،1390: ۵/۸؛ مغنیه، 1425: 114). برخی دیگر نیز معتقدند اگر نفی بر «کاد» وارد شود، فقط مقاربة را نفی می‌کند و از نفی مقاربة، نفی مضمون حاصل می‌گردد؛ یعنی ترجمه آیه چنین می‌شود آنان نزدیک نبود که بفهمند، چون به‌واسطه کفر به قرآن، از مفهوم آن دور شده‏اند و نمی‌فهمند که هر سختی و گرفتاری و راحتی همه از جانب خداست (مدنی، 1384: ‏6/224؛ طبرسی، 1372: ۳/121؛ طوسی، 1409: ۳/۲۶۴). آلوسی نیز به نظر می‌رسد با این رویکرد که «کادَ» در صورت مثبت بودن، منفی است و در صورت منفی بودن افاده اثبات می‌کند، نتیجه گرفته آنان می‌فهمند (آلوسی، 1415: ۳/86). زمخشری هم معتقد است اینها می‌دانند ولیکن ظاهرشان را طور دیگری نشان می‌دهند؛ لذا قرآن می‌فرماید چرا نمی‌خواهند بفهمند. درواقع می‌فهمند چون اگر نفهمند، حجت الهی معنایی ندارد (زمخشری، 1407: ‏1/538). اما نظر ابن‌عاشور مطابق با نظر سامرایی و ابن‌یعیش است که حرف «لا» مختص فعل «یَفقَهُونَ» و با مضمون مثبت است، همان‌طور که آیه 71 سوره بقره بود (ابن‌عاشور، 1420: ۴/۱۹۴). با این توضیحات، نظر اغلب مفسران مطابق آنچه ما در مفهوم این تئوری و در چارچوب نظری ارائه دادیم نیست.

ترجمه پیشنهادی: این قوم را چه شده است که (به ظاهر) نزدیک است سخنی را نفهمند.


 

جدول 3. بررسی ترجمه‌های آیه ﴿فَما لِهؤُلاءِ القَومِ لا یَکادُونَ یَفقَهُونَ حَدِیثاً (نساء/78)

 

مترجم

ترجمه

1

بروجردی

چرا این طایفه نادان از فهم هر سخن دورند.

2

شعرانی

پس چیست مر این گروه را که نزدیک نیست که بفهمند سخنی را.

3

معزی

پس چه شود این گروه را نزدیک نیستند دریابند سخنى را.

4

قمشه ای

چرا این قوم (جاهل) از فهم هر سخن دورند؟!

5

صفار زاده

پس اینکه جماعت را چه میشود که نمیتوانند حتّی یک کلمه از کلام حق را بفهمند.

6

صفوی

پس این مردم را چه شده که نزدیک است هیچ سخنی را در نیابند.

7

مجتبوی

پس این گروه را چیست که بر آن نیستند نمی خواهند- که سخنی را دریابند.

8

آیتی

چه بر سر این قوم آمده است که هیچ سخنى را نمى‏فهمند؟

9

خرمشاهی

این گروه را چه می‌شود که به نظر نمی‌رسد سخنی دریابند.

10

فولادوند

[آخر] این قوم را چه شده است که نمى‏خواهند سخنى را [درست‏] دریابند؟

 

 

با بررسی ترجمه‌ها می‌توان گفت ترجمه‌های تحت‌اللفظی متناقض هستند. نیمی از ترجمه‌های تفسیری نزدیک به درست، نیم دیگر آن متناقض، یک‌سوم ترجمه‌های وفادار درست است و بقیه متناقض می‌باشد.

 

 

 

نمودار 3. نتیجه ترجمه آیه ﴿فَما لِهؤُلاءِ القَومِ لا یَکادُونَ یَفقَهُونَ حَدِیثاً (نساء/78)

 

 

 

 

3. ﴿حَتَّى إِذا بَلَغَ بَینَ السَّدَّینِ وَجَدَ مِن دُونِهِما قَوماً لایَکادُونَ یَفقَهُونَ قَولاً﴾ (کهف/93)

برخی از مفسران به معنای «کادَ»ی منفی اشاره نداشته‌اند (طباطبایی، 1390: ‏13/363؛ آلوسی، 1415: ‏8/359). طبرسی فعل دوم را منفی کرده و نتیجه را مثبت می‌داند (طبرسی، 1372: ‏6/762). زمخشری نیز طبق رویکرد دوم خود یعنی قُرب به همراه فرا نرسیدنِ زمانِ رُخداد، فعل «کاد» را منفی کرده ولی نتیجه را مثبت دانسته و بیان می‌دارد نزدیک نیست که بفهمند، مگر با تلاش و سختی (یعنی امکان فهم وجود دارد) (زمخشری، 1407: ‏2/746).

عده‌ای فعل دوم را منفی کرده و نتیجه را نیز منفی دانسته‌اند (ابن‌عاشور، 1420: ‏15/131؛ طوسی، 1409: ‏7/89). بعضی دیگر مانند مغنیه به آیه بعد (کهف/94) اشاره داشته‌اند که اینها هیچ‌کدام زبان همدیگر را نمی‌فهمند ولیکن ذو القرنین به‌وسیله حرکت‌ها و اشاره‌ها و به کمک مترجم درخواست‌های آنها را می‌فهمد (مغنیه، 1425: 393). در توضیح دیدگاه این مفسران باید گفت ترجمه منفی «َیَفقَهُونَ» (بنا بر آنچه در چارچوب نظریه این بررسی بیان شده) منافاتی با مفهوم آیه ندارد چرا که «لا یَفقَهُونَ» به معنای همواره نمی‌فهمند، نمی‌باشد؛ بلکه نفهمیدنی عامدانه در آن زمان (صحبت با ذوالقرنین) می‌باشد.

ترجمه پیشنهادی: گویی که آنان هیچ سخنی را (درآن زمان که تضاد با منافعشان باشد) نمی‌فهمند (نمی‌خواهند که بفهمند).

 

 

 

جدول 4. بررسی ترجمه‌های آیه ﴿لا یَکادُونَ یَفقَهُونَ قَولاً (کهف/93)

 

مترجم

ترجمه

1

بروجردی

گفتار و سخن ایشان را نمی‌فهمیدند.

2

شعرانی

نزدیک نبودند که بفهمند سخنی را.

3

معزی

نیارند دریابند گفتارى را.

4

قمشه‌ای

سخنى فهم نمى‏کردند (و سخت وحشى و زبان‌نفهم بودند).

5

مجتبوی

هیچ سخنی را درنمی‌یافتند.

6

صفار زاده

هیچ سخنی را نمی‌فهمیدند.

7

صفوی

به‌آسانی مفهوم هیچ سخنی را درک نمی‌کردند.

8

آیتی

گویى هیچ سخنى را نمى‏فهمند.

9

خرمشاهی

زبان نمی‌فهمیدند.

10

فولادوند

نمى‏توانستند هیچ زبانى را بفهمند.

         

 

 

همه ترجمه‌های تحت‌اللفظی، تفسیری و ترجمه‌های وفادار بنا بر آنچه در چارچوب نظری ارائه دادیم، متناقض هستند.

 

 

 

نمودار 4. نتیجه ترجمه آیه: ﴿لا یَکادُونَ یَفقَهُونَ قَولاً (کهف/93)


 

 

4. ﴿أَم أَنَا خَیرٌ مِن هذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ لا یَکادُ یُبِینُ﴾ (زخرف/52)

برخی مفسران اشاره‌ای به معنای «کادَ»ی منفی نکرده، اما هر یک از آنها مفهومی ارائه دادند. علامه طباطبایی با توجه به آیات 28 و 36 سوره «طه» مضمون آیه را مثبت دانسته است (طباطبایی، 1390: ‏18/110). آلوسی نیز بیان می‌دارد معنای «وَ لا یَکادُ یُبِینُ» دلیل بر ناتوانی موسی در تکلم نیست؛ بلکه بهتان و دروغ نسبت به اوست (آلوسی، 1415: ‏13/89؛ زمخشری 1407: ‏4/258) و شیخ طوسی از قول زجاج گفته موسی لکنت زبان داشته است (طوسی: 1409: ‏9/207). طبرسی فعل کاد را منفی کرده و بیان می‌دارد موسی نزدیک نبود کلامش را به دلیل لکنتی که در زبانش وجود داشت، درست بیان کند (طبرسی، 1372: ‏9/78). صاحب تفسیر المبین فعل بعد از کاد را منفی کرده و بیان می‌دارد موسی نمی‌تواند آنچه را که می‌خواهد فصیح و آشکار بیان کند (مغنیه، 1425: 652). اما ابن‌عاشور طبق نظریه سامرایی و اکثریت نحویون، فعل بعد از «کاد» را همانند آیه 71 سوره بقره لفظاً منفی کرده و در معنا، جمله را مثبت می‌داند (ابن‌عاشور، 1420: ‏25/270).

ترجمه پیشنهادی: بلکه من از این کس که خوار و زبون است و نزدیک است که واضح سخن نگوید، بهترم.

 

 

 

جدول 5. بررسی ترجمه‌های آیه ﴿أَم أَنَا خَیرٌ مِن هذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ لا یَکادُ یُبِینُ (زخرف/52)

 

مترجم

ترجمه

1

بروجردی

آیا من به ریاست و سلطنت بهترم یا چنین مرد خوار و فقیر که هیچ منطق و بیان روشنى ندارد.

2

شعرانی

بلکه من بهترم از این کس که اوست خوار و نزدیک نیست که بیان تواند کرد.

3

معزی

بلکه من بهترم از آنکه او است زبون و نیارد که گویا گردد.

4

قمشه‌ای

بلکه من (به ریاست و سلطنت) بهترم تا چنین مرد فقیر خوارى که هیچ منطق و بیان روشنى ندارد؟

5

صفار زاده

آیا من از اینکه مرد که آدم مفلوکی است و لکنت زبان هم دارد برترنیستم!.

6

صفوی

آیا موسی بهتر است یا من؟ آیا من از این کسی که بی‌مقدار است و نزدیک است که نتواند مقصود خود را بیان کند، بهتر نیستم؟

7

مجتبوی

مگر نه من بهترم از این کس که خوار و زبون است و نمی‌تواند سخن را روشن بیان کند.

8

آیتی

آیا من بهترم یا این مرد خوار ذلیل که درست سخن‏گفتن نتواند؟

9

خرمشاهی

بلکه من بهترم از این کسی که بی‌مقدار است و نزدیک نیست که سخن واضح بگوید.

10

فولادوند

آیا [نه‏] من از این کس که خود بى‏مقدار است و نمى‏تواند درست بیان کند بهترم؟

 

 

 

با توجه به نظر آلوسی که درست به نظر می‌رسد «وَلا یَکادُ یُبِینُ» دلیل بر ناتوانی موسی در تکلم نبوده؛ بلکه بهتان و دروغ نسبت به اوست. ترجمه‌های تحت‌اللفظی و وفادار معنای درستی ارائه نکرده و ترجمه‌های تفسیری به نظر می‌رسد نزدیک به درست باشد.


 

 

 

نمودار 5. نتایج ترجمه آیه ﴿أم أَنَا خَیرٌ مِن هذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ وَ لا یَکادُ یُبِینُ (زخرف/52)

 

 

بحث و نتیجه‌گیری

آنچه از مطالب بیان شده حاصل شد آنکه:

  1. آیاتی که درآن «کاد» به شکل منفی وارد شده است به دو دسته تقسیم می‌شوند: الف) آیات تمثیلی. ب) آیات غیر تمثیلی (مواردی که مصداق حدوث واقعی در عالم خارج دارند)
  2. در «کادَ»ی منفی برای تمثیل، دیدگاه زمخشری که رویکرد مبالغه در آن وجود دارد منطقی‌تر است، زیرا این دیدگاه، «کاد»ی منفی را برای نفی مقاربه به دلیل مبالغه در عدم رخداد در نظر گرفته است.
  3. در «کاد»ی منفی برای غیر تمثیل (رخداد واقعی در عالم خارج)، دیدگاه سامرایی نسبت به سایر نظرات صحیح‌تر است؛ زیرا ایشان - به تبعیت از ابن‌یعیش- قائل است حرف نفی وارد بر «کاد» مختص فعل پس از «کاد» (خبر) است و این فعل را باید منفی با مضمون مثبت (اثبات خبر) تلقی کرد.
  4. لازم به ذکر است دیدگاه زمخشری در مورد آیات غیر تمثیل با رویکرد دوم خود (قرب به همراه فرانرسیدنِ زمانِ رُخداد) نیز می‌تواند صحیح باشد.
  5. این دیدگاه‌ها در تعدادی از ترجمه‌های تحت‌اللفظی، تفسیری و ترجمه‌های وفادار مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید اکثر این ترجمه‌ها نتوانستند ترجمه صحیح و دقیقی ارائه دهند. برخی مترجمین شکل منفی «کاد» را مانند فعل‌های منفی دیگر برای عدم انجام فعل دانسته، برخی قائل به اثبات رخداد فعل بوده و برخی نفی کاد را دلیل بر مبالغه در عدم رخداد فعل دانستند.
  6. بسیاری از مترجمین در برداشت مفهومیِ «کادَ»به شکل منفی، این نفی را عمدتاً شامل «کادَ» دانسته، درحالی‌که این نفی بیشتر متوجه فعل بعد از «کادَ» می‌باشد. برخی به دلیل اختصاص یافتن نفی بر خبر «کاد» مضمون خبر را نیز منفی کرده، برخی دیگر مضمون خبر را مثبت دانسته و درواقع فعل را لفظاً منفی، اما در معنا مثبت دانسته‌اند و قائل به اثبات فعل بعد از رنج و سختی شده‌اند.
قرآن کریم.
ابن عاشور، محمد طاهر (1420ق). تفسیرالتحریر و التنویر المعروف بتفسیر ابن عاشور. بیروت: التاریخ العربی.
آلوسی، سید محمود (1415 ق) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم. بیروت: دار الکتاب العلمیة.
الهی قمشه‌ای، مهدی (1377ش). ترجمه قرآن. تهران: دار الکتب الاسلامیة.
آیتی، عبد المحمد (1374ش). ترجمه قرآن مجید. تهران: سروش.
بدیع یعقوب، امیل (1988م). موسوعة النحو و الصرف و الإعراب. بیروت: دار العلم للملایین.
بروجردی، محمدجواد (1372)؛ ترجم قرآن. تهران: صدر.
خرمشاهی، بهاءالدین (1377ش). دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی. تهران: دوستان.
زمخشری. محمود بن عمر (1407ق). الکشاف عن حقائق قوامض التزیل و عیون الاقاویل فی وجود اقاویل. بیروت: دار الکتاب العربی.
سامرایی، فاضل صالح (1428ق). معانی النحو. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
شعرانی، ابوالحسن (1374ش). ترجمه. قرآن کریم. تهران: انتشارات اسلامیه.
صفار زاده، طاهره (1380). ترجمه قرآن. تهران: سوره مهر.
صفوی، محمدرضا (1388ش). ترجمه قرآن. قم: آبنوس.
طباطبایی، محمدحسین (1390ق) المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة العلمی للمطبوعات.
طبرسی، فضل بن حسن (1372ق) مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: ناصرخسرو.
طوسی، محمد بن حسن (1409ق) التبیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار الاحیاء التراث العربی.
فولادوند، مهدی (1373ش). ترجمه قرآن. تهران: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی.