امیر ابوالفتحی؛ فتح الله نجارزادگان؛ محمد میرخانی
چکیده
خوانش ابتدایی آیۀ شانزدهم سورۀ إسراء، خواننده را با سه چالش مواجه میسازد. اولین چالش، تقدم ارادۀ هلاکت از سوی خداوند (أردنا)، پیش از عمل فسق اهل قریه (ففسقوا) است؛ از این چالش در ادبیات کهن تفسیری به «تقدم جزاء بر عمل» و در ادبیات امروزی نیز به «قصاص قبل از جنایت» تعبیر میشود. مسئلۀ چالش مزبور چرایی ارادۀ هلاکت اهل قریه، ...
بیشتر
خوانش ابتدایی آیۀ شانزدهم سورۀ إسراء، خواننده را با سه چالش مواجه میسازد. اولین چالش، تقدم ارادۀ هلاکت از سوی خداوند (أردنا)، پیش از عمل فسق اهل قریه (ففسقوا) است؛ از این چالش در ادبیات کهن تفسیری به «تقدم جزاء بر عمل» و در ادبیات امروزی نیز به «قصاص قبل از جنایت» تعبیر میشود. مسئلۀ چالش مزبور چرایی ارادۀ هلاکت اهل قریه، پیش از ارتکاب فسق است. چالش دیگر، تعلق امر الهی بر فسق و قبح عقلی آن، طبق ظهور عبارت «ففسقوا» است. چالش سوم جبر و عدم ارادۀ عبد است زیرا به سبب ارادۀ محتوم الهی بر اهلاک، امر تکوینی بر بندگان نیز محقق شده است؛ اعم از اینکه «مأمورٌ به» طاعت باشد یا فسق، آنچه مهم است به دلیل تخلف ناپذیری امر الهی و هلاکت تکوینی بندگان اوست. این جستار که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته است، با استحصال راهحل مفسران، توانسته از ترکیب تفسیر دو عبارت «اراده» و «أمر» با ساختارهای ادبی محتمل عبارات «إذا أردنا أن نهلک قریة» و «أمرنا مترفیها» چهلودو احتمال استخراج کند. از میان این چهلودو احتمال تفسیری، تنها پانزده احتمال، عاری از چالشهای سه گانۀ مذکور است و میتواند موجه به حساب آید اما آنچه قابل مداقه است اینکه گریز از چالشهای پیشین، ناگزیر از ملاحظات ادبی مجاز، حذف و یا تقدم و تأخر شرط و جزا نیست. ارجحیت مجاز بر سایر فنون ادبی، تأویل آیه را تنها بر سه وجه متمرکز میسازد.چالش معرفتی، آیه اهلاک، تقدم جزا بر عمل، عقاب بلا بیان، جبر، ارادهالهی، امرالهی.
مهدی اکبرنژاد؛ فرح توحیدی
چکیده
کیفیت ارتباط اراده انسان با مشیت الهی از مسائل پیچیدهای است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. آیات بسیاری از قرآن کریم بر حاکمیت اراده خداوند بر عالم- حتی بر اعمال اختیاری انسان- تأکید نموده است. این آیات گروهی از مفسران را به این باور رسانیده که انسان در اعمال - و حتی در کفر و ایمان- خود نقشی نداشته و ارادۀ وی مقهور اراده خداوند ...
بیشتر
کیفیت ارتباط اراده انسان با مشیت الهی از مسائل پیچیدهای است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. آیات بسیاری از قرآن کریم بر حاکمیت اراده خداوند بر عالم- حتی بر اعمال اختیاری انسان- تأکید نموده است. این آیات گروهی از مفسران را به این باور رسانیده که انسان در اعمال - و حتی در کفر و ایمان- خود نقشی نداشته و ارادۀ وی مقهور اراده خداوند است. در مقابل گروهی دیگر از مفسران از اختیار انسان جانبداری نمودهاند. در این میان سؤالی مهم بیپاسخ رها گشته و آن، چرایی تأکید قرآن کریم بر حاکمیت مشیت الهی در سراسر جهان میباشد. پژوهش حاضر- در جست و جوی پاسخی برای این سؤال- میکوشد با سنجش آراء تفسیری درباره آیات ﴿وَ لا تَقُولَنَ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَدا * إِلاَّ أَن یَشاءَ اللَهُ﴾ از منظری متفاوت به این آیات نگریسته، پاسخ را بیابد. در این راستا نگارنده پس از بحث مفهومشناسی، نخست تفسیری را که - با نادیده گرفتن اراده انسان- بر تسلط اراده خداوند در جهان پای فشرده، مورد واکاوی قرار میدهد؛ سپس به مداقه در تفاسیری میپردازد که آیات را در تضاد با اراده انسان ندیدهاند؛ و در پایان به نتیجهگیری پرداخته، تبیین مینماید که باور به مفهوم این آیات با تقویت ارادۀ انسان وی را به انجام اعمال نیک راغبتر میسازد.