دوره 2، شماره 2 ، فروردین 1393، صفحه 3-4
احد فرامرز قراملکی
دوره 2، شماره 2 ، فروردین 1393، صفحه 9-23
چکیده
گونهای از خطاب قرآن، خطاب با قل است که 332 بار آمده است. چنین خطابی ساختار ششبخشی دارد و از حیث پیام قل، فراپیام و مخاطب آن گوناگون است. کاربرد قل در آیات مکی بیش از آیات مدنی است. تناسب بین پیام و مخاطب آن و رصد کردن فراپیام و نیز جستجو از سرّ کاربرد قرآنی قل مسایل تحقیق حاضر است. خطاب قل، بر حسب مخاطب آن پیام، مضمونهای گوناگونی از ...
بیشتر
گونهای از خطاب قرآن، خطاب با قل است که 332 بار آمده است. چنین خطابی ساختار ششبخشی دارد و از حیث پیام قل، فراپیام و مخاطب آن گوناگون است. کاربرد قل در آیات مکی بیش از آیات مدنی است. تناسب بین پیام و مخاطب آن و رصد کردن فراپیام و نیز جستجو از سرّ کاربرد قرآنی قل مسایل تحقیق حاضر است. خطاب قل، بر حسب مخاطب آن پیام، مضمونهای گوناگونی از مسایل فقهی و اخلاقی مؤمنان تا پاسخ به اشکالها و خردهگیریهای یهود، کافران، مشرکان و منافقان دارد. خطاب با قل فضای گفتگوی نزدیک خدا و انسان را ترسیم میکند. ترویج فضای گفتگوی نزدیک بر اصول اخلاقی و مبانی کلامی استوار است. مهمترین مبنای کلامی آن، نظریه اسلامی اوصاف باریتعالی بویِژه سه صفت سمیع، بصیر و مکلّم بودن را است. این سه صفت را میتوان در تعبیر جامع خدای گفتگو جمع کرد. این دیدگاه، فرضیههای دیگر، چون خطاب تشریف و تاکید رد انگاره بشری بودن قرآن نیز فرا میگیرد.
سید محمدعلی علوی
دوره 2، شماره 2 ، فروردین 1393، صفحه 22-43
چکیده
میان دو نظرگاه پیوند یا گسست ایمان و عقل هرچند بسیاری از متفکران غربی جانب گسست بلکه تضاد آن دو را گرفته اند امّا دیدگاه مبتنی بر معارف قرآن و عترت (ع) سازگاری آن دو بلکه پیوند گسست ناپذیرشان را تأکید می نماید. در این نظرگاه ایمان ریشه در خردورزی انسان داشته و بر دوش عقل پویایی و تکامل می یابد. در این باب، تحلیل معنا شناختی این پیوند و ...
بیشتر
میان دو نظرگاه پیوند یا گسست ایمان و عقل هرچند بسیاری از متفکران غربی جانب گسست بلکه تضاد آن دو را گرفته اند امّا دیدگاه مبتنی بر معارف قرآن و عترت (ع) سازگاری آن دو بلکه پیوند گسست ناپذیرشان را تأکید می نماید. در این نظرگاه ایمان ریشه در خردورزی انسان داشته و بر دوش عقل پویایی و تکامل می یابد. در این باب، تحلیل معنا شناختی این پیوند و بویژه چرایی و مکانیسم ایمان زایی عقل در قرآن کریم که کمتر مورد توجّه و مداقّه پژوهندگان بوده است اهمیتی مضاعف دارد. از معنا شناسی عقل، ایمان و واژگان و مفاهیم مرتبط و تعیین کننده در فهم پیوند آن دو در آیه 100 سوره یونس و سایر آیات قرآن کریم بدست می آید که: «عقل» که جویندگی و ادراک و التزامی است که انسان نسبت به «حق» دارد در مسیر «آیات» که حاملان و رسولان حق اند با پای تذکّر، تفکّر و تدبّر به گمشده خود که «أمن و آرامش» است دست می یازد و خردمند شاهدِ «ایمان» را که سامانی است سراسر امن و امان و اطمینان، در روان و زبان و کردار، به سبب شناخت و التزام خود به حق، در آغوش می کشد و این سامان، به خاطر ثبات و آرامشی است که «حق» در ذات خود داراست و پویایی و فزونی «ایمان» مرهون پویایی و فزونی در حق جویی و حق مداری «عقل» است.
شادی نفیسی
دوره 2، شماره 2 ، فروردین 1393، صفحه 46-66
چکیده
تفسیر اجتماعی از رویکردهای بسیار مهم تفسیری است که در دوره معاصر پدیدار گشته و بسیاری از اثار تفسیری مطرح، با این رویکرد نگاشته شده است. با اینهمه، بحث از تفسیر اجتماعی با چالشهای جدیای در عنوان، تعریف و ویژگیها روبروست. از این جریان تفسیری در هر یک از تفسیرپژوهیها با عنوانی متفاوت یاد شده است. تمدنی، اجتماعی، عقلانی، تربیتی ...
بیشتر
تفسیر اجتماعی از رویکردهای بسیار مهم تفسیری است که در دوره معاصر پدیدار گشته و بسیاری از اثار تفسیری مطرح، با این رویکرد نگاشته شده است. با اینهمه، بحث از تفسیر اجتماعی با چالشهای جدیای در عنوان، تعریف و ویژگیها روبروست. از این جریان تفسیری در هر یک از تفسیرپژوهیها با عنوانی متفاوت یاد شده است. تمدنی، اجتماعی، عقلانی، تربیتی و حرکتی عناوین مختلفی هستند که برای آن به کاررفتهاند، درعین حال این عناوین در برخی از نگاشتههای جریان شناسانه، به عنوان جریانهای موازی قلمداد شدهاند. در مقام تعریف نیز معمولا تفسیر پژوهان توضیحاتی اجمالی در مورد آن ارائه دادهاند که عامترین آنها مناسب-ترین تعریف انتخاب شده است. در بحث از ویژگیهای تفسیر اجتماعی، محققان بیش از همه متاثر از دیدگاه ذهبی در این موضوع بودهاند. در تحقیق حاضر، با توجه به تعریف برگزیده از تفسیر اجتماعی کوشیدهایم ویژگیهای تفسیر اجتماعی را در دو محور پیراستن چهره اسلام از نقائص و اثبات توانمندی آن ساماندهی کنیم؛ همچنان که به مشکلاتی که در بررسی این ویژگیها مطرح است پرداختهایم و استفاده از ویژگیهای مکمل را پیشنهاد کردهایم. تفسیر اجتماعی از رویکردهای بسیار مهم تفسیری است که در دوره معاصر پدیدار گشته و بسیاری از اثار تفسیری مطرح، با این رویکرد نگاشته شده است. با اینهمه، بحث از تفسیر اجتماعی با چالشهای جدیای در عنوان، تعریف و ویژگیها روبروست. از این جریان تفسیری در هر یک از تفسیرپژوهیها با عنوانی متفاوت یاد شده است. تمدنی، اجتماعی، عقلانی، تربیتی و حرکتی عناوین مختلفی هستند که برای آن به کاررفتهاند، درعین حال این عناوین در برخی از نگاشتههای جریان شناسانه، به عنوان جریانهای موازی قلمداد شدهاند. در مقام تعریف نیز معمولا تفسیر پژوهان توضیحاتی اجمالی در مورد آن ارائه دادهاند که عامترین آنها مناسبترین تعریف انتخاب شده است. در بحث از ویژگیهای تفسیر اجتماعی، محققان بیش از همه متاثر از دیدگاه ذهبی در این موضوع بودهاند. در تحقیق حاضر، با توجه به تعریف برگزیده از تفسیر اجتماعی کوشیدهایم ویژگیهای تفسیر اجتماعی را در دو محور پیراستن چهره اسلام از نقائص و اثبات توانمندی آن ساماندهی کنیم؛ همچنان که به مشکلاتی که در بررسی این ویژگیها مطرح است پرداختهایم و استفاده از ویژگیهای مکمل را پیشنهاد کردهایم.
سید هدایت جلیلی؛ انسیه عسگری
دوره 2، شماره 2 ، فروردین 1393، صفحه 65-82
چکیده
«تفسیر مقارن/ تطبیقی» بهمثابه ایده و پدیدهای نو، نیازمند پرسش و سنجش منطقی، روششناختی و معرفتشناختی است. سنجش تحلیلیِ تلقیهای موجود، نشان میدهد جز درکی خام از عنصر «مقارنه» که آنها را به یکدیگر پیوند داده است، درک و درد مشترکی درباره این تفسیر وجود ندارد. درک بسیط از مقارنه و تکیه صِرف بدان و بیبهرهگی ...
بیشتر
«تفسیر مقارن/ تطبیقی» بهمثابه ایده و پدیدهای نو، نیازمند پرسش و سنجش منطقی، روششناختی و معرفتشناختی است. سنجش تحلیلیِ تلقیهای موجود، نشان میدهد جز درکی خام از عنصر «مقارنه» که آنها را به یکدیگر پیوند داده است، درک و درد مشترکی درباره این تفسیر وجود ندارد. درک بسیط از مقارنه و تکیه صِرف بدان و بیبهرهگی و بیگانگی از چند و چون تجارب مطالعات مقایسهای در سایر قلمروهای معرفتی، تلقیهای موجود را به کوششهای نافرجام و ناتمامی بدل ساخته است، به طوری که پرسشهای تفسیرپژوهانه بسیاری را چنان که باید پاسخ درخوری نداده یا اساساً بیپاسخ نهادهاند و حتی در نشان دادن مرز میان این تفسیر با سایر گونههای تفسیری و حتی مطالعات مقارن غیرتفسیری ناتوانند. بخشی از این ناتوانیها نیز به اتکاء به یک ابزار تفسیری (مقارنه)، بهمثابه یک مؤلفه تفسیر بازمیگردد. تفسیر مقارن/ تطبیقی بهمثابه یک فرازبانِ نوپدید در ساحت تفسیرپژوهی قرآن، فرازبانی لرزان و لغزان و همچنان با دشوارههای بسیاری روبهروست.
محمد جواد سعدی؛ سید مصطفی مناقب؛ رحمت الله عبدالله زاده؛ محمد هادی امین ناجی؛ قاسم جعفری
دوره 2، شماره 2 ، فروردین 1393، صفحه 85-96
چکیده
تصویرگری و تصویرپردازی یکی از وجوه اعجاز هنری قرآن کریم بشمار میرود. قرآن کریم با بهره گیری از آواها، حروف، واژگان و ترکیبات موجود، در ذهن مخاطبان خود تصویری زنده و پویا از تمام پدیدهها به نمایش گذاشته است که با ذهنی آفرینش گر و موهبتی الهی میتوان تصاویر موجود در آیات را درک نمود. تصاویر قرآن همه دارای معیار است و رکن اصلی همه ...
بیشتر
تصویرگری و تصویرپردازی یکی از وجوه اعجاز هنری قرآن کریم بشمار میرود. قرآن کریم با بهره گیری از آواها، حروف، واژگان و ترکیبات موجود، در ذهن مخاطبان خود تصویری زنده و پویا از تمام پدیدهها به نمایش گذاشته است که با ذهنی آفرینش گر و موهبتی الهی میتوان تصاویر موجود در آیات را درک نمود. تصاویر قرآن همه دارای معیار است و رکن اصلی همه این تصاویر، هماهنگی آنها با هدف هدایتی قرآن است که برای فهم بهتر این تصاویر باید به الفاظ و دلالتهای لغوی و معنوی آنها و نواخت موسیقیایی جملات و صورتها و سایههای الفاظ هم آهنگ توجه نمود. یکی از زیباترین تصویرگریها و تصویرسازیهای قرآن کریم، در سُوَر مسبّحات (اسراء، حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی) متجلّی است. باید گفت وحدت اندیشه با اهتمام به تسبیح و تحمید و جایگاه ویژه پیامبر و اهل بیت(ع)، انفاق و نقش برجسته آن در کمال آدمی، در سایه دو صفت حکیم و عزیز بر تصاویر این سُوَر حاکم است و هر یک از این تصاویر در عین برخورداری از یک استقلال شخصیّتی، واجد نوعی ارتباط درونی با سایر تصاویر است. این مقاله به بخشی از اعجاز قرآن کریم از مجرای کارکرد تصویر هنری سُوَر مسبّحات پرداخته است. در تصویرگریهای سُوَر مسبّحات تسبیح خدای متعال از سوی تمامی موجودات به شکل واضح نمایان است و از سوی دیگر عزّت و حکمت، رنگ غالب این تصاویر میباشد. تصویرگری و تصویرپردازی یکی از وجوه اعجاز هنری قرآن کریم بشمار میرود. قرآن کریم با بهره گیری از آواها، حروف، واژگان و ترکیبات موجود، در ذهن مخاطبان خود تصویری زنده و پویا از تمام پدیدهها به نمایش گذاشته است که با ذهنی آفرینش گر و موهبتی الهی میتوان تصاویر موجود در آیات را درک نمود. تصاویر قرآن همه دارای معیار است و رکن اصلی همه این تصاویر، هماهنگی آنها با هدف هدایتی قرآن است که برای فهم بهتر این تصاویر باید به الفاظ و دلالتهای لغوی و معنوی آنها و نواخت موسیقیایی جملات و صورتها و سایههای الفاظ هم آهنگ توجه نمود. یکی از زیباترین تصویرگریها و تصویرسازیهای قرآن کریم، در سُوَر مسبّحات (اسراء، حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی) متجلّی است. باید گفت وحدت اندیشه با اهتمام به تسبیح و تحمید و جایگاه ویژه پیامبر و اهل بیت(ع)، انفاق و نقش برجسته آن در کمال آدمی، در سایه دو صفت حکیم و عزیز بر تصاویر این سُوَر حاکم است و هر یک از این تصاویر در عین برخورداری از یک استقلال شخصیّتی، واجد نوعی ارتباط درونی با سایر تصاویر است. این مقاله به بخشی از اعجاز قرآن کریم از مجرای کارکرد تصویر هنری سُوَر مسبّحات پرداخته است. در تصویرگریهای سُوَر مسبّحات تسبیح خدای متعال از سوی تمامی موجودات به شکل واضح نمایان است و از سوی دیگر عزّت و حکمت، رنگ غالب این تصاویر میباشد.
محمد محمدرضایی؛ سیدعلی علم الهدی؛ ناصر محمدی؛ مریم شریف پور
دوره 2، شماره 2 ، فروردین 1393، صفحه 95-114
چکیده
زبان دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین میباشد. این دانش به دلیل اهمیت بحث معنا و نقش کلیدی گزارههای کلامی در توجیه و صدق گزارههای دینی، به بحث از توصیف و توجیه گزارههای کلامی میپردازد. پرداختن به صدق و کذب گزارههای کلامی و سپس معناداری یا بی معنایی و در دهههای اخیر، معرفت بخشی یا غیر معرفت بخشی آنها (شناختاری یا غیر شناختاری) ...
بیشتر
زبان دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین میباشد. این دانش به دلیل اهمیت بحث معنا و نقش کلیدی گزارههای کلامی در توجیه و صدق گزارههای دینی، به بحث از توصیف و توجیه گزارههای کلامی میپردازد. پرداختن به صدق و کذب گزارههای کلامی و سپس معناداری یا بی معنایی و در دهههای اخیر، معرفت بخشی یا غیر معرفت بخشی آنها (شناختاری یا غیر شناختاری) از مسائل این علم بوده است. در این بین، رهیافتهای زبان دینی، به دو گروه عمده شناختاری (ناظر به واقع و توصیفگر واقعیتها) و غیر شناختاری تقسیم میشوند. رهیافتهای زبانی چون نمادین دانستن متون دینی، رمزی، اسطورهای، استعارهای یا کنایهای دانستن آن از قسم غیر شناختاری میباشند. علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر برجسته جهان تشیع، ساختار زبان قرآن را بر مبنای عرف عام دانسته، که البته با عرف عام تفاوتهایی نیز دارد و از آنجا که در زبان عرف عقلا از رمز، استعاره، کنایه و نماد برای تفهیم بهتر و سریعتر مطلب استفاده میشود، خداوند نیز در قرآن در مواردی این صناعات ادبی را جهت تقریب ذهن از محسوس به معقول به کار برده است؛ اما کل زبان قرآن را (اخبار، انشاء، نماد، رمز و کنایه و ...) شناختاری، ناظر به واقع و معنادار میداند. وی به هیچ عنوان، کاربرد زبان اسطوره را در هیچ کجای قرآن نپذیرفته و آن را با حق و حقیقت بودن قرآن و هدف آن در تناقض میداند. زبان دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین میباشد. این دانش به دلیل اهمیت بحث معنا و نقش کلیدی گزارههای کلامی در توجیه و صدق گزارههای دینی، به بحث از توصیف و توجیه گزارههای کلامی میپردازد. پرداختن به صدق و کذب گزارههای کلامی و سپس معناداری یا بی معنایی و در دهههای اخیر، معرفت بخشی یا غیر معرفت بخشی آنها (شناختاری یا غیر شناختاری) از مسائل این علم بوده است. در این بین، رهیافتهای زبان دینی، به دو گروه عمده شناختاری (ناظر به واقع و توصیفگر واقعیتها) و غیر شناختاری تقسیم میشوند. رهیافتهای زبانی چون نمادین دانستن متون دینی، رمزی، اسطورهای، استعارهای یا کنایهای دانستن آن از قسم غیر شناختاری میباشند. علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر برجسته جهان تشیع، ساختار زبان قرآن را بر مبنای عرف عام دانسته، که البته با عرف عام تفاوتهایی نیز دارد و از آنجا که در زبان عرف عقلا از رمز، استعاره، کنایه و نماد برای تفهیم بهتر و سریعتر مطلب استفاده میشود، خداوند نیز در قرآن در مواردی این صناعات ادبی را جهت تقریب ذهن از محسوس به معقول به کار برده است؛ اما کل زبان قرآن را (اخبار، انشاء، نماد، رمز و کنایه و ...) شناختاری، ناظر به واقع و معنادار میداند. وی به هیچ عنوان، کاربرد زبان اسطوره را در هیچ کجای قرآن نپذیرفته و آن را با حق و حقیقت بودن قرآن و هدف آن در تناقض میداند.
عبدالهادی فقهی زاده؛ حسام امامی دانالو
دوره 2، شماره 2 ، فروردین 1393، صفحه 115-128
چکیده
جیمز بلمی، از اسلامپژوهان غربی، با استناد به برخی اختلافهای مفسران ذیل آیه صد و چهارم از سوره «الانبیاء»، به این نتیجه حیرتانگیز دست یافته است که لفظ «سجل» در سوره «الانبیاء»، بر اثر اشتباه کاتبان وحی، از «مسجِّل» به «سِجِلّ» تغییر کرده است و در نتیجه باید به اصل نخستین خود بازگردانده شود. از این ...
بیشتر
جیمز بلمی، از اسلامپژوهان غربی، با استناد به برخی اختلافهای مفسران ذیل آیه صد و چهارم از سوره «الانبیاء»، به این نتیجه حیرتانگیز دست یافته است که لفظ «سجل» در سوره «الانبیاء»، بر اثر اشتباه کاتبان وحی، از «مسجِّل» به «سِجِلّ» تغییر کرده است و در نتیجه باید به اصل نخستین خود بازگردانده شود. از این رو در مقاله حاضر بر آنیم که ضمن گزارش کلی دیدگاه بلمی در این باره، با استفاده از منابع علمی به نقد دیدگاه او بپردازیم و مواضع خلل و ضعف استدلال او را بشناسانیم. حقایقی از تاریخ قرآن، تواتر شفاهی متن قرآن، حاکمیت قرائت بر کتابت قرآن و نه بر عکس، ظرافتهای نحوی خاص، از جمله دلایلی به شمار میروند که در این مقاله بر عدم صحت دیدگاه جیمز بلمی و نااستواری پیشنهادهای او اقامه شدهاند. جیمز بلمی، از اسلامپژوهان غربی، با استناد به برخی اختلافهای مفسران ذیل آیه صد و چهارم از سوره «الانبیاء»، به این نتیجه حیرتانگیز دست یافته است که لفظ «سجل» در سوره «الانبیاء»، بر اثر اشتباه کاتبان وحی، از «مسجِّل» به «سِجِلّ» تغییر کرده است و در نتیجه باید به اصل نخستین خود بازگردانده شود. از این رو در مقاله حاضر بر آنیم که ضمن گزارش کلی دیدگاه بلمی در این باره، با استفاده از منابع علمی به نقد دیدگاه او بپردازیم و مواضع خلل و ضعف استدلال او را بشناسانیم. حقایقی از تاریخ قرآن، تواتر شفاهی متن قرآن، حاکمیت قرائت بر کتابت قرآن و نه بر عکس، ظرافتهای نحوی خاص، از جمله دلایلی به شمار میروند که در این مقاله بر عدم صحت دیدگاه جیمز بلمی و نااستواری پیشنهادهای او اقامه شدهاند.