تفسیر
مهدی زمانی
چکیده
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا در خصوص درختان فرازمینی مذکور در قرآن کریم و تبیین، تحلیل و ارزیابی مبانی او در این زمینه میپردازد. «شجره زیتونه»، «سدره المنتهی»، «طوبی»، «شجره طیبه»، «زقوم» و «شجره ممنوعه» در قرآن به حقایق و اموری فرازمینی اشاره دارند و تعیین معنا و جایگاه ...
بیشتر
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا در خصوص درختان فرازمینی مذکور در قرآن کریم و تبیین، تحلیل و ارزیابی مبانی او در این زمینه میپردازد. «شجره زیتونه»، «سدره المنتهی»، «طوبی»، «شجره طیبه»، «زقوم» و «شجره ممنوعه» در قرآن به حقایق و اموری فرازمینی اشاره دارند و تعیین معنا و جایگاه وجودی آنها در قوس نزول و صعود اهمیت دارد. ملاصدرا با مبانی هستیشناختی، انسانشناختی، شناخت شناختی، زبانشناختی و کلامی خاص خود به تفسیر و تأویل آنها پرداخته است. ذو مراتب دانستن واقعیت و تناظر مراتب آن با مراتب حقیقت انسان، مدارج معرفت و بطون قرآن و نیز اتخاذ روش چند منبعی در تفسیر و تمثیلی دانستن متون دینی و تاویل آنها این امکان را در اختیار او قرار میدهد تا به جمع میان معانی تفاسیر و تاویلات گوناگون درباره این درختان بپردازد، هرچند ممکن است تطبیق اصول حکمی و عرفانی با اشارات قرآنی نوعی تأویل و عبور از تفسیر به شمار آید و بنابراین از دیدگاه بعضی فاقد مبنای درست تفسیری و مستندات محکم قرآنی قلمداد شود.
عاطفه زرسازان؛ زینب سادات قوام
چکیده
در قرآن کریم هر واژهای برای معنایی خاص وضع شده است؛ از این رو هیچ دو واژهای مترادف تام نیست؛ بنابراین شناخت دقیق واژگان و کشف تفاوت معنایی آنها یک ضرورت تفسیری شمرده میشود. پژوهش حاضر در راستای فهم درست و معنای دقیق هر یک از واژگان مرتبط با مفهوم رنج در قرآن کریم تدوین شده است.این پژوهش با استفاده از روش معناشناسی به تبیین مفهوم ...
بیشتر
در قرآن کریم هر واژهای برای معنایی خاص وضع شده است؛ از این رو هیچ دو واژهای مترادف تام نیست؛ بنابراین شناخت دقیق واژگان و کشف تفاوت معنایی آنها یک ضرورت تفسیری شمرده میشود. پژوهش حاضر در راستای فهم درست و معنای دقیق هر یک از واژگان مرتبط با مفهوم رنج در قرآن کریم تدوین شده است.این پژوهش با استفاده از روش معناشناسی به تبیین مفهوم رنج وسختی از دیدگاه قرآن کریم پرداخته است؛ بدین گونه که با تحلیل معنای واژگان از طریق روابط معنایی همنشینهایشان سپس مشخص کردن حوزه معنایی و در نهایت مؤلفه معنایی آنها مشخص گردید،"عنت" در همنشینی با واژه های" رسول ، ودّ، خشی" رنجی است که ارتکاب گناه، علت آن، آسیب زننده به روح، ظرف مستقر آن دنیا و پیامد آن هلاکت و ضلالت است در حالیکه "نصب" در هم نشینی با وازه های "مسّ،عذاب،اصاب " آسیب زننده به جسم است که در دنیا و آخرت ممکن است گریبان انسان را بگیرد. کریم "کدح" عبارت است از رنجی با بار معنایی مثبت، مربوط به بعد جسمی و روحی انسان که ظرف مستقر آن دنیا و برزخ است؛ رنجی که انسان برای رسیدن به شأن حقیقی خود که مقصد آن خالق است متحمل میشود و "کبد" ناظر به شرایط خلقت انسان در دنیاست که شامل رنج های جسمی و روحی میگردد که در صورت داشتن ایمان و صبر موجب رشد و تعالی انسان گشته و در غیر آن صورت این رنج میتواند پیامد های منفی داشته باشد که منجر به هلاکت انسان میگردد.
زهرا قاسم نژاد؛ روح اله نصیری
چکیده
برخی دو واژه «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» را مترادف دانسته و به یک معنا ترجمه نمودهاند. واژه «تَحَسُّس» در قرآن کریم بهصورت امر «یَا بَنِیَّ اذهَبُوا فَتَحَسَّسُوا» (یوسف/87) و کلمه «تَجَسُّس» بهصورت نهی «وَلَا تجَسَّسُوا» (حجرات/11) به کار رفته است. وجود ترادف در قرآن کریم موضوعی است که بر سر آن اختلاف ...
بیشتر
برخی دو واژه «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» را مترادف دانسته و به یک معنا ترجمه نمودهاند. واژه «تَحَسُّس» در قرآن کریم بهصورت امر «یَا بَنِیَّ اذهَبُوا فَتَحَسَّسُوا» (یوسف/87) و کلمه «تَجَسُّس» بهصورت نهی «وَلَا تجَسَّسُوا» (حجرات/11) به کار رفته است. وجود ترادف در قرآن کریم موضوعی است که بر سر آن اختلاف نظر هست و همین مسئله پژوهش پیرامون این دو واژه را موجه مینماید. بررسی معناشناختی این دو کلمه، کارکرد «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» را ترسیم مینماید و همین کارکرد علت بیان فعل «تَحَسُّس» به صیغه امر و فعل «تَجَسُّس» به صیغه نهی در قرآن کریم است. در «تَحَسُّس»، انسان از خبری که قصد پیگیری آن را دارد، اطلاعاتی کلی دارد؛ اما او به جستجوی خود ادامه میدهد تا از طریق حسی نیز نسبت به اطلاعات خویش اطمینان حاصل کرده و شادمان گردد؛ اما در «تَجَسُّس» چیزی از خبر نمیداند و از راه غیر حسی که همان ظن و گمان است جستجو میکند تا اخباری کسب و از این راه زمینه برخی مفاسد اخلاقی را فراهم نماید.
منصوره طالبیان؛ روحالله صیادینژاد؛ عباس اقبالی
چکیده
زبان مجموعهای از آواها است که بشر برای انتقال مفاهیم ذهنیاش از آن بهره میگیرد. در حقیقت آواها القاگر احساسات و عواطف هستند و عملکرد موسیقایی آنها خالق اثر را یاری میرساند تا معنای ذهنیاش را بهتر به مخاطب انتقال دهد. قرآن کریم از تمام ظرفیتهای مؤثر زبان در انتقال پیام الهیاش به مخاطب بهره جسته و واژگان و حروف آن بهگونهای ...
بیشتر
زبان مجموعهای از آواها است که بشر برای انتقال مفاهیم ذهنیاش از آن بهره میگیرد. در حقیقت آواها القاگر احساسات و عواطف هستند و عملکرد موسیقایی آنها خالق اثر را یاری میرساند تا معنای ذهنیاش را بهتر به مخاطب انتقال دهد. قرآن کریم از تمام ظرفیتهای مؤثر زبان در انتقال پیام الهیاش به مخاطب بهره جسته و واژگان و حروف آن بهگونهای انتخاب شده که زمینه فهم و تأثیر کلام را فراهم آورده است. در این جستار نگارندگان برآنند با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نقش آوا در تصویرسازی با تکیه بر سوره نازعات بپردازند. پژوهش نشان از آن دارد که کوچکترین واحد آوایی این سوره عهدهدار پیامهای معنایی است و آوای آیات تابع معنا و متناسب با اغراض کلام است و با توجه به سیاق آیات تغییر میکنند. حروف مجهوره نسبت به حروف مهموسه دامنه گستردهتری را به خود اختصاص داده تا تصاویری از سخت جان دادن کافران و صحنههای قیامت را ترسیم نمایند. مقطع آواهایی این سوره با تغییر سیر خطاب، از باز به بسته گرایش یافته است.
محمد حسین اخوان طبسی؛ روح الله داوری
چکیده
«قسط» یکی از مفاهیم کلیدی در قرآن کریم و ناظر به انگاره عدالت است. این انگاره در حوزههای مختلف علوم انسانی نظیر علوم سیاسی، اقتصاد، حقوق و مطالعات اجتماعی مورد توجه است. گرچه عالمان مسلمان - و از جمله لغتشناسان- درباره مفهوم قسط مطالعه کرده و درنهایت مؤلفههای معنایی «عدالت» و «سهم و نصیب» را برای آن برشمردهاند، ...
بیشتر
«قسط» یکی از مفاهیم کلیدی در قرآن کریم و ناظر به انگاره عدالت است. این انگاره در حوزههای مختلف علوم انسانی نظیر علوم سیاسی، اقتصاد، حقوق و مطالعات اجتماعی مورد توجه است. گرچه عالمان مسلمان - و از جمله لغتشناسان- درباره مفهوم قسط مطالعه کرده و درنهایت مؤلفههای معنایی «عدالت» و «سهم و نصیب» را برای آن برشمردهاند، اما ازآنجاکه مفهوم عدالت، خود تیرگی معنایی دارد و مؤلفههایش روشن نیستند، همچنان جای یک مطالعه معناشناختی درباره این مفهوم کلیدی قرآنی حس میشود. نگارنده در این مقاله قصد دارد با بهرهگیری از نظریات مختلف در حوزه معناشناسی، نظیر روابط همنشینی، حوزههای معنایی و مؤلفههای معنایی و نیز استفاده از روشهای متنوع زبانشناسی تاریخی مانند ریشهشناسی، گونهشناسی و مطالعات زبانهای سامی، تحلیلی معناشناختی از واژه قرآنی «قسط» ارائه دهد. در قدم اول مؤلفههای معنایی واژه قسط براساس ریشهشناسی این واژه کشف میشوند. در قدم بعد نیز با استخراج حوزههای معنایی کاربرد قسط در قرآن کریم، حضور این مؤلفههای معنایی در بافت کاربرد آیات سنجیده خواهد شد. نتیجه آنکه قسط دارای مؤلفههای معنایی «قانون»، «حق و نصیب» و «حق و راستی» است و در قرآن کریم، در حوزههای احکام حقوقی، احکام قضایی، احکام معاملات اقتصادی و عدالت در کنشهای اجتماعی به کار رفته است.
مهدی مطیع؛ فاطمه سادات نیکزاد حسینی؛ الهام آقادوستی
دوره 6، شماره 2 ، فروردین 1397، ، صفحه 93-112
چکیده
واژهها همواره در بافتهای کاربردی خود، با یکدیگر ترکیب شده و عبارتهای مختلفی میسازند؛ این ترکیب و ارتباط، در هیچ زبانی، تصادفی و بدون قاعده نیست و روابط معناداری میان واحدهای هر زبان حاکم است. در قرآن کریم نیز، کاربرد هر واژه در آیات، حکیمانه و هدفمند است و با کنکاش و بررسی ارتباط واژهها با یکدیگر، میتوان مفهوم هر واژه را ...
بیشتر
واژهها همواره در بافتهای کاربردی خود، با یکدیگر ترکیب شده و عبارتهای مختلفی میسازند؛ این ترکیب و ارتباط، در هیچ زبانی، تصادفی و بدون قاعده نیست و روابط معناداری میان واحدهای هر زبان حاکم است. در قرآن کریم نیز، کاربرد هر واژه در آیات، حکیمانه و هدفمند است و با کنکاش و بررسی ارتباط واژهها با یکدیگر، میتوان مفهوم هر واژه را در ارتباط با دیگر واژگان و در یک نظام معنایی تعیین نمود. تحقیق حاضر، در نظر دارد تا با کاربست نظریۀ شبکۀ معنایی در مطالعات قرآنی - با نگاهی به حوزۀ معنایی قوانین الهی در قرآن - گامی مهم در جهت شناخت مفاهیم قرآنی و درک روابط معنایی میان واژگان این کتاب حکیم بردارد. بدین منظور نگرشی ساختگرایانه به متن قرآن داشته و از تلفیقی از مکتب بُن آلمانها و روابط بینامتنی استفاده نموده است. در این راستا پس از انتخاب موضوع و واژگان کلیدی آن، ابتدا تمامی آیات مربوط به هر یک از واژگان کلیدی، جمعآوری میشود. پسازآن، «مؤلفههای معنایی» واژگان کلیدی ارزیابی میگردند. در مرحلۀ بعد، «میدان معناشناسی» هر واژه تعیین شده و کلمات مرتبط با مفهوم کانونی میدان از طریق نمودارها و جداول دادگانی که در آنها تقابل و ارتباط میان واژگان نشان داده میشود، مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. درنهایت، با مقایسه ارتباطات میدانهای معناشناسی، «شبکۀ معنایی» ترسیم میشود. با این کار، هر واژه با تمام ابعاد معنایی خود ظاهر شده و ارتباطات متعدد واژگان در یک مجموعه کلی مورد بررسی قرار میگیرد و بدین ترتیب، معنای هر واژه در بافت کاربردی خود، معین میشود.
فتحیه فتاحیزاده؛ سهیلا جلالی کندری؛ فاطمه آبادی
چکیده
مفهوم «ضلالت»، یکی از کلیدیترین مفاهیم قرآنی است؛ بهگونهای که اغلب مفاهیم کلیدی قرآن بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در دو حوزه معناشناسی هدایت و ضلالت دستهبندی میشوند. میدان معناشناسی (هدایت - اضلال) نیز همچون تمامی مفاهیم کلیدی قران کریم حول محور «الله» در جریان است؛ بهگونهای که ضلالت حقیقی تنها زمانی محقق میشود ...
بیشتر
مفهوم «ضلالت»، یکی از کلیدیترین مفاهیم قرآنی است؛ بهگونهای که اغلب مفاهیم کلیدی قرآن بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در دو حوزه معناشناسی هدایت و ضلالت دستهبندی میشوند. میدان معناشناسی (هدایت - اضلال) نیز همچون تمامی مفاهیم کلیدی قران کریم حول محور «الله» در جریان است؛ بهگونهای که ضلالت حقیقی تنها زمانی محقق میشود که با «اضلال الهی» همراه گردد. این پژوهش در راستای کشف لایههای معنایی مفهوم «اضلال الهی» در قرآن و با هدف تبیین پیوستگی معارف قرآنی تدوین شده و با استفاده از روش نوین معناشناسی به تبیین مفهوم «اضلال الهی» و کشف حوزههای معنایی مرتبط با آن پرداخته است. با بررسی 32 آیهای که در آن اضلال به خداوند اسناد داده شده است، با رویکرد همزمانی و استخراج مفاهیم همنشین و جانشین، این نتیجه حاصل شد که مفهوم «هدایت» در تقابل معنایی با این مفهوم قرار دارد و «اضلال الهی» به معنای تصرف در دستگاههای ادراکی انسان (سمع، بصر و قلب) گریبانگیر کسانی خواهد شد که از هدایت اولیه الهی رویگردان شده و با ویژگیهایی چون کفر، ظلم، فسق، نفاق و اسراف خود را مستحق اضلال الهی گرداندهاند. مفاهیمی چون ازاغة، طبع، ختم، کر و کور کردن، دگرگون کردن، زیادکردن بیماری قلب و رویگردان کردن، جانشین مفهوم اضلال در ارتباط با خداوند به شمار میآیند. از آنجا که هدایت تنها از جانب خداوند متعال است، فرد با فراهم کردن اسباب «اضلال الهی»، خود را از هر نوع هدایتگر و ولی و یاوری محروم میکند و هرگز راهی به سوی هدایت نخواهد یافت.
سید محمدعلی علوی
دوره 2، شماره 2 ، فروردین 1393، ، صفحه 22-43
چکیده
میان دو نظرگاه پیوند یا گسست ایمان و عقل هرچند بسیاری از متفکران غربی جانب گسست بلکه تضاد آن دو را گرفته اند امّا دیدگاه مبتنی بر معارف قرآن و عترت (ع) سازگاری آن دو بلکه پیوند گسست ناپذیرشان را تأکید می نماید. در این نظرگاه ایمان ریشه در خردورزی انسان داشته و بر دوش عقل پویایی و تکامل می یابد. در این باب، تحلیل معنا شناختی این پیوند و ...
بیشتر
میان دو نظرگاه پیوند یا گسست ایمان و عقل هرچند بسیاری از متفکران غربی جانب گسست بلکه تضاد آن دو را گرفته اند امّا دیدگاه مبتنی بر معارف قرآن و عترت (ع) سازگاری آن دو بلکه پیوند گسست ناپذیرشان را تأکید می نماید. در این نظرگاه ایمان ریشه در خردورزی انسان داشته و بر دوش عقل پویایی و تکامل می یابد. در این باب، تحلیل معنا شناختی این پیوند و بویژه چرایی و مکانیسم ایمان زایی عقل در قرآن کریم که کمتر مورد توجّه و مداقّه پژوهندگان بوده است اهمیتی مضاعف دارد. از معنا شناسی عقل، ایمان و واژگان و مفاهیم مرتبط و تعیین کننده در فهم پیوند آن دو در آیه 100 سوره یونس و سایر آیات قرآن کریم بدست می آید که: «عقل» که جویندگی و ادراک و التزامی است که انسان نسبت به «حق» دارد در مسیر «آیات» که حاملان و رسولان حق اند با پای تذکّر، تفکّر و تدبّر به گمشده خود که «أمن و آرامش» است دست می یازد و خردمند شاهدِ «ایمان» را که سامانی است سراسر امن و امان و اطمینان، در روان و زبان و کردار، به سبب شناخت و التزام خود به حق، در آغوش می کشد و این سامان، به خاطر ثبات و آرامشی است که «حق» در ذات خود داراست و پویایی و فزونی «ایمان» مرهون پویایی و فزونی در حق جویی و حق مداری «عقل» است.